بر جنازه پلاسکو
پلاسکو، استخوان لای زخم شده است. این را همه فروشندگان سابق این آسمانخراش ١٧ طبقه به نوعی میگویند.
به گزارش شهروند، پلاسکو، استخوان لای زخم شده است. این را همه فروشندگان سابق این آسمانخراش ١٧ طبقه به نوعی میگویند.
«رضایی» که در این یکسال خرج خود را با مسافرکشی درآورده، ادامه میدهد: حداقل روزی ٥٠ فروشنده، ساعت ١٠ونیم صبح پشت این در جمع میشوند. دو روز است که راهروها و مغازهها را تمیز کردهایم، جنس آوردهایم. مشکل برق را حل کردهایم، فقط این در را باز کنید! دیشب گفتند تشریف بیاورید شروع به کار کنید. امروز آمدیم میبینیم در بسته است. از شهرداری باید بپرسید چرا؟ امنیت؟ یا سودجویی برخی؟
منوچهر اولیازاده عضو نظام مهندسی تهران میگوید: آتشسوزی مانند زلزله نیست. اگر ساختمانی از آتشسوزی در امان مانده، میتواند ایمنی و مقاومت خود را حفظ کرده باشد. او معتقد است با یک مقاومسازی ساده میتوان دوباره درِ بخش شمالی را روی کسبه باز کرد.
پای استیفای حقوقمان ایستادهایم
«نور جای کسبوکار پوشاک نیست. هرکس هم رفت آنجا واحدی اجاره کرد، پشیمان شد و برگشت.» این را رضایی صاحب سرقفلی درِ بخش شمالی پلاسکو به «شهروند» میگوید. او ادامه میدهد: تا دوماه پیش تمام این درهای شمالی را جوش داده بودند. آنقدر جنگیدیم که الان به قفل رسیدیم. اگر بگذارند برویم تو، همه کارها را سامان داده و یکماهه مشغول به کار میشویم اما نمیگذارند.
مغازه من سالم است میخواهم در همان مغازه کار کنم
بعد از گشتوگذار حوالی بقایای پلاسکو، پیاده تا حوالی میدان فردوسی میآیم. اینجا مجتمع «تجارت جهانی» است. ٧٠درصد کسبه این مجتمع، از صاحبانِ آن ٢٨٦ واحد سالماند که نه زیر بار کاسبی در «نور» رفتهاند، نه دلشان میخواسته مسافرکشی کنند. به هر مغازهای که سر بزنی، صاحب آن یک قصه طولانی برای گفتن دارد و روزها و حتی ماهها را بیکار بوده و درنهایت به اینجا پناه آورده.
«برخی ماهها مسافرکشی میکنم تا کرایه اینجا را دربیاورم. ٧٠میلیون تومان پول پیش، ٥میلیون تومان اجاره مبلغی نیست که از این پاساژ برای من بماند اما دلم خوش است که در حرفه خودم سرپا ماندهام.» این را فروشندهای میگوید که دلش نمیخواهد نامش فاش شود. «مغازه من سالم است. چرا باید این همه مصیبت کرایه مغازه بکشم؟»
روبهروی همین واحد، یک واحد کوچک کتوشلوار مردانه میفروشد. «محمد خ» هم از کسبه بخش شمالی پلاسکو است. «به ما که وامی ندادند.» این فروشنده میگوید: «من هم مثل خیلیها دلم میخواهد در همان بقایای پلاسکو کارم را شروع کنم. شما خودت دوست داری در خانه خودت باشی یا در خانه مردم؟»
این فروشنده که سالهای سال در پلاسکو مغازه داشته، میگوید: «پریشب دوباره آمدند و در را بستهاند. من فکر نمیکنم کار شهرداری باشد. برخی از اعضای خود ساختمان دلشان نمیخواهد ما شروع به کار کنیم.»
او که دل پری هم از مجتمع تجارت جهانی دارد، میگوید: فروشندههای پلاسکو پراکنده شدهاند. اینجا کسبوکار ما شاید از مجتمع نور بهتر باشد اما آنطور که باید نمیچرخد. ما باید به خانه خودمان برگردیم.
موقع انتخابات یاد ما میافتند
یک طبقه بالاتر میروم. باز هم سر به هر مغازهای میزنی، بازمانده آن یک فروشنده پلاسکویی است. «به خاطر انتخابات اتحادیه پوشاک، ٢روز در را باز کردند و حالا بستند. آن در بازشدنی نیست.»
او ادامه میدهد: از طرفی به عقیده خیلیها این ساختمان مقاومت کافی ندارد. بنیاد مسکن باید در این یکسال، یک قدم برای بازسازی برمیداشت اما برنداشت. دستاندرکاران نهتنها کاری نکردهاند بلکه تا زورشان رسیده، چوب لای چرخ کسبه گذاشتهاند.
