ترنج موبایل
کد خبر: ۱۶۸۷۱۰

شعور شور عاشورا

تبلیغات
تبلیغات
محمدحسین خوشوقت - سالگشت شهادت آگاهانه، عاشقانه، شجاعانه و مظلومانه حضرت اباعبدالله الحسین و یاران پاکش در رسیده و دیگر بار، خداوند مهربان، توفیق عزاداری و گریه بر او را نصیب ما گردانیده است.

فجایع بشری و جنایات تکان دهنده یاران ابلیس علیه انسان های پاکباخته و آزاده و مظلوم، کم نبوده است اما کسی را نمی توان در تاریخ بشریت یافت که همانند حسین(ع) شربت شهادت نوشیده باشد و پس از قرن ها، دوست دارانش چنین پرشور و پر گداز برایش مجلس عزا به پا دارند و گریه کنند و بر سر و سینه زنند.

علت چیست؟

چرا گریه این چنین فقط برای حسین؟!

کیفیت شهادت حسین و یارانش، یکی از علت هاست. او به دعوت کوفیان، همراه با زنان و فرزندان و اندک یارانش به سوی مقتل خویش روان شد. دنیا طلبی و ترس و حقارت کوفیان سبب شد که آنان در میانه راه، دست از حمایت حسین کشیدند وسپس او را با انبوه دشمنان کینه توز و جنایت کارش تنها گذاردند. دشمنان، در یک روز داغ تابستان، او، فرزندان، خواهرزادگان، برادر زادگان ، برادر نازنین اش عباس ابن علی و یاران کم تعدادش را غریبانه و با لبان تشنه، به طرز فجیع و دلخراشی در برابر اهل بیت اش کشتند؛ سپس، بر بدن های پاکشان، اسب تاختند و زنان و کودکانشان را با بی حرمتی و توهین ، به اسارت بردند. کسی را نمی توان در تاریخ سراغ گرفت که این گونه کشته شده باشد. این گونه شهادت مظلومانه و غریبانه و آن گونه اسارت، دل هر انسانی را به درد می آورد و عواطف را به جوش .

علت دیگر آن است که حسین، امام معصوم و فرزند پیامبر بزرگ خداست. حسینی که بسیاری از مردم ، اظهارات محبت آمیز و عاشقانه پیامبر اسلام (ص) در مورد او را به یاد داشتند.

علت سوم، انگیزه و هدف حضرت امام حسین(ع) از سرپیچی از بیعت یزید و پای گذاردنش در قتلگاه است. او بارها فرموده بود که هدف اش ، اصلاح در امت رسول الله است. امتی که بر اثر فتنه انگیزی ها و سیاست های منحرفانه ی معاویه ، از اسلام ناب دور شده بودند و اینک، یزید ابن معاویه، بر مسند خلافت رسول الله، علنا می گفت اسلام و قرآن همه بازیچه است؛ نه خبری آمده و نه وحیی نازل شده است! او در آن مقام، فاش، شراب می نوشید و عیاشی می نمود و انتظار داشت که امام حسین دست بیعت به او بدهد و او را به عنوان جانشین پیامبر اسلام، به رسمیت بشناسد و ولایت اش را بپذیرد!

امام حسین (ع) می دانست که اگر به خواسته ی یزید تن در دهد، فنای اسلام و قرآن را رسما و عملا امضا کرده است. بدین سبب، راه کشته شدن خود و اسارت اهل اش را فقط برای حفظ اسلام و قرآن و عترت پاک پیامبر، بر گزید؛ عترتی که پیامبر اسلام(ص) در غدیر خم اعلام فرموده بود که اگر مسلمانان به آن و قرآن، همزمان، تمسک کنند هیچ گاه گمراه نخواهند شد... انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا( من، دو چیز گرانبها نزد شما به یادگار می گذارم؛ کتاب خدا و اهل بیتم را؛ تا زمانی که به آن دو چنگ زنید از مسیر هدایت و سعادت بیرون نخواهید رفت).

