گفتگو با عزیزالله حمیدنژاد و بازیگر اصلی «بانوی عمارت»
جزئیات جدید از پشتپرده سریال «بانوی عمارت»


این شبها سریال «بانوی عمارت» از تلویزیون پخش میشود؛ سریالی که با به تصویر کشیدن رنگ، معماری و فرهنگ دوره قاجار و فضای آن مقطع تاریخی، شاید کمی بتواند عادت و ذائقهی مخاطب به سریالهای آپارتمانی را تغییر دهد.
بودجهای نداشتیم که از سوپراستارها استفاده کنیم
حمیدنژاد در ساخت سریالش که موضوعات سیاسی در رنگ و لعاب آن مطرح بوده و نه محور، از بازیگران و نابازیگران جدیدی بهره برده است که اتفاقا برای مخاطب امروزی جذابیت دارند؛ بازیگرانی که برای روایت قصه کشته شدن ناصرالدین شاه و تلفیق آن با ماجرایی عاشقانه بین شاهزاده قاجاری و دختری از خانوادهای معمولی، اما ثروتمند، مقابل دوربین رفتهاند.
این کارگردان درباره علت استفاده از بازیگران جدید به عنوان شخصیتهای اصلی داستان میگوید: من در اکثر کارهایم از بازیگران جدید استفاده کردهام؛ یعنی تلفیقی از بازیگران حرفهای، سینما، تلویزیون و نابازیگر را همیشه در کارهایم داشتهام، اما یکی از علتهای دقیقتر و محکمتر برای استفاده از نابازیگر و بازیگران جدید این بود که این مجموعه بودجهای نداشت که بتوان از سوپراستارها استفاده کرد. اگر ما میخواستیم از سوپراستارها استفاده کنیم بخش اعظمی از بودجه ما همان ابتدا صرف آنها میشد و در خلال کار میبایست با بودجه محدودتری کار را ادامه میدادیم که خود این مساله به کیفیت کار لطمه میزد. اگر بودجه بیشتری میداشتم شاید این اتفاق صورت میگرفت، اما فکر میکنم منطقیترین تصمیم را در ارتباط با انتخاب بازیگران گرفتم و قطعا با وجود این شرایط از ریسکی که داشتم راضیام.
حمیدنژاد سپس از شرایط سخت و فراز و نشیبهایی میگوید که در طول ساخت سریال «بانوی عمارت» با آن مواجه بوده است و در عین حال مطرح میکند: نمیخواهم وارد حاشیههای تولید این کار شوم؛ به جهت اینکه حاشیههای بسیار تلخی داشتهایم که دوست ندارم فعلا عنوان شود؛ چرا که کمکی هم به ماجرا نمیکند. اما به عنوان کارگردان وظیفه داشتم کار با کیفیت بسازم در هر شرایط سختی هم که قرار گرفتهام تجربه تلخی داشتم و دوست ندارم بار دیگر آن را تکرار کنم، اما اگر شرایط مناسبی باشد دوست دارم تجربه جدیدی را دنبال کنم؛ تجربهای که ذهنم را درگیر کند.
تا پایان تصویربرداری شخصیت کامل فخری را نمیدانستم
مریم مومن، بازیگری که اولین تجربه در دنیای بازیگری را با سریال «بانوی عمارت» تجربه میکند روایتی از نحوه ورود خود به دنیای بازیگری دارد و در عین حال دربارهی شخصیت «فخرالزمان» که به او سپرده شده، میگوید: من با اعتماد کامل و با چشمان بسته شخصیت فخری را پذیرفتم.
در این مصاحبه که در محل دفتر عزیزالله حمیدنژاد ـ. کارگردان بانوی عمارت ـ. صورت گرفته است، این کارگردان به همراه بازیگر اصلی آن به پرسشها پاسخ دادند. متن کامل این گفتگو در ادامه آمده است:
چه شد که عزیزالله حمیدنژاد تصمیم گرفت «بانوی عمارت» را برای تلویزیون بسازد؟ آن هم سریالی تاریخی در فضای این روزهای تلویزیون خصوصا به لحاظ مالی.