«من خودم یکسال است دنبال جواز میدوم. هربار میروم اتحادیه در خروج را نشانم میدهد. از وام هم که خبری نیست. البته اگر هم باشد، وام ١٨درصد سود به چه درد من میخورد؟»
این فروشنده هم گویا از سر اجبار در «تجارت جهانی» ساکنشده، میگوید: «یک چرخ در طبقات این مجتمع بزنید، میبینید که اینجا هم کسبوکار ما نمیچرخد. فقط ٧میلیون تومان کرایه در ماه میدهیم. حداقل ٣٠میلیون تومان هزینه دکور دادهایم و یک قرارداد ٢ساله نوشتیم. بعد از این ٢سال تکلیف ما چه میشود.»
پلاسکو دیگر به عمر ما قد نمیدهد
این فروشنده درباره خسارات مالی واردشده به کسبه میگوید: «حال ما از زلزلهزدگان بدتر است. ما کسبوکارمان را از دست دادهایم. تقریبا ٦ماه بیکار بودیم تا آمدیم و اینجا با هزار ضرب و زور کارمان را راه انداختیم. بعد از ٢سال هم باید با ضرر همه چیز را بگذاریم برویم. پلاسکو به عمر ما کفاف نمیدهد.»
او ادامه میدهد: «مشکل اصلی این است که ما نقدینگیمان را از دست دادهایم. پلاسکو باید ریشهای حل شود.»
یکسال است بیکاریم
«مهندسان آمدند و جلوی چشم ما از خاک و آهن مغازههای ما بردند. گفتند از نظر ایمنی مشکلی ندارد. چرا حالا عدهای دایه مهربانتر از مادر شدهاند؟» این را یکی از فروشندگانی میگوید که در طبقه آخر این مجتمع ساکن شده است.
«معلوم است دلم میخواهد به مغازه خودم برگردم. یکسال است هیچ کاری برای ما نکردند. فقط سازمان امور مالیاتی تا حدودی با ما راه آمده است، حتی بیمه بیکاری را قطع کردند.»
او میگوید: یکسال است بیکاریم. قبل از اینکه اینجا بیاییم، رسما بیکار بودیم. حالا هم اسما مغازه داریم ولی چون گذری وجود ندارد، بیکاریم. روزها در مغازه چرت میزنیم.
«نفری ٥٠٠هزار تومان دادیم که پاساژ نظافت و قابل استفاده شود. باید در را باز کنند تا کسبوکارمان را شروع کنیم.»
پشت درهای پلاسکو...
هیچکس برای نماد چهارراه استامبول دل نمیسوزاند. کسبه ساختمانی که روزگاری قطب پوشاک پایتخت محسوب میشد، امروز به نوعی آوارهاند. یکی دلش میخواهد دوباره به پلاسکو برگردد. یکی صنف پوشاک را بوسیده و کنار گذاشته. دیگری مسافرکش شده و آن یکی میگوید، چون در واحدی اجارهای مشغول به کار بوده، امروز به او جواز کسب نمیدهند.
برخی در مجتمع نور میجنگند و برخی در مجتمع تجارت جهانی. برخی یکی در میان سراغ اتحادیه پوشاک و اتاق اصناف میروند و برخی هم کارشان این شده که هر روز صبح بیایند و پشت این در فلزی شمالی بنشینند تا ببینند امروز چه کسی آن را باز کرده یا میبندد.
باید پرسید که چرا از ابتدا اتاق اصناف ایران به جای تهران وارد این پروژه شد؟ چرا بنیاد مستضعفان و شهرداری هر روز بر سر شروع بازسازی این ساختمان با یکدیگر بگومگو میکنند؟ یا چرا بعد از جلسههای پی درپی شورای پلاسکو با شهرداریها و بنیاد مستضعفان و نمایندگان وزارت صنعت، پلاسکو هنوز یک متولی مشخص ندارد؟
کسبه هم انصاف داشته باشند
در ابتدای کار، موضوع جوازها را با ابوالقاسم شیرازی رئیس اتحادیه پوشاک مطرح کردیم. او میگوید: کسبه پلاسکو روی چشم ما جا دارند. تکتک مطالبات این عزیزان به حق است، اما وقتی شهرداری در نامهای تفصیلی به ما گفته، به مستأجران مجتمع تجارت جهانی (به خاطر نداشتن پایان کار) جواز کسب ندهید، شما بگویید چه کاری از دست من برمیآید؟
او تأکید میکند: وظایف اتحادیه برای برخی روشن نیست. آنها فکر میکنند ما چوب لای چرخشان میگذاریم. وظیفه من این است که مطالبات کسبه را در جلسات مطرح کرده و مدام پیگیری کنیم.
شیرازی میگوید: اگر همه کسبه عزیز همکاری میکردند و دستهجمعی به مجتمع نور میرفتند، آنجا هم رونق میگرفت، اما نکردند و تنها ١٠٠نفر در نور مشغول به کار شدند. حلقه فروشندگان با این ناهماهنگی شکست.
آقای شریعتمداری! به داد کسبه برسید
در پروژه پلاسکو، اهمالهای بسیاری صورت گرفته. «تنها کاری که در این یکسال کردند، استرسدادن به کسبه بود.» ابراهیم درستی نایبرئیس اتاق اصناف تهران به «شهروند» میگوید: آنها که به کسبه وعده وعید دادهاند، امروز کجا هستند؟ او ادامه میدهد: نباید پای اتاق اصناف ایران را در پرونده پلاسکو باز میکردند.