رئیس فراکسیون مستقلین مجلس شورای اسلامی میگوید: نمیتوانم دقیق بگویم که مافیای فیلترشکن تا چه اندازه در دولت نفوذ دارد، اخیراً با یکی از دوستان صحبت میکردیم و میگفتیم فیلترها را بالاخره کسانی انجام میدهند که در این حوزه دستاندرکار هستند، اتحادیه دامداران شهرستان من که فیلترشکن تولید نمیکند، در نتیجه معلوم است این کارها را چه جاهایی بلد هستند، کجاها انجام میدهند و چه کسی از این کار نفع دارد.
از منتقدین دولت رئیسی است و حتی گفته میشد به خاطر همین منتقد بودنش از سوی هیاتهای اجرایی ردصلاحیت شد، هرچند این ردصلاحیت پایان کار او در انتخابات مجلس دوازدهم نبود و با مجوز هیاتهای نظارت، «غلامرضا نوری قزلجه» راهی رقابتهای این دور از انتخابات شد.
به گزارش خبر آنلاین، نوی قزلجه که ریاست فراکسیون مستقلین مجلس را نیز برعهده دارد از مدیریت قالیباف بر مجلس صراحتا گلایه میکند و معتقد است نه او در جایگاه ریاست مجلس موفق بود نه ابراهیم رئیسی در جایگاه ریاست دولت. او منتقد مصوبات اصل هشتادوپنجی مجلس یازدهم نیز هست و معتقد است لایحه عفاف و حجاب حالا حالاها کار دارد.
از منتقدین جدی فیلترینگ است و میگوید؛ «فیلترینگ واقعاً روی اعصاب مردم راه میرود». از حمایتهای بی، چون و چرای مجلس از دولت رئیسی نیز گلایه دارد و تاکید دارد مجلس نظارت جدی بر دولت ندارد و مقابل رئیسی خلع سلاح شده است.
مشروح گفتگو با غلامرضا نوری قزلجه را بخوانید؛
در مجلس یازدهم کلمه «مدیریت پادگانی» را زیاد از زبان نمایندگان شنیدهایم که اشاره به نحوه ریاست آقای قالیباف در مجلس دارد، البته فقط منتقدان قالیباف هم نبودند که این عبارت را به کار میبردند بلکه بعضاً این کلید واژه از طرف چهرههایی از جریان اصولگرا هم شنیده میشد، شما بعد از چهار سال حضور در مجلسی که آقای قالیباف رئیس آن بود، مدیریت او را چگونه ارزیابی میکنید؟
به کار بردن عبارت مدیریت پادگانی درباره نحوه مدیریت قالیباف در مجلس یازدهم ناشی از آن نحوه مدیریتی بود که از ابتدا بر مجلس اعمال شد. بنده به خاطر دارم اوایل مجلس خیلی تأکید میشد که ما مجلس یکصدا و یک فراکسیون داریم و همه با هم تصمیم میگیریم که این نوع رفتارها نوعاً با مردمسالاری، دموکراسی و پارلمان اصولاً سازگار نیستند.
اصولاً باید در مجلس چندصدایی، گفت و شنود، مخالفت و موافقت باشد. البته تاکید بر یکصدایی در مجلس که از همان روزهای اول آغاز شد، رفته رفته در تضعیف آییننامه رسوخ پیدا کرد، به این معنی که در حال حاضر به جایی رسیدیم که موادی از آییننامه به راحتی تعطیل میشود، زمان نطقها کاهش پیدا میکند، تذکرها و اخطارها بسته میشود و آرام آرام این کارهای خلاف آییننامه تبدیل به عادت شده است.
در مجموع این نوع مدیریت دیگر از آن مدیریت پارلمانی که همه نمایندگان حق اظهارنظر دارند، مباحث باید باز شود، مخالفتها و موافقتها اعلام شود، حتی برای موضوعاتی که روشن هستند هم در مجلس باید درباره موافقت و مخالفت آنها بحث صورت بگیرد تا ابعاد پنهانمانده احتمالی موضوعات هم باز شود، فاصله گرفته است.
به نظرم به دلیل اینکه موارد مذکور رعایت نشد و به تدریج هم تبدیل به روال شد، باعث شد که آن تعبیر مدیریت پادگانی را تعدادی از همکاران به کار بردند که به نظر میرسد خیلی هم تعبیر نادرستی برای مجلس یازدهم نیست.