حمیدنژاد: پیش از این راجع به موضوع تاریخی دغدغه داشتم و حدود هشت سال پیش یک موضوع تاریخی را به دست گرفتم، تحقیقات تاریخی را هم انجام دادم سیناپسهای آن را نیز نوشتم و تا حدودی پیش رفت، اما به نتیجه دلخواهم نرسید و آن را کنار گذاشتم و اینطور نبود که ناگهانی به سراغ کار تاریخی بروم و در این راستا علاوه بر کتب مختلف یک بار تاریخ ایران از بدو پیدایش تا دوران قاجار٬ تالیف حسن پیرنیا را مطالعه کردهام؛ چرا که معتقدم ایران با این پیشینه تاریخی و فرهنگی که دارد موضوعات جذابی از دل این تاریخ و فرهنگ آن میتوان بیرون کشید، به تصویر درآورد و به مخاطب نشان داد.
چرا نام «آهو» به «بانوی عمارت» تغییر کرد؛ آیا در سر و شکل قصه تغییراتی اعمال و مسیر قصه عوض شد؟ آیا شخصیت محوری قصه در ابتدا آهو بود که این وظیفه را به فخری محول کردید؟
حمیدنژاد: عنوان این سریال در ابتدا «آهو» بود، اما به دلیل تغییر اسم، محور آن عوض نشد، بلکه محور همان قصهای بود که ابتدا نگارش شده بود، منتها عنوان آهو برایم رضایتبخش نبود و به این نتیجه رسیدیم که نام بانوی عمارت برای این سریال مناسبتر است.
چند درصد از قصه بانوی عمارت به رویداد سیاسی دوران قاجار برمیگردد و چقدر تمایل داشتید این دوران را دقیق به تصویر بکشید و برایتان اولویت بود؟
حمیدنژاد: برای من روابط انسانی در قصه و عشقی که در این ماجرا شکل میگیرد، مهمتر بود و از این طریق میتوانستم با مخاطب ارتباط برقرار کنم. موضوعات سیاسی بسیار کمرنگ و در حاشیه بود. در واقع موضوعات سیاسی در رنگ و لعاب سریال بود نه محور. ارتباط بین شازده و فخری بود که ماجرا را شکل میداد؛ بنابراین اصلا دغدغه سیاسی نداشته و ندارم، چرا که معتقدم فیلم سیاسی ساختن کار سادهای نیست و پارامترهایی را لازم دارد که در ایران با شرایطی که داریم نمیشود فیلم سیاسی ساخت.
در سریال «چرخ فلک» با موضوعات اجتماعی که داشت و کار کردم، اعتماد از سوی تلویزیون نسبت به آن کار جلب شد. با پخش (چرخ فلک) بعضی مدیران اعتماد کردند من هم تلاش کردم در کار جدید (بانوی عمارت) یک کار متفاوت ارائه بدهم و اگر متفاوت نمیشد طبیعتاً کار نمیکردم. معتقدم فیلمساز نباید خودش را تکرار کند.

مخاطب امروزی تشنه دیدن عروسی است
مخاطبان این روزها به برنامه و فضای شاد از خروجی تلویزیون نیاز دارند، مسالهای که شاید کمتر دغدغه مدیران تلویزیون بوده است. شاد بودن فضای این سریال چقدر دغدغه شما بوده و از قبل به آن فکر کرده بودید؟
حمیدنژاد: اتفاقا چندین قسمت از این مجموعه با شادی توأم بود و از رنگ و معماری و فضای فرهنگ زمان قاجار و شرایط و موقعیت آن موقع بیشتر استفاده کردیم که برای مخاطب جذاب بود. در ادامه هم سکانسهایی داریم که شاد و مفرح است و از رنگ و طراحی صحنه و بازیهای بکر به بهترین شکل ممکن استفاده شده است، اما باز محوریت ماجرا را شخصیتهای اصلی و روند فیلمنامه تعیین میکنند.
