من در تئاتر کار میکردم و در خوی با آقای محرم زینالزاده و بهروز وثوقی همبازی بودیم و از همانجا اسمی برای خودمان دستوپا کرده بودیم. در ادامه جوایز زیادی در خصوص نوشتن مقاله و کارهایی از این دست کسب کردم تا اینکه ما به تهران آمدیم. توسط برخی از دوستان در سال ۶۱ به روزنامه اطلاعات خدمت آقای دعایی معرفی شدم و ایشان محبت کردند و به من گفتند شما معاون سردبیر مجله جوانان باشید که من نپذیرفتم تا کار را از پایه شروع کنم و درنهایت سردبیر مجله شدم.»