معاریو: اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران کمک کردهاست
روزنامه معاريو در گزارشي اختصاصي از خبرنگار خود داويد گنتر مدعي كمكهاي اسرائيل به ساخت تاسيسات هستهاي ايران شد.
به گزارش فرارو به نقل از عصرايران، اين روزنامه همچنين به سخنان "موطي بلوخ" يكي از كارشناسان اسرائيلي پرداخته است كه ادعا ميشود بر ساخت تاسيسات هستهاي ايران نظارت داشته و سه دهه پيش ساخت اين تاسيسات را پيگيري ميكردهاست.
اين روزنامه اسرائيلي به نقل از بلوخ 73 ساله كه مسئوليت هيئت اسرائيلي ناظر بر نصب رادار در تاسيسات هستهاي ايران را برعهده داشت، مينويسد: «او تاسيسات هستهاي ايران را به ياد ميآورد و برجهايي را كه بر ساخت آنها سي سال نظارت داشت. او هيچگاه فكر نميكرد كه تاسيسات بوشهر از جمله خطرناكترين تاسيسات هستهاي جهان باشد كه امنيت منطقه را تهديد كند.»
روزنامه معاريو در ادامه نوشت: «بلوخ در طول 40 سال گذشته از تصاوير و اسنادي كه در ماموريت خود در تهران داشت نگهداري كرده بود و در اين باره با هيچ كسي سخن نگفتهاست مگر به ميزان اندكي آن هم با خانواده خود؛ ولي هماكنون تصميم گرفتهاست كه تاريخ اين اتفاقات و اسرار روابط اسرائيل و ايران را تدوين كند.»
خبرنگار روزنامه معاريو ادامه ميدهد: «اتفاقات بعدي و تهديدات ايران، اين كارشناس را به افشاي جزئيات و مواردي كه در ذهن دارد سوق دادهاست. جزئياتي درباره بوشهر، اصفهان و خاطراتي از تاسيساتي كه در اين شهر ساخته شدهبود.»
او ميگويد: «اخبار بهرهبرداري از تاسيساتي كه ساختهاست او را متعجب نميكند زيرا در آن دوره نيز احساس ميكرد كه اين تاسيسات براي "هدفي خاص" ايجاد شدهاند.»
براساس اين گزارش، بلوخ در سال 1968 ميلادي 33 سال داشت كه پيشنهادي براي كار در ايران دريافت كرد. او در آن دوره در يك شركت فعال در زمينه رادار و سيستمهاي ارتباطي كار ميكرد. اين شركت اسرائيلي وابسته به يكي از شركتهاي بزرگ و عظيم مخابراتي آمريكايي بود.
او كه پيش از اين در پروژه طراحي سيستمهاي رادار هواپيماهاي نيروي هوايي و نيروي دريايي اسرائيل فعاليت ميكرد، ادامه ميدهد: «در يكي از روزها كه از محل كار به منزل خود در سينا بازميگشتم، همسرم به من اطلاع داد كه ميبايست بهسرعت خود را به فردي در شهر تلآويو معرفي كنم و پس از سه روز به تهران اعزام شدم.»
هنگامي كه او با سفر و كار در ايران موافقت ميكند، همكاران وي برايش گودباي پارتي ميگيرند و رئيس شركت نيز به او ميگويد كه ايرانيها از همكاري تو با آنها بسيار خوشحال خواهند شد.
او در تمام مدت تنها با شخصي به نام "بنيامين" معروف به "بلومبرگ" از عناصر اطلاعات و امنيت "موساد" و تاسيسات هستهاي "ديمونه" اسرائيل ارتباط داشت.
اين فرد همچنين سمت هايي چون افسر ارشد هيات دستگاه امنيتي اسرائيل را عهده دار شد و توسط شيمون پرز كه وزارت دفاع اسرائيل را برعهده داشت به عنوان مسئول ايجاد شهرك پژوهش هاي هسته اي منصوب شد.
