ترنج

در مورد

بخشش قاتل

در فرارو بیشتر بخوانید

۳۸ مطلب

  • طناب دار بر گردن قاتل بسته شد و همه چیز برای اجرای حکم آماده بود، اما وقتی ولی دم اهرم اجرای حکم را کشید، اهرم کار نکرد و از سویی مرد محکوم به قصاص بیهوش شد تا اجرای حکم متوقف شود. این صحنه نادر و عجیبی بود که مدتی قبل در زندان فریدون‌شهر اتفاق افتاد تا در نهایت یک پرونده قتل با بخشش اولیای دم  به صورتی دیگر بسته شود.

  • دختر جوان در اقدامی خداپسندانه قاتلان پدرش را که برای دومین بار پای چوبه دار رفته بودند به حرمت میلاد فاطمه زهرا (س) و روز زن بخشید.

  • زن میانسال درحالی که می‌گریست فریاد زد: «بخشیدمش» چند نفر از افرادی که آنجا بودند به طرف بلال رفتند تا طناب را از دور گردنش بردارند و مادر عبدالله نیز یکی از همان افرادی بود که با دست‌هایی لرزان کمک می‌کرد تا طناب را از دور گردن قاتل پسرش بردارد.

  • کیان هر بار به همان پارک می‌رفت تا سر و گوشی آب بدهد، ولی چیزی دستگیرش نمی‌شد تا اینکه اتفاقی افتاد که او را شوکه کرد. برادرش را در مقابلش دید. صحیح و سالم بود، باز هم سراغ او آمده بود و پول موادش را می‌خواست. حال‌وروزش خوب بود، حتی جای زخمی هم در بدنش نبود. کیان متعجب از این ماجرا، حقیقت تلخی را متوجه شد. او فهمید که برادرش نه، فرد دیگری را در آن پارک به قتل رسانده است.

  • سال ۱۳۹۶ امید ظفری قهرمان ووشو ایران در درگیری خیابانی به قتل رسید. ووشوکار تیم شهرداری بندرعباس در نهاوند کشته شد و در ادامه دادگاه برای قاتل او حکم قصاص صادر کرد.

  • متهم گفت: اختلافات من و همسرم روزبه‌روز بیشتر می‌شد تا اینکه شب حادثه رسید. آن شب از سر کار برگشتم و خسته بودم. همسرم شروع به صحبت کرد و باز هم از همان اختلافات قدیمی گفت. حس کردم که از رابطه مخفیانه من و زن جوان بو برده و به همین دلیل است که مدام بهانه‌جویی می‌کند. ابتدا با یکدیگر بگومگو کردیم اما وقتی عصبانیتم بیشتر شد کار به زد و خورد کشیده شد و من دستانم را دور گردنش انداختم و او را خفه کردم.

  • متهم گفت: مادربزرگم همسایه‌ام بود. مرتب می‌رفتم پیش او می‌ماندم. رابطه خوبی داشتیم. او مریض و پیر بود. درد می‌کشید شب‌ها ناله می‌کرد. فکر می‌کردم، چون زجر می‌کشد اگر بمیرد، بهتر است. از طرفی آدم خوبی هم بود. گفتم حیف است که در این دنیا باشد. او از جنس این دنیا نیست. می‌خواستم درد و رنجش تموم شود.

  • پرونده این دختر جوان ۲۱ مرداد سال ۹۳ به جریان افتاد. آن روز گزارش مرگ پسری جوان به بازپرس جنایی تهران اعلام شد و به دستور وی تیمی از کارآگاهان جنایی تهران راهی محل حادثه شدند. بررسی‌ها نشان می‌داد که مقتول مهمان خانه دختری به نام سمانه در یکی از محله‌های غرب تهران بوده و در آنجا با ضربه چاقو به قتل رسیده است.

  • متهم به قتل در توضیح ماجرا به مأموران گفت: چند هفته از ازدواج‌مان نگذشته بود که به رفتار‌های همسرم مشکوک شدم و فکر می‌کردم با حمید که مدیر رستوران بود، ارتباط دارد. از شدت عصبانیت نمی‌دانستم چه کار می‌کنم. از همسرم خواستم با حمید قرار بگذارد. روز حادثه وقتی با حمید مواجه شدم از او خواستم تا دست از سر زندگی‌ام بردارد، اما او موضوع را کتمان کرد تا اینکه با هم درگیر شدیم و من در یک لحظه با چاقویی که در جیبم بود، ضربه‌ای به پهلوی او زدم.

  • شهاب از وقتی به زندان رفته بود توبه و با خودش عهد کرد که در کار‌های خیر قدم بردارد. شهاب در این سال‌ها ادامه تحصیل داد و مدرک لیسانسش را پشت میله‌های زندان گرفت؛ همزمان حفظ قرآن کریم را آغاز کرد، او وقتی می‌دید که هم‌سلولی‌ها و هم‌بندی‌هایش محکوم به قصاص هستند با اولیای دم آن‌ها تماس می‌گرفت و سعی می‌کرد آن‌ها را به بخشش راضی کند که در این کار نیز موفق شد و توانست رضایت چند خانواده را برای گذشت جلب کند.