این تحریمها باعث شده اختیار و استقلال دولت ایران درباره اینکه چه بخرد چه مقدار خریداری کند و از کجا خریداری کند به شدت تضعیف شده است.
به گزارش عصرایران؛ به تازگی ایران و سریلانکا از توافق جدید برای حل اختلاف دو طرف درباره بدهی ۲۵۰ میلیون دلاری خبر داده اند. براساس این توافق، ایران قرار است طلب خود از سریلانکا را در قالب واردات چای از این کشور دریافت کند. در این چارچوب، سریلانکا ماهانه به اندازه ۵ میلیون دلار چای به ایران صادر میکند تا زمانی که بدهی ۲۵۰ میلیون دلار به ایران تسویه شود.
این پول بابت صادرات نفت ایران و حدود ۹ سال به ارز محلی در بانکهای سریلانکایی باقی مانده بود، اما در همه این سالها به دلیل تحریمهای آمریکا (تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران) امکان انتقال آن به ایران ممکن نبوده و نیست.
در این باره میتوان گفت:
برخی اتفاقات، تنها یک اتفاق ساده نیستند بلکه نمایشی و نشانهای از وضعیت بزرگتری هستند. وضعیت بزرگتری که میتواند به شدت هولناک و منفی باشد. وضعیتی که اگر به آن توجه جدی نشود؛ اگر آن را دست کم گرفت؛ اگر آن را ندید؛ اگر در مقابل آن، چشم بست یا سر در توهم و تخیل فرو کرد؛ قطعا در این مرحله متوقف نمیشود و با حرکت تصاعدی، نشانههای بزرگتری را بروز خواهد داد تا جایی که دیگر نیازی به نشانه نباشد و خود، عرض اندام کند.
اینکه دولت ایران (با همه قدرت و توانایی و امکانات) نمیتواند ۲۵۰ میلیون دلار را از بانکهای کشور سریلانکا به ایران منتقل کند موضوع ساده و شوخی نیست. نشانهای از وضعیت تجارت و مبادلات بانکی - پولی ایران و جهان. موضوعی به شدت مهم و بزرگی است. به دلیل تحریمهای متنوع و گسترده آمریکا از جمله ممنوعیت استفاده از دلار امکان تبدیل ارزهای محلی به دلار یا دیگر ارزها از جمله یورو و انتقال آنها به بانکهای دیگر نیست.
البته داستان توقف یا فریز (و نه توقیف) پولهای ایران تنها به سریلانکا محدود نمیشود بلکه میلیاردها و میلیونها دلار ایران در بانکهای مختلف جهان از اروپا تا چین و هند و ژاپن کره جنوبی و ... متوقف شده اند و امکان انتقال نقدی آنها به ایران نیست. تفاوت توقیف و توقف یا فریز در این است که در موضوع توقیف، دسترسی شما به پول تان به طور کامل بسته میشود، اما در شرایط توقف یا فریز، شما به پولتان دسترسی دارید و در ظاهر هم طرف بدهکار، پول شما را پرداخت کرده است (البته به ارز کشور میزبان)، اما امکان انتقال آن به ایران در قالب دلار یا یورو نیست. با این پول تنها میتوان از بازار کشور میزبان کالاهای مشخصی خرید و به ایران فرستاد البته با رعایت چارچوب تحریمهای امریکا و در برخی مواقع کسب اجازه از وزارت خزانه داری امریکا.
استقلال یکی از شعارهای انقلاب ۵۷ بود، اما به نظر میرسد استقلال کشور در بعد اقتصادی نقض شده است. دولت ایران نمیتواند پول کالای صادراتی خود را دریافت کند بلکه به جای آن باید کالاهای معینی را با قیمت و شرایط تحمیلی خریداری کند.
اصولا هم اکنون این دولت امریکاست که تشخیص میدهد ایران چگونه و به چه صورت و به چه اندازه از پولهای خود در سراسر جهان استفاده کند. چه چیزهایی خریداری کند چه مواد غذایی و به چه میزان خریداری و به داخل کشور منتقل کند.
در واقع این تحریمها باعث شده اختیار و استقلال دولت ایران درباره اینکه چه بخرد چه مقدار خریداری کند و از کجا خریداری کند به شدت تضعیف شده است.
این اولین خبر در این حوزه نیست بلکه در سالهای اخیر خبرهای زیادی از شیوه مشابه تسویه بدهیهای ایران و حل مشکل پولهای متوقف شده / فریزشده ایران در بانکهای جهان منتشر شده است. این موضوع نشان میدهد تهاتر کالا به جای دریافت نقدی پول در حال تبدیل شدن به بخش بزرگی در اقتصاد ایران است. یعنی ایران به سیستم "نفت در برابر غذا" عراق بعد از جنگ کویت نزدیک میشود.
در آن دوره، عراق نفت میفروخت، اما پول آن را نمیگرفت بلکه در چارچوب تحریمهای سازمان ملل، در مقابل، کالا (عمدتا مواد غذایی) دریافت میکرد. با این تفاوت که در آن سالها (۱۹۹۱ تا ۲۰۰۳) عراق میتوانست در حد مشخصی نفت صادر کند، اما قادر به دریافت پول آن نبود، ولی درباره ایران، هم اکنون حتی صادرات نفت نیز ممکن نیست و صادرات نفت ایران به حداقل ممکن رسیده است که آن هم به صورت پنهان و به صورت فرار از تحریمهای آمریکا انجام میشود.
شیوهای که ارسال کننده و دریافت کننده و معامله کنندگان تلاش میکنند مخفی بمانند. علاوه براین، آمریکا ازطریق اجماع جهانی و با تصویب شورای امنیت، تحریم نفت در برابر غذا را علیه عراق صدام اعمال و اجرایی کرد، اما نفت در برابر غذای فعلی برای ایران، به صورت تحریم یکجانبه از سوی امریکا بدون نیاز به همراهی سازمان ملل در حال اجراست.
این شیوه تحریم یعنی متوقف کردن پول ایران در بانکهای جهان (ونه توقیف) در دوره ریاست اوباما در امریکا، اجرایی شد و توانست نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار از پول ایران را در مراحل و زمانهای مختلف در بانکهای مختلف جهان، متوقف یا فریز کند. در آن مقطع، در ایران به نادرستی گفته میشود که امریکا قبل از این هم ایران را تحریم کرده است و تحریمها چیز جدیدی نیستند این در حالی است که تحریمها واقعا جدید و حداکثری بودند، زیرا منابع درآمدی دولت ایران را هدف قرار دادند.
به عنوان مثال در اوج جنگ ایران و عراق و همزمان رویاروییهای ایران و امریکا، تهران، نفت میفروخت و پول آن را هم به طور کامل دریافت میکرد. هیچ کدام از تحریمهای بعدی نیز به صورت مستقیم صادرات نفت و دریافت پول آن را قطع نکرد، اما در دوره اوباما این چنین شد و تنها بعد از دست یابی به توافق هستهای برجام، این تحریمها برداشته شد و ایران توانست نسبتا راحت نفت بفروشد و پول آن را بگیرد.
از سوی دیگر، این تحریم ها، به طور مستقیم برای بانک و کشور میزبان، سودمند است. در نتیجه هم بانک و هم کشور میزبان، تلاش میکنند این تحریم را به جدیترین شکل ممکن و حداکثری رعایت کنند، زیرا هر چقدر این تحریم بیشتر رعایت شود تاثیر مثبت مستقیمی را برای آن بانک و وضعیت اقتصادی کشور میزبان خواهد داشت.
در این شیوه، پولهای ایران برای مدت زمان طولانی در بانکهای خارجی باقی میمانند یا ایران مجبور میشود از همان کشور، کالا خریداری کند با شرایطی که طرف مقابل، تحمیل میکند. هر دو برای کشور میزبان سود است.
آیا دستگاه کارشناسی کشور، این تحریمها و تاثیرات فاجعه بار آنها را پیش بینی میکرد؟ آیا قادر به بررسی، شناخت و برآورد اجرایی و تاثیرات آن بود؟
پاسخ را میتوان در چند بخش اشاره کرد.
اول اینکه دستگاه کارشناسی کشور در دولت احمدی نژاد به ویژه در دولت دوم، به شدت تضعیف شد تا جایی که قادر به تشخیص یا هشدار جدی درباره این نوع از تحریمها و تلاش برای جلوگیری از اعمال آنها نشد.
دوم، به نظر میرسد جای شعار/ تبلیغات و واقعیت جابجا شده است. در خیلی از کشورهای دنیا، مسوولان برای مردم و دیگر کشورها شعار میدهند و تبلیغات میکنند، اما آنها خود میدانند آنچه که میگویند و شعارها و تبلیغاتی که ارائه میشود صرفا شعار و تبلیغات است و نه واقعیت. در نتیجه به هنگام تصمیم سازی و تصمیم گیری، نه تنها نگاه شعاری و تبلیغاتی غلبه پیدا نمیکند بلکه براساس واقعیتها حرکت میشود.
به نظر میرسد این تفکیک در ایران، رعایت نشده است. اظهار نظر درباره خوب یا بد بودن تحریمها یکی از این موارد است.
سوم، به نظر میرسد به جای اینکه بر جلوگیری از تصویب و اعمال تحریم ها، تمرکز شود بر دور زدن تحریمها تمرکز قرار گرفت. با این استدلال که تحریمها نمیتوانند ضربهای جدی وارد کنند.
چهارم، تحریمها متنوع هستند و براساس معیارهای مختلف قابل دسته بندی هستند. یکی از نکات اشتباه این بود که تصور شد همه تحریمها یکی اند؛ مثل همه اند. تصور شد تحریمهای جدید هم مثل تحریمهای قبلی هستد یعنی صرفا کشور برای عبور از این تحریمها باید هزینه بیشتری بپردازند در حالی که جنس تحریمهای جدید نه افزایش هزینه بلکه مسدود سازی درآمدهای کشور بود.
پنجم. دور کردن تهدیدات و تقویت منافع کشور نه فقط یک شعار بلکه در عمل نیازمند کارآمدی و تخصص و شناخت دنیای امروز با همه پستی و بلندیهای آن است.