بلوخ 40 سال با بنيامين در ارتباط بود اما هرگز نتوانست او را از نزديك ببيند اما او ازتمامي اطلاعات امنيتي مطلع بود .
بلوخ اضافه مي كند: قبل از سفر به تهران فهميدم كه اين سفر تجاري نيست بلكه از طريق تماس و ارتباط دائمي با "دفتر تماس و اطلاعات" فهميدم كه هدف اصلي من از سفر به ايران جمع آوري اطلاعات درباره فعاليت هاي ايران بوده است.
دفتر تماس و اطلاعات، نهادي امنيتي بود كه در سال هاي 1975 ميلادي تا 1968 به عنوان زير مجموعه وزارت دفاع اسرائيل براي ايجاد مجتمع پژوهش هاي هسته اي تشكيل شده بود و همچنين وظيفه جمع آوري اطلاعات تكنولوژيكي حساس با همكاري نزديك با سه ارگان موساد، سرويس امنيت عمومي (شاباك) و سرويس امنيت نظامي (امان) را بر عهده داشت.
وي اضافه مي كند: با كارمندان غيرنظامي تماس گرفتم و در شركت بلكبورت اسرائيل آموزش هاي لازم را ديدم تا با نقشي كه بايد در ايران ايفا مي كردم، آشنا شوم ؛سپس به عنوان كارشناس ساريك ايران به تهران رفتم . البته با استفاده از گذرنامه اسرائيلي وارد اين كشور شدم ولي همواره به عنوان يكي از كارشناسان شركت ايراني شناخته مي شدم .
بلوخ در ابتدا به تهران سفركرد و سپس تعداد ديگري از اسرائيلي ها به وي ملحق شدند كه شمارشان به 15 كارشناس مي رسيد ؛ در كنار آنها 750 ايراني هم حضو داشتد و محور فعاليت هايشان ايجاد سيستم هشدار قوي و سريع بود كه هدف از آن فراهم كردن بيشترين قدرت دفاع هوايي (پدافند هوايي) براي تمامي مناطق ايران بود.
اين گروه توانست در دوره فعاليت خود 14 مركز در مناطق مختلف ايران تاسيسات وپايانه هايي را ايجاد كند . هر كدام از اين تاسيسات شامل دو سيستم رادار، 4 رادار و برج مخابراتي بود. اين تاسيسات از مرزهاي جنوبي پاكستان شروع شده و تا شهرهاي بندرعباس در خليج فارس و مركز ايران يعني شهرهاي شيراز و اصفهان ،تهران ادامه داشت.
وي اضافه مي كند: اگر طرف ايراني مي دانست كه ما راز آن تاسيسات را كشف كرده ايم ما را جلوي سگ ها مي انداختند. اما آنها نمي دانستند.
بلوخ علاوه بر زبان عبري ، زبان فرانسه، انگليسي و فارسي را بلد بود . وي مي توانست به راحتي با كارگران ايراني صحبت كند و با يكي از كارمندان ايراني به نام علي آشنا شد و به ياد مي آورد هنگامي كه به قم ،شهر مقدس شيعيان، سفر كرده است و توانست 160 ايراني را براي كار كردن با خود همراه سازد.
در آن دوره دهها شركت اسرائيلي در ايران فعاليت مي كردند واسرائيلي ها بر همه چيز سيطره داشتند ؛ از جمله شخصيت هاي برجسته اي كه در فعاليت هاي اسرائيل در ايران حضوري پررنگ داشتند سرتيپ "يعقوب نمرودي" بود كه از مهمترين كانال هاي تماس ميان ايران و اسرائيل به شمار مي رفت و ايراني ها نيز از رفتارهاي وي در تعجب بودند ؛ اما مهمترين مطلب اين بودكه آنها چيزي درباره ما نمي دانستند ، آنها حتي نمي دانستندكه ما در كدام يك از كوه ها تجهيزات رادار كار گذاشته ايم ، ما در سايه وتاريكي فعاليت مي كرديم.