شاخص فساد اقتصادی در نقاط مختلف جهان

اگر در نگاهی ساده و کلی مبادله سالم را زیربنای یک اقتصاد سالم بدانیم، میتوان مدعی شد که فساد اقتصادی یعنی مجموعه کنشهایی که مانع مبادله سالم میشوند. اما چه مبادلهای سالم است؟
اگر در نگاهی ساده و کلی مبادله سالم را زیربنای یک اقتصاد سالم بدانیم، میتوان مدعی شد که فساد اقتصادی یعنی مجموعه کنشهایی که مانع مبادله سالم میشوند. اما چه مبادلهای سالم است؟
مبادلهای که اولا طرفین آن مالک چیزی باشند که مبادله میکنند و ثانیا شرایط پیرامونی مبادله شروط آزادی عمل (کنش اختیاری) و شفافیت اطلاعات را برآورده کند. بنابراین میتوان هر جایی که در سطح خرد، انجام چنین مبادلاتی دشوار میشود را مستعد فساد دانست.
قطعا علتیابی فساد، یعنی کشف عوامل نقض شرایط مبادله سالم، نیازمند تحقیقات تجربی است؛ چراکه بسیاری وضعیتها وجود دارد که منجر به مبادله ناسالم میشود و عقل به خودی خود قادر به کشف آنها نیست. اما با تکیه بر تجربیات پیشین و خرد عمومی میتوان حدسهایی در مورد شرایط ایجاد مبادله ناسالم یعنی موقعیتهای فسادزا زد.
از این جمله است: عدم برقراری قانونی مشخص که در آن حدود و صغور مالکیت به خوبی تعریف شده باشد، نبود یک قوه قاهره مشروع که از مالکیت افراد و آزادی مبادله حراست کند، فقدان ساختارهای محدود کننده همان قدرت قاهره مشروع، تا خود آن تبدیل به یک تجاوزگر به مالکیت افراد یا آزادی مبادله نشود، نبود آزادی رسانهای برای آنکه شرط شفافیت اطلاعات برای مبادلات از مسیر رقابت به حداکثر برسد، فقدان آموزشهای پایهای لازم(در زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی) برای آن که پروپاگاندای رسانهای نتواند اطلاعات را به سمت خاصی منحرف کند. آنچه گفته شد حدسهای برآمده از خرد عمومی است.
پرونده زیر برخی از این حدسها را با رجوع به واقعیت و آمارهای جهانی به محک تجربه میزند و برخی از حدسها را با بسط نظری بیشتر وضوح میبخشد.

