مأموران در تحقیقات اولیه توانستند حمید را به دام بیندازند. این متهم اگرچه اتهام آدمربایی را پذیرفت، اما ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: آن کیف واقعا پر از سکه بود و من هم میخواستم سکههایم را از شاکی تحویل بگیرم، اما او زیر بار نرفت و دفعه اول، من درحالیکه خیلی ناراحت بودم از مسافرخانه بیرون آمدم. دو مرد مرا در آن اوضاع آشفته دیدند و ماجرا را پرسیدند. وقتی واقعه را تعریف کردم، گفتند حاضر هستند دوستم را بربایند.