حسین محباهری: نمیتوانستم احمدینژاد را به خانهام راه ندهم

من نمیتوانم به رئیسجمهور مملکت بگویم که چرا به خانه من برای عیادت آمدی؟ اگر کسی حرفی را هم میزند باید شرایط را بسنجد و بعد اظهارنظر کند، اصلا نه رئیسجمهور هر کس دیگر هم ممکن است به عیادت یک مریض برود. من باید با روی باز با چنین کسی برخورد کنم، آن وقتی کسی به عنوان رئیسجمهور این مملکت آمده. برای من باعث افتخار است که رئیسجمهور به عیادتم آمده است.
خبرنگاری به زعم خیلیها که از نزدیک با این حرفه آشنایی ندارند شغل جذابی است، در جذابیتهای خبرنگاری شکی نیست، اما از سختیهای آن هم نمیتوان به سادگی گذشت. حالا تصور کنید بازیگری را که در کنار این حرفه پرمشغله، خبرنگاری را هم تجربه کرده است.
شما از سال ۶۲ فعالیتتان را به عنوان خبرنگار شروع کردید و تا سال ۷۰ هم در این حرفه بودید. چرا خبرنگاری را ادامه ندادید؟

بازیگری شغل جذابی است، از خبرنگاری هم همیشه به عنوان یک رشته کاری پر از هیجان یاد میشود. اما هر دویشان هم سختیها و فشارهای خودشان را دارند. اگر قرار بود بین این دو شغل یکی را انتخاب کنید ترجیحتان کدام بود؟
قاعدتا بازیگری انتخاب خودخواسته من بود که از سال ۵۲ به سمت آن رفتم، اما شغل خبرنگاری را هم به این جهت که جذابیتهای خودش را دارد و یکنواخت نیست انتخاب کردم.
درآمد کارهای فرهنگی به خصوص در حوزه رسانه و خبر چندان بالا نیست، اما در مقابل بازیگری شغل پردرآمدتری است، این مسئله برای شما چقدر مطرح بود؟
از نظر مالی تئاتر هم تقریبا شبیه خبرنگاری است و خیلی با هم فرقی ندارند. اما ماجرا در سینما و تلویزیون متفاوت است و حتی حضور من در برخی کارهای سینمایی و تلویزیونی به دلیل همین گذران زندگی است وگرنه با کار تئاتر فقط میتوان به زندگی عادی و خرجهای روزمره زندگی ادامه داد. اما خواسته و علاقه اصلی من تئاتر است.
تا به حال پیش آمده خبرنگاری شما را ناراحت کند؟
مشکلی که به نظر من وجود دارد این است که متاسفانه کار خبری را خیلیها در ذهنشان خیلی سبک میگیرند، به خصوص کار درحوزه فرهنگی و هنری را. من یادم میآید زمانی که در خبرگزاری مشغول فعالیت بودم چند بار پیشنهادهایی شد که افرادی بیایند کار کنند که هیچ سررشتهای از این کار نداشتند و به این دلیل که به اصطلاح از همه مانده و رانده شده بودند این شغل را انتخاب کرده بودند.

گاهی اوقات ما صحبتهای میکنیم که متاسفانه خبرنگاری که حرفهایمان را مینویسد اصلا به کارش وارد نیست و همین باعث سوءبرداشت از حرفها میشود و به قول شما موجی هم به راه میافتد. از این موضوع خیلی ناراحت میشوم، چون خیلی اوقات مفهوم اصلی صحبتها و حرفهایی که زده میشود حتی با جابهجایی کلمات تغییر میکند و همین خواننده را دچار سوءبرداشت میکند. گاهی اوقات راجع به مسائلی مثل بیماری من صحبتهای زیادی به میان میآید، بیماری من یک مسئله شخصی است و دلیلی ندارد که آن آنقدر مطزح شود که بزرگتر از شغل من به عنوان بازیگر جلوه کند.
در همان دوران بیماریتان محمود احمدینژاد که رئیسجمهور وقت بود هم به دیدارتان آمد و همین مسئله هم حاشیههایی را برایتان ایجاد کرد. نظر خودتان درباره این موضوع چیست؟
من نمیتوانم به رئیسجمهور مملکت بگویم که چرا به خانه من برای عیادت آمدی؟ اگر کسی حرفی را هم میزند باید شرایط را بسنجد و بعد اظهارنظر کند، اصلا نه رئیسجمهور هر کس دیگر هم ممکن است به عیادت یک مریض برود. من باید با روی باز با چنین کسی برخورد کنم، آن وقتی کسی به عنوان رئیسجمهور این مملکت آمده. برای من باعث افتخار است که رئیسجمهور به عیادتم آمده است.
در طول این سالها هیچ وقت پیشنهاد بازی در نقش یک خبرنگار را داشتید؟
نه متاسفانه، یادم نمیآید.
دوست داشتید این اتفاق بیفتد و شخصیت یک خبرنگار را که تجربهاش را هم داشتید را مقابل دوربین بازی کنید؟
به عنوان یک بازیگر دوست دارم و حتما برای نقشم کنکاش میکنم، به خصوص اینکه، چون تجربه کار در این حرفه را هم داشتم و از پشتپردههای کار خبری، اصطلاحاتشان و جزئیات این کار آشنایی هم دارم خیلی بهتر میتوانم چنین نقشی را بازی کنم.
احساستان به سالهایی که به عنوان خبرنگار مشغول کار بودید چیست؟
خیلی خوشحالم که ۸ سال به کار خبری مشغول بودم و ذهن و انرژیام را در این کار گذاشتم. در طول سالهایی که کار کردم دهها تشویقنامه به خاطر کارم داشتم و البته دهها توبیخ نامه هم به خاطر دیر آمدنهایم داشتم. اما من به کار خبری همیشه به عنوان شغلی که باید جنب و جوش داشته باشد نگاه میکردم نه کاری پشت میز و پای تلفن بنشینی.