سوسن طاقدیس از نحوه انعقاد قرارداد بین نویسندگان و ناشران ابراز ناخرسندی کرد و گفت: بسیاری از قراردادها غیرمنصفانه است ولی به علت بدی فضای اقتصادی کشور، نویسندگان چارهای جز امضا کردن آنها ندارند.
این نویسنده کودکان و نوجوانان در گفتوگو با ایسنا، گفت: کاری را که من 30 سال پیش به ناشری واگذار کرده بودم، پس از 30 سال بناست با تغییر تصویرگری مجددا چاپ شود، این اثر که «مجموعه قصههای خاله سوسکه» نام دارد، هرساله تجدید چاپ شده و بنا به گفته ناشر آن عایدی زیادی بابت این کار به ناشر تعلق گرفته است. این در شرایطی بود که من برای واگذاری این اثر مبلغ ناچیزی را دریافت کرده بودم و در شرایطی که به شدت با مشکل مالی مواجه بودم، مجبور شدم بخشی از آثارم را با قیمتی نازل در اختیار ناشر قرار دهم.
او در ادامه اظهار کرد: چندی پیش هم ناشر دیگری با من قرارداد غیرعادلانهای بست. این ناشر ضمن قرارداد خود تأکید کرده بود که اثر به صورت کامل خریداری شده است و نویسنده حق هیچگونه دخالتی را در زمینه تبدیل آن به نمایشنامه، انیمیشن و ... ندارد. اگرچه من این قرارداد را امضا کردم اما در کنار آن نوشتم که کاملا غیرمنصفانه است.
این نویسنده این روزها مشغول نگارش داستانی درباره دوران کودکی حضرت فاطمه (س) است. او این کتاب را برای انتشارات منادی تربیت در دست نگارش دارد.
طاقدیس در توضیحی گفت: فکر میکنم بسیاری از مسائل مذهبی را با توجه به زندگی حضرت فاطمه میتوان به کودکان منتقل کرد. این واقعیتی است که من در موقع نوشتن زندگی حضرت محمد (ص) متوجه آن شدم. تألیف تاریخ اسلام برای کودکان و نوجوانان چندان کاربردی نیست، در حالیکه زندگی حضرت فاطمه (س) دارای ویژگیهایی است که از طریق آن میتوان بسیاری از مسائل مذهبی را به کودکان و نوجوانان منتقل کرد.
این نویسنده به تازگی بخشی از آثار خود را برای انتشار در اختیار موسسه انتشاراتی سروش قرارداده است. یکی از این آثار «غول، غول، غول» مجموعه قصههای کوتاهی است که حداقل پنج قصه را ویژه خردسالان دربر میگیرد. این اثر دارای درونمایههای طنز است.
همچنین «قصههای بزبزقندی» شامل هشت قصه و با بهرهگیری از شخصیتها و حال و هوای اثر فلکولوریک «بز زنگولهپا» یکی دیگر از آثار طاقدیس است که به ماجراهای گرگ بعد از بهبود حالش و حیلهگریهای دوباره او برای شکار بزغالهها میپردازد.
«عروسی؛ عروسی تو غار بزرگ خرسی» از دیگر نوشتههای این نویسنده است که ویژه خردسالان تألیف شده است. ماجرای این داستان به خرسی میپردازد که هر سال بچهای در شکم داشت اما در یکی از سالها هیچ بچهای در شکم او نبود و این باعث ناراحتیاش شد. اما او با موشی آشنا میشود و با پناه دادن به او در آخر فصل زمستان موش صاحب 12 بچه میشود.