زهرا نجفی: آقازاده کلید انداخت و در را باز کرد، همان لحظه با مهیار پسر میترا استاد مواجه شدم، اول فکر کردم کارگر ساختمان است و بعد آقای آقازاده او را به ما معرفی کرد و ما را به او معرفی کرد؛ هرچه پدرم را صدا زدیم کسی جواب نداد. دختر نجفی اضافه کرد: اتاقها را گشتیم و بعد وارد حمام شدیم و با جسد میترا استاد مواجه شدیم و بعد اولین تصویر را از جسد گرفتم.