کشته شدن شجاعانه در راه حفظ خود یا سرزمین خود البته ارزشمند است اما قربانی شدن برای حفظ دین خدا بسیار ارزشمند تر و افتخار آمیز تر است. حفظ دین خدا، جز با کشته شدن حسین و یاران و اسارت اهل اش میسر نبود. حسین رفت تا قرآن و اهل بیت رسول خدا تا قیامت بمانند. از این روی، حسین (ع)، "خون خدا" نام گرفته است.

پیوست تکان دهنده شهادت حسین در عاشورا، اسارت زینب و زنان و کودکان است. این اسارت، رسالت شهادت حسین را به ثمر نشاند . زنان و کودکان حسین و یاران، گرسنه و زنجیر به گردن، در کوفه و شام گردانیده شدند و دل های خفته ی مردم فریب خورده را بیدار کردند و حسین و مظلومیت و حقانیت او را نمایاندند. همین اسارت و نیز سخنان علی گونه زینب (س) بود که کاخ ستم یزید را بر سرش ویران کرد و اسلام را از اسارت دژخیمان دنیاطلب نجات داد.

شهادت حسین؛ تراژدی یا حماسه؟

آن چه گفته آمد، نشان از آن دارد که شهادت مظلومانه و شجاعانه حسین و یاران نازنین اش، دارای دو بعد تراژدیک و حماسی است. گریه و بر سر و سینه زدن عاشقان حسین(ع) ناظر بر بعد غم انگیز و دلخراش قیام عاشورا است اما بسنده کردن بدین بعد، جفا بر حسین و شهادت او و اسارت اهل بیت او است. حسین(ع) و یارانش، آن گونه جگرسوز، آگاهانه و شجاعانه به قتلگاه رفتند تا قرآن و اسلام و ارزش های والای انسانی باقی بمانند؛ و این، بعد حماسی عاشوراست.

بی توجهی به بعد حماسی شهادت عاشورائیان، ظلمی مضاعف بر آنان است. فرو کاستن عاشورا به گریه و عزا و نادیده گرفتن علت قیام فرزند پیامبر، غافلان را از مسیر حسین، که همان مسیر قرآن و اهل بیت پیامبر و عدالت و شرف و آزادگی و ظلم ستیزی و فضیلت های اخلاقی است، دور می سازد.

غفلت از همین بعد است که سبب می شود ما، هم بر حسین بگرییم و هم دروغ بگوییم، ستم کنیم، دل بسوزانیم، زبان به تهمت و غیبت بگشاییم، دست اوفتاده را نگیریم، به ظالم کمک کنیم و از انجام گناهان بزرگ و کوچک نهراسیم!

عزای حسین، حتما شایسته و ضروری است اما بدون معرفت نسبت به شخصیت و خواست و منش و حقانیت او و راه او و بدون التزام به رسالت او و آموزه های نورانی او، ما را به سعادت نخواهد رساند. چنین گریه ها و مویه هایی، می تواند با هر پلشتی و گناهی همنشین باشد!

توقف در بعد تراژدیک عاشورا با بر پا ساختن مجلس عزای امام حسین(ع) از سوی پادشاهان ستمگر صفوی و قاجار و پهلوی هم سازگار است. اگر حسین و زینب کبری در گریه ی تنها خلاصه شوند، صدام حسین هم برایش مجلس عزا به پا می کند!

بیایید دست در دستان خون آلود حسین بگذاریم و به حضرتش تعهد دهیم که هم با چشمان گریان و دل های سوخته مان و هم با رفتار و گفتار قرآنی و حسینی مان خون پاکش و راه نورانی اش را پاس خواهیم داشت.

مباد که با چشمان گریان بر حسین، به او و راه او نیزه های جفا پرتاب کنیم!
تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۱۹ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات