دومین محکومی که موفق به جلب رضایت شد مرد جوانی بود که دامادشان را به قتل رسانده بود. این جنایت ۳ تیر سال ۸۸ زمانی رقم خورد که زن جوانی با مادرش تماس گرفت و از شوهرش که با او دعوا کرده بود شکایت کرد.
دو زندانی که در چند قدمی چوبه دار قرار داشتند با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران و بخشش اولیای دم پس از سالها به زندگی برگشتند.
به گزارش ایران، ساعت یک بامداد ۳۰ تیر سال ۸۴ راننده سمندی با پلیس تماس گرفت و گفت: در حال عبور از ۵ کیلومتری جاده تلو بودم که مردی جلوی خودروام را گرفت و درخواست کمک کرد. در چند قدمی او، مرد دیگری خونین روی زمین افتاده و نیاز به انتقال به مرکز درمانی دارد.
بدنبال این تماس، امدادگران اورژانس و پلیس راهی محل شده و پسر ۲۲ ساله را به بیمارستان منتقل کردند. اما ساعاتی بعد پسر جوان جان خود را از دست داد و گزارش این جنایت به تیم جنایی اعلام شد.
مرد جوان که در محل بازداشت شده بود در تحقیقات گفت: با مقتول هم محلهای بودیم. یک ماهی میشد که پشت سر من حرفهای نامربوط میزد. ساعت ۱۲ شب او را در خیابان دیدم و گلایه کردم که چرا پشت سرم حرف میزند.
او گفت اینجا جای مناسبی برای صحبت نیست و با هم سوار موتور شده و به سمت جاده تلو آمدیم. در آنجا باهم درگیر شده و مقتول با چاقو به من حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم با چاقویی که به همراه داشتم به او ضربهای زدم. مقتول روی زمین افتاد و من که تازه متوجه شدم چه کاری انجام دادهام، سعی کردم از رانندههای عبوری کمک بخواهم تا او را به بیمارستان برسانم.
به دنبال این جنایت، متهم به نام بهرام به بازسازی صحنه قتل پرداخت و زمانی که در دادگاه پای میز محاکمه رفت ابراز پشیمانی کرد. اما مادر مقتول همچنان تقاضای قصاص داشت و گفت: سالها قبل همسرم فوت کرد و من با سختی پسرم را بزرگ کردم و برای او آرزوها داشتم و خواهان قصاص قاتلش هستم.
به درخواست مادر مقتول، حکم قصاص صادر و پرونده برای اجرای حکم به دادسرای جنایی تهران ارجاع شد. اما با تلاش واحد صلح و سازش مستقر در دادسرای امور جنایی تهران در نهایت مادر مقتول فقط برای رضای خدا از قصاص قاتل فرزندش گذشت کرد و مرد جوان از قصاص رهایی یافت.
دومین محکومی که موفق به جلب رضایت شد مرد جوانی بود که دامادشان را به قتل رسانده بود. این جنایت ۳ تیر سال ۸۸ زمانی رقم خورد که زن جوانی با مادرش تماس گرفت و از شوهرش که با او دعوا کرده بود شکایت کرد.
برادر این زن که در خانه بود با شنیدن صدای گریه خواهرش برای کمک به او راهی خانه خواهر شد، اما زمانی که پا در آنجا گذاشت با دامادشان و برادر و دوستهای او مواجه شد. درگیری بین آنها بالا گرفت و در این میان برادر دیگر آنها که از این ماجرا باخبر شده بود به کمک خواهر و برادرش رفت. درگیری آنها با قتل دامادشان پایان یافت و مرد جوان بازداشت شد.
او به بازسازی صحنه قتل پرداخت و قضات دادگاه به استناد مدارک و شواهد موجود در پرونده؛ درخواست قصاص اولیای دم و اظهارات عامل جنایت حکم بر قصاص صادر کردند. پرونده این جنایت نیز برای اجرای حکم به دادسرای جنایی تهران ارجاع شد.
اما با تلاش واحد صلح و سازش مستقر در دادسرای امور جنایی تهران، اولیای دم این پرونده نیز به خاطر رضای خدا، قاتل را بخشیدند.