چه میزان از طراحی صحنه و لباس از مستندات تاریخی دوران قاجار بوده و در عین حال از خلاقیتهای امروزی هم به کار گرفته شده است؟
حمیدنژاد: مهمترین وجه مستند بودن فضا لوکیشنی است که انتخاب کردم؛ یعنی با توجه به بودجه سریال، اگر چنین لوکیشنی را پیدا نمیکردیم، ساخت این سریال بسیار سختتر میشد. لوکیشنی که انتخاب کردیم حدود ۴۰ تا ۵۰، درصد از کار در آنجا ساخته شد و آن هم خانه طباطباییها در کاشان بود که لوکیشن اصلی قرار داده شد.
عمارت و مکانهایی که در فیلمنامه آقای جوانمرد است اینگونه نیست و من ناگزیر خیلی از سکانسهای فیلمنامه را جابهجا کردم تا بتوانم اجرا کنم.
با توجه به اینکه این سریال در خانهای تاریخی ساخته شده است، تا چه میزان آزادی عمل برای فیلمبرداری داشتید؛ از این جهت که آسیبی به این بناهای تاریخی وارد نشود و آیا از سوی سازمان میراث مجوز داشتید؟
حمیدنژاد: اوایل با توجه به اینکه توریستهای زیادی برای بازدید میآمدند، کار برای ما بسیار دشوار بود؛ به طوری که سر و صدا مانع پیشروی کار میشد و به کندی پیش میرفتیم. یک مقدار که جلو رفتیم با صحبتهایی که با مدیر تولید و آقای مولایی (تهیهکننده) انجام شد، تلاش شد آنجا برای مدتی در ساعاتی که ما کار میکنیم، تعطیل شود تا زودتر به سرانجام برسد. در واقع اگر این اتفاق نمیافتاد سکانسهایی که مربوط به حیاط این خانه بود غیرقابل اجرا میشد.
ما در لوکیشنهای زیادی «بانوی عمارت» را کار کردیم و خانه طباطباییهای کاشان یکی از این لوکیشنها بود. بخشی از کار در شهرک غزالی انجام شد. بخشهای مربوط به بازار در «بازار صدرالسلطنه قزوین» انجام شد. اصولا ما برای ساختن لوکیشن بودجهای نداشتیم یا باید از لوکیشنهای واقعی استفاده میکردیم یا از لوکیشنهایی که قبلا در شهرک غزالی ساخته شده بود.
ریسک در انتخاب بازیگران
حمیدنژاد: من در اکثر کارهایم از بازیگران جدید استفاده کردهام. یعنی تلاش کردهام تلفیقی از بازیگران حرفهای سینما، تلویزیون و نابازیگر را همیشه در کارهایم داشته باشم و این کار را دوست دارم. معتقدم اگر من موفق شوم بازیگر و نابازیگر را از نظر جنس بازیگری به هم نزدیک کنم، آن موقع میتوانم بگویم تا حدودی موفق شدهام؛ چرا که باید سطح بازی یک بازیگر حرفهای را از کلیشههای قبلی دور کنم و سطح بازی یک نابازیگر را به بازی حرفهای نزدیک کنم تا قابل باور باشد.
البته در کار سینمایی همسطح کردن بازیگر و نابازیگر راحتتر انجام میشود، به جهت اینکه قصه محدود است و زمان بیشتری برای تمرین وجود دارد. از طرفی تعداد بازیگران محدودتر است. اما در ارتباط با سریال ریسک و دشواری بیشتری وجود دارد.
بانوی عمارت تمام توان من و تیمم نیست
از دلیل دومتان بگویید؛ مشکلات مالی تلویزیون.
حمیدنژاد: یکی از علتهای دقیقتر و محکمتر برای استفاده از نابازیگر و بازیگران جدید این بود که این مجموعه بودجهای نداشت که بتوان از سوپراستارها استفاده کرد. اگر ما میخواستیم از سوپراستارها استفاده کنیم بخش اعظمی از بودجه ما همان ابتدا صرف آنها میشد و در خلال کار میبایست با بودجه محدودتری کار را ادامه میدادیم که خود این به کیفیت کار لطمه میزد.
«بانوی عمارت» چقدر با سانسور مواجه شد؟
حمیدنژاد: در این سریال خوشبختانه تاکنون مشکل زیادی نداشتیم؛ البته مسائل جزئی داشتیم که قابل چشمپوشی بود و جز چند مورد خاص، مشکلی برایمان در خلال کار پیش نیامد و به طور کلی لطمه چندانی به کار وارد نشد.
کدام یک از کاراکترهای «بانوی عمارت» مابه ازای تاریخی دارند؟
حمیدنژاد: کاراکترهای سریال مابه ازای تاریخی ندارند، اما میتوانند ما به ازای بیرونی داشته باشند. جز چندین مورد که در تاریخ ثبت شدهاند مثل میرزا رضای کرمانی و شخصیت روسی کلنل مابقی مابه ازای تاریخی ندارند. به همین جهت دست نویسنده و ما در پرداخت، بازتر بود و خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاد. اگر ما به ازای تاریخی داشتند نمیتوانستیم این طور دقیق پرداخت کنیم و وارد جزئیات شویم.

نیکی نصیریان بازیگر نقش «آهو» در مجموعه «بانوی عمارت» است که اولین بار در سنین کمتر در مجموعه «بزنگاه» رضا عطاران در سال ۸۷ در نقش «درسا» ایفای نقش کرده بود. آیا شیوه بازی این شخصیت در «بانوی عمارت» عمدی است؟
حمیدنژاد: آهو از همه شخصیتهای سریال متفاوتتر است. او تنها شخصیتی است که از روستا به عمارت آمده است، باید نسبت به بقیه متفاوت باشد، نسبت به جواهر، نسبت به فخری، نسبت به مهری و ...؛ بنابراین این شخصیت به عنوان دختری کم سن و سال که از روستا به عمارتی آمده است که اشرافی است٬ همه چیز برایش جزو عجایب است، این نوع بازی طبیعی است و مدام مبهوت و منفعل است؛ بنابراین این از نظر بازی درست است و نمیتواند مثل فخری وی ا. جواهر و بقیه باشد اگر میشد غلط بود. آهو سعی میکند با باسواد شدن خودش را بالا بکشد و خود را به همه ثابت کند، اما امربر و مطیع دیگران است و باید هم همین طور باشد؛ بنابراین به عقیده من جایگاه خودش را دارد.
شخصیت فخری با باورهای امروزی که دارد، در تقابل با شخصیتی همچون افسرالملوک قرار میگیرد که زنی اصیل قاجاری است؛ از تمهیدی بگویید که به کار بردید تا هر دو کاراکتر را برای مخاطب باورپذیر کنید.
حمیدنژاد: باورپذیری بستگی به پرداختی دارد که بر روی شخصیتها انجام میشود. شما میتوانید با پرداخت خوب، دقیق و بازی قابل باور، فضا سازی مناسب، امر استثنایی را قابل باور کنید.
باورپذیری را نویسنده، فیلمنامه و کارگردان میسازند. میتوان یک شخصیت مستند تاریخی را به گونهای ساخت که برای مخاطب باورپذیر نباشد. به طور کلی حدودا همه شخصیتها در این سریال برای مخاطب باورپذیر بودند؛ به عنوان مثال شخصیت میرزا اسد برای مخاطب کاملا باورپذیر است و یا پانتهآ پناهیها به عنوان یک زن مقتدر برای مخاطب کاملا باورپذیر است، زنی که از طبقه اشراف است و ماجرای همخونی و خون و وراثت برایش مهم است که با بازی خوبش این ویژگی را به مخاطب منتقل میکند، شخصیت جواهر (مینا وحید) هم قابل باور است؛ چرا که درست پرداخت شده است.
یکی از مهمترین کارهای یک کارگردان انتخاب بازیگر است، اگر بازیگر بر اساس پرسوناژی که فیلمنامه دارد، از نظر فیزیکی درست انتخاب شود، در قابل باور بودن شخصیت در مراحل بعدی به کارگردان کمک میکند. حتی یک بازیگر اگر از نظر روحی و روانی درست انتخاب شود، به روند کار کمک بسیاری میکند؛ در واقع بسیاری از عوامل باید دست به دست هم دهند تا کار درست پیش برود.
شباهت بانوی عمارت و شهرزاد
در پاسخ به افرادی که سریال «بانوی عمارت» را شبیه به مجموعه «شهرزاد» حسن فتحی میدانند، چه میتوانید بگویید؛ آیا این نگاه به حضور برخی بازیگران شهرزاد در این مجموعه برمیگردد و یا عوامل دیگر؟
حمیدنژاد: اگر منظورتان اخبار حواشی است که در شبکههای اجتماعی نوشته میشود و بعضی به آن دامن میزنند نظری ندارم٬، اما گمان میکنم مد نظرشان بنمایه قرار دادن مقوله عشق است و این در بسیاری از فیلمها وجود دارد.
آیا با وجود مشکلاتی که در صحبتهایتان به برخی از آنها اشاره کردید، باز هم به ساخت سریال برای تلویزیون راغب هستید؟
حمیدنژاد: نمیخواهم وارد حاشیههای تولید این کار بشوم به جهت اینکه حاشیههای بسیار تلخی داشته ایم که دوست ندارم فعلا عنوان شود، چرا که کمکی هم به ماجرا نمیکند، اما به عنوان کارگردان وظیفه داشتم کار باکیفیت بسازم در هر شرایط سختی هم که قرار گرفتهام، تجربه تلخی داشتم و دوست ندارم بار دیگر آن را تکرار کنم، اما اگر شرایط مناسبی باشد دوست دارم تجربه جدیدی را دنبال کنم، تجربهای که ذهنم را درگیر کند.
دلیل انتخاب صدای چاوشی برای تیتراژ پایانی
برای تیتراژ پایانی چه شد که به صدای محسن چاوشی رسیدید؟
حمیدنژاد: قطعاً اگر صدای محسن چاوشی را دوست نداشتم، اجازه نمیدادم این اتفاق بیفتد. به هر حال من صدای محسن چاوشی را دوست دارم. البته بعضی اجراهایش را بیشتر دوست دارم و فکر میکنم صدایش جذابیت خاصی دارد و خاص خودش است که این یک ویژگی برای هنرمند است که میتواند کار اورجینال ارائه دهد، او کسی است که میتواند گذشته را به آینده پیوند بدهد.
و، اما تیتراژ ابتدایی که در قسمتهای اولیه پخش نشد؛ نظرتان درباره آن چیست؟
اصلا قرار نبود تیتراژ اولیه کار به این شکل پخش شود. تاریخ پخشی را به ما داده بودند که کار را به آنتن برسانیم و ما نیز تلاشمان را کردیم و این اتفاق افتاد، اما تیتراژمان آماده نشد و زمان ما محدود بود، به همین جهت برای چند قسمت ابتدایی کار، تیتراژ دیگری در نظر گرفته شد؛ بنابراین آن تیتراژ را ناگزیر برای چند شب روی آنتن بردیم، تا تیتراژ جدید و اصلی ما آماده شود تیتراژ اصلی ما هم بر اساس کلیت کار توسط پژمان ابوالقاسمی طراحی شد و سعی کردیم از فضاهای ایرانی و فرهنگی استفاده کنیم که از سریال بیرون نزند و همراه سریال باشد و به فضایی که در سریال داریم دامن بزند تا مخاطب آمادگی ذهنی برای نمایش آن داشته باشد؛ و در این میان باید قدردان فردین خلعتبری باشم که با ساخت موزیک متن تیتراژ و دیگر قسمتها حال و هوای تازهای را وارد سریال کرد که به جایش به آن خواهم پرداخت.
در ادامه این مصاحبه مریم مومن به عنوان بازیگر «فخرالزمان» در مجموعه بانوی عمارت که یکی از نقشهای محوری را برعهده داشت به پرسشهای ایسنا پاسخ داد.
انتخاب نقش فخری با چشمان بسته
شما چگونه به عنوان نقش فخری انتخاب شدید؟
مریم مومن: من واقعا نمیدانم چگونه برای این نقش انتخاب شدم، اما بیش از هر چیزی اطلاعیه یک تست بازیگری را دیدم که در آن مطرح شده بود به یک بازیگر خانم با این رده سنی نیاز داریم. با توجه به اینکه من تستهای دیگری را هم رفته بودم و آنها را تجربه کرده بودم احساس میکردم این تست نیز سرکاری است و قرار است سوء استفاده مالی شود. از طرفی من به این اعتقاد نداشتم این که میگویند، برای اینکه وارد دنیای بازیگری شوی باید کلاسهای بسیاری را دوره ببینید.

همیشه اولینها برای یک نابازیگر مهم است؛ اینکه او چگونه به مخاطب معرفی شود، این اتفاق با حساسیتهای آقای حمیدنژاد در انتخاب شما درست صورت گرفته است. درباره همکاریتان با آقای حمیدنژاد بگویید.
معرفی یک بازیگر بسیار مهم است که درست اتفاق بیفتد و برای خود من نیز بسیار مهم بود با توجه به پیشینه درخشان آقای حمیدنژاد مطمئن شدم که درست معرفی میشوم، به ویژه اینکه ایشان فردی کاملاً ریسکپذیر هستند.
چقدر به شکل حرفهای بازیگری را دنبال میکنید. اگر در ادامه پیشنهادی شود بازیگری را ادامه خواهید داد؟
من به راحتی وارد این مجموعه نشدم، پیش از این که تولید این سریال آغاز شود، بیش از ۵۰ روز به صورت روزانه برای تمرین رفت و آمد داشتم. نسبت به این کار زحمت زیادی کشیدم و به آن عشق میورزم، من میخواهم پیشرفت کنم و اگر در آینده پیشنهاد خوبی به من بشود برای بازیگری آن را خواهم پذیرفت، از طرفی فیلمنامه و کارگردان برایم از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که نمیخواهم از این پس، پسرفت کنم بلکه به دنبال پیشرفت هستم، اما باید خودم را به چالش بکشم.
چگونه با شخصیت فخری همراه شدید و آن را بازی کردید؟
من با اعتماد کامل و با چشمان بسته شخصیت فخری را پذیرفتم و هیچ چیزی از شخصیت فخری نمیدانستم من حتی تا پایان تصویربرداری شخصیت کامل فخری را نمیدانستم و اجازه خواندن فیلمنامه را نداشتم چرا که آقای حمیدنژاد معتقد بودند من سکانس به سکانس با شخصیت فخری و واقعیت فخری باید آشنا شوم، این نشان میدهد که من چقدر اعتماد کامل به کارگردان داشتهام و هرچه دارم از تلاشهای ایشان است. ایشان ۵۰ روز پیش از تولید برای من وقت گذاشتند تا من بتوانم به شکل حرفهای جلوی دوربین ظاهر شوم. من از تک تک عوامل و به ویژه آقای حمید نژاد و گروه قدردانی میکنم که صبوری کردند و من را تحمل کردند.
زمانی که برای حضور در این مجموعه انتخاب شدید چه میزان با فضا و دوران قاجار آشنایی داشتید و مطالعه کردید؟
رشته درسی من ریاضی بود. همیشه خواندن تاریخ و درس حفظ کردنی برام دشوار بود و همه این دروس را با گریه میخواندم تا نمره ۲۰ بگیرم؛ چرا که اگر پایینتر از ۲۰ میگرفتم مادرم اجازه نمیداد دنبال بازیگری بروم. به همین دلیل با تاریخ خیلی آشنایی نداشتم، اما از زمانی که با این مجموعه همکاری کردم تاریخ و به ویژه دوران قاجار برایم شیرین شد و پیش زمینهای از آداب و رسوم و شخصیتهای دوران قاجار داشتم؛ البته من در تعلیق یک ساله بودم و درباره شخصیت فخری سوالهای زیادی داشتم، اما فیلمنامه را نباید میخواندم، اما شنیده بودم آقای جوانمرد فیلمنامه خوبی نوشته است و آقای حمیدنژاد هم هر فیلمنامهای را کار نمیکند.
حرف پایانی؟
یک بازیگر باید خیلی شانس داشته باشد که در اولین حضور حرفهایاش، یک نقش پررنگ به او محول شود و من خداوند را بابت این موضوع شاکرم. من شانس آوردم. شاید خیلیها پیش از من تلاش کردند، اما به چیزی که لایقشان بوده است، نرسیدند. امیدارم بتوانیم دوباره همکاریمان را ادامه دهیم.