بررسی محرمانه و پنهانی بعضی از طرحهای مهمی که افکار عمومی هم خیلی درگیر کرد مانند لایحه عفاف و حجاب را در راستای همین نگاه پادگانی در مجلس ارزیابی میکنید؟
وقتی این چارچوب در مجلس شکل میگیرد که آنهایی که مدیریت دارند، دستشان باز است و احساس میکنند که حرف درست، حرف آنها است و تصمیم درست همان تصمیمی است که آنها میگیرند، این روال کم کم به جاهایی میرسد که مجلس از اصول قانون اساسی و آییننامه داخلی مجلس فاصله میگیرد.
نکته دیگر این است که در بحث قانونگذاری و مجلس ۱۱۸ ساله شدهایم لذا این آییننامه داخلی بر اساس یک تجاربی نوشته شده و موردی نیست که آن را به راحتی کنار بگذاریم، بگوییم این را حالا امروز تعطیل کرده و کنار میگذاریم. تک تک موارد نوشته شده در آییننامه مجلس روی حساب و کتاب است و حتماً باید در رعایت آنها دقت شود.
از طرفی هیئت رئیسه در راستای اجرای آییننامه قسم خورده، بنابراین در حوزه رعایت آئیننامه حتی از نظر شخصی کار سختی را در پیش دارند، اما به هر صورت اگر بندهای آییننامه رعایت نشود، کار از آن اصول و چارچوبش خارج میشود و در این شرایط هر کسی که زور بیشتر و موقعیت بالاتری داشته باشد، میگوید آن حرفی که من میزنم درست است و کار را به جاهایی میکشاند که مجلس از آن ریل قانونی خارج میشود و یا اگر هم حتی در ریل قانونی باشد، آن استثنائات روال میشوند مثل همین بررسی طرحها و لوایح ذیل اصل ۸۵. لایحه حجاب نمونه بارزی از استفاده از استثنائات بود و استدلالشان هم این بود که میخواهیم لایحه مذکور خیلی زود نتیجه بدهد، از اینرو لایحه عفاف و حجاب را اصل هشتاد و پنجی کردند.
البته هنوز ماهها است که در مورد این لایحه نتیجه گرفته نشده و با آن ایرادات و اشکالاتی هم که شورای نگهبان از لایحه عفاف و حجاب گرفته حالا حالاها کار دارد؛ بنابراین معلوم است که هشتاد و پنجی کردن لایحه عفاف و حجاب روش درستی نبوده و روش درستش این بود که در صحن بررسی میشد.
در حقیقت موضوعی که با همه آحاد جامعه هم سروکار داشت باید در صحن مورد بررسی قرار بگیرد و هشتاد و پنجی کردن لایحه عفاف و حجاب نمونه بارزی از کارهایی است که از آییننامه فاصله میگیریم.
نکته دیگر اینکه در قانون اساسی آمده مذاکرات مجلس باید پخش شود، یک منطق محکمی پشت سر این موارد است. به این معنی که مردم باید در جریان تصویب قوانین و مصوبات قرار بگیرند چراکه این مردم میخواهند این قوانین را اجرا کنند یا این قوانین میخواهد بر روی همین مردم اجرا شود، بنابراین باید حتماً در جریان قرار بگیرند. منتهی تفکر پادگانی باعث شد مجلس در دوره یازدهم یک مقدار از آن دموکراتیک بودن خودش فاصله بگیرد.
آقای قالیباف در جمع دانشجویان گفته من قدرتطلب نیستم و اشارهای به لیستهای انتخاباتی داشت، اما این کلمه قدرتطلبی را در صحن و از طرف نمایندگان خطاب به ایشان هم شنیده ایم. فکر میکنید توصیفی که قالیباف از خودش کرده با تجربهای که شما از چهار سال ریاست او داشتید، همخوانی دارد؟
اینکه قالیباف میگوید قدرتطلب نیست، حتماً إنشاءالله اینطوری است، اما با توجه به رفتاری که قالیباف در اداره مجلس نشان داده، به نظر میرسد بدش نمیآید که امورات دستش باشد و یک مقدار هم مطلق باشد و خیلی به رأی دیگران نیازی نباشد؛ لذا برداشتم این است که قالیباف خیلی از قدرتطلبی بدشان نمیآید.
اصولگرایان در پارلمان چند دسته شده اند و مشخصا اختلاف بین طیف پایداری و طیف نواصولگرایان نزدیک به اقای قالیباف مشهود است، شما که از نزدیک شاهد این درگیریها هستید، فکر میکنید این اختلاف ریشه در چه دارد؟
نتیجه یک دست شدن این است که بالاخره در داخل آن جمع هم معمولاً به اختلافاتی برمیخورند و مقاطعی در مجلس پیش میآمد که در مورد موضوعاتی نظیر قانون انتخابات یا لایحه حجاب به اختلاف نظرها برمیخوردند و برای جمع کردن آن به درست کردن رقیب متوسل میشدند برای مثال میگفتند در مقابل جریانی است که میخواهد این اتفاق نیفتد، حواستان جمع باشد که ما باید این کار را انجام دهیم لذا به دنبال ساختن جریان رقیب که از نظر عددی در مجلس قوی نبود، یک همگرایی پیدا میکردند و از این جریان رقیب برای اتحاد خودشان استفاده میکردند، البته در مواقعی با صدور بیانیه یا اظهاراتی به نوعی سعی میکردند که دور هم جمع شوند، اما در حال حاضر یکسری اتفاقات و مسائل عمیقتری میان اصولگریان مجلس پیش آمده که شاید جمع شدنشان خیلی مقدور نباشد.
به نظر میآید فکر سازوکار دیگری خواهند بود. در مجموع با توجه به اینکه برای انتخابات مجلس دوازدهم از طیف اصلاحطلب ثبتنامهای جدی صورت نگرفته، به نظر میرسد رقابت انتخابات آینده درون جریان اصولگرایی خواهد بود.
مشخصا اختلافات بین این دو طیف بر سر چه چیزهایی است؟
در موضوعات جزئی مختلفی اتفاق افتاد که نواصولگرایان و پایداریها با هم اختلاف نظر داشتند و بعضاً به رأیهای متفاوتی هم منجر میشد، ولی معمولاً در موضوعات مهم، منسجم عمل میکردند. برای نمونه لایحه عفاف و حجاب از مواردی بود که سعی کردند منسجم عمل کنند، همچنین اصلاح قانون انتخابات هم از مواردی بود که از نظر سیاسی انسجامی را به وجود آورد، در حقیقت برای اینکه اصلاحات جدید قانون انتخابات از این دوره اجرایی شود، خیلی روی آن اصرار داشتند و حتی بیانیه صادر کردند که جناح مقابل به اصطلاح میگفتند مثلاً اصلاحطلبان، تلاش میکنند که این اتفاق نیفتد در حالی که خیلی خبر مهمی هم در این مورد نبود، اما به دلیل طرح اصلاح قانون انتخابات یکسری اشکالات داشت و برخی نمایندگان به آن اشکلات واقف بودند، برای اینکه بین خودشان به یک اجماع برسند، از جناح رقیب میگفتند.
قضیه به این ترتیب بود در همان موقع بررسی طرح اصلاح قانون انتخابات بعضی از نمایندگان متوجه اشکالات این طرح شدند و میخواستند از مسیر برگردند که حداقل برای این دوره به صورت هول هولکی اجرا نشود، اما با همین روش ایجاد یک رقیب فرضی، به یک انسجام سیاسی رسیدند تا طرح مذکور اجرایی شود و رأی گرفتند.
برخی معتقدند اصرار طیف تندرو بر تصویب و قانونی شدن لایحه حجاب و عفاف و طرحها و لوایح پرحاشیه بیشتر به دلسردی و سرخوردگی در جامعه منجر شده که میتواند در انتخابات خود را نشان دهد و مشارکت حداقلی را شاهد باشیم.
در مورد بحث انتخابات، رهبری اشاره فرمودند که ما باید یک انتخابات رقابتی و مشارکتی داشته باشیم. صحبت ایشان حداقل از طرف جریانات حاکم اعم از دولت و در مجلس خیلی پیگیری نشد. زمزمههایی از طرف شورای نگهبان شنیده میشد که تلاش میکند مشارکت بالایی صورت بگیرد، اما عملا محقق نشد.
بالاخره جریان تندرو متوجه شده که در یک انتخابات با مشارکت پایین به راحتی میتواند پیروز شوند، کرسیها را بگیرد، ریاست جمهوری را بدست بیاورد؛ لذا پیروزی در مشارکت حداقلی کم هزینه و ریسکش پایینتر است و تقریباً بدون رقیب، به راحتی میتوانند بالا بیایند؛ بنابراین برداشت من این است که بنا ندارند این موقعیت را از دست بدهند.
به خاطر همین در مورد بعضی رفتارها به این صورت تعریف میشود که عدهای دنبال مشارکت جدی مردم نیستند چراکه اگر مردم پای صندوق رأی بیایند، رأیشان متفاوت از افرادی است که اینها را انتخابات کردهاند، بر همین اساس نمیخواهند اقدامی صورت بگیرد که مردم پای صندوق رأی بیایند. به عبارت دیگر از طرف تصمیمگیران، تصمیمسازان و مجریان اقدامی برای افزایش مشارکت مردم دیده نمیشود چراکه تصور میکنند در صورت افزایش مشارکت خودشان حذف میشوند که به نظر میآید این تصور، تصور درستی است.
این تفکر نسبت به رأی مردم که الان در برخی از نهادهای نظارتی و اجرایی مشاهده میکنیم، تا چه اندازه یادآور تفکر مرحوم مصباح یزدی است؟
به هر حال جریانی که در حال حاضر در مجلس و در بخش اعظم دولت حضور دارد، از تفکر مرحوم مصباح یزدی پیروی میکنند و اینکه جایگاه رأی مردم در دولت و مجلس ضعیف و کم اهمیت شده، کاملاً مشهود است. از نحوه بررسیها و رسیدگی به طرحها و لوایح مشاهده کنید که تا چه اندازه نظر مردم، دانشگاهیان و مراکز علمی را میتوانیم دخالت بدهیم برای مثال در طرح صیانت که موضوع بسیار مهمی بود و همه آحاد جامعه را تحت تاثیر قرار میداد، هر چقدر تلاش کردیم که نظر بخش خصوصی، نظر دانشگاهیان و نظر نخبگان و فعالان و صاحبنظران این حوزه، در نظر گرفته شود، بسیار شدید مقاومت کردند و حتی تاب شنیدن نظرات مرکز پژوهشها هم که مربوط به مجلس است هم نداشتند.
چنین مواردی این نگاهها را میرساند که متأسفانه برای نظر و رأی مردم وزن زیادی قائل نیستند در حالی که به گفته معمار کبیر انقلاب، قانون اساسی، انقلاب و جمهوری اسلامی ایران بر پایه رأی و نظر مردم بنا شده و اراده مردم باید در جامعه حاکم باشد.
هیاتهای اجرایی منتقدان دولت را ردصلاحیت کردند و جالبتر آنکه تایید آقای رئیسی درباره عملکرد این هیاتها از یک سو و سکوت آقای قالیباف را شاهد بودیم. این سکوت در راستای همان یکدست سازی تفسیر میکنید؟
دولتیها میگفتند چند نفر از نمایندگان اعتراض کردند، اما واقعیت امر این است که در هر صورت ما به عنوان نماینده مردم در مجلس هستیم و من اگر آنجا تذکر دادم یا نامه مینویسم، صرفاً برای خودم نیست بلکه به عنوان نماینده مردم و این ۲۸ درصد داوطلبینی که نتوانستند از هیاتهای اجرایی صلاحیت بگیرند، به نحوه احراز صلاحیتها اعتراض کردم و از این طریق حداقل پیگیر کار بخشی از آنها بودم نه اینکه صرفاً برای خودم باشد.
اتفاقاً من در نامهای که به رئیس جمهور نوشتم، این نکته را مطرح کردم که با منِ نماینده فعلی و مستقر که امکان دسترسی و مکاتبه با شما را هم دارم این جوری برخورد میکنند، پس ببینید با داوطلبینی که به شما دسترسی ندارند، چگونه برخورد میکنند.
در مورد نحوه احراز صلاحیتها از طرف هیئتهای اجرایی طبیعی است و وظیفهمان محسوب میشود که انتقاد کنیم و این بحثها و تذکرها صرفاً برای خودم نبود. مطمئناً اگر خودم رد صلاحیت نمیشدم شاید خیلی محکمتر از این هم به قضیه ردصلاحیتها ورود میکردم چراکه یک جاهایی احساس میشود آدم دنبال کار خودش است.
در حالی طبق آمار در هیچ دولتی رد صلاحیت در هیاتهای اجرایی به هفت تا هشت درصد بیشتر نرسیده بود، تازه آن موقع یک مرحلهای بود و کسانی که از نظر سن و مدرک تحصیلی و شرایط عمومی مشکل داشتند، داخل همان هفت، هشت درصد ردصلاحیت شده بودند. در صورتی که در دولت فعلی اگر افرادی که به دلیل سن و مدرک تحصیلی ردصلاحیت شدند، هم حساب کنیم، نزدیک ۴۰ هزار نفر رد صلاحیت کردهاند چراکه قرار شد چند هزار نفری هم که در مرحله قبلی ثبتنام کرده بودند قرار شد در مرحله دوم ثبتنام نکنند چرا که کارشان ایراد و اشکال داشت. البته این نکته هم کاملاً مشخص است که کسانی که منتقد دولت بودند، در میان ردصلاحیتشدگان بودند که این امر متأسفانه نوید خوبی برای یک انتخابات مشارکتی و رقابتی نبود.
مدتی پیش خبری منتشر شد که آقای رئیسی درباره فیلترینگ دستور داده بازنگری شود، این سیگنال را مثبت ارزیابی میکنید؟
از این دولت اقدامات مثبت مشاهده نکردیم، اما هر پالسی که میآید به فال نیک میگیریم و دعا میکنیