ترنج

در مورد

زندگی بعد از رهایی از اعدام

در فرارو بیشتر بخوانید

۱ مطلب

  • نمی‌خواستم او را بکشم. پسرعمه‌ام برایم یک الگو بود. آن زمان من ١٧ ساله و پسرعمه‌ام ٢٩ ساله بود؛ مثل برادرم بود. اما آن‌ها با پدرم درگیر شدند و این درگیری به یک دعوای دسته‌جمعی خانوادگی تبدیل شد. وقتی درگیر شدیم، من چاقو دستم بود؛ چاقوی آشپزخانه بود. لحظه‌ای برق کوچه رفت، همه جا تاریک شد، پسرعمه‌ام سمتم آمد و در درگیری متوجه شدم چاقو به قلبش فرو رفته است. هنوز هم که هنوزه باورم نمی‌شود که او را کشته‌ام؛ اصلا فکرش را نمی‌کردم که به او چاقو زده‌ام، در تاریکی نفهمیدم چه شد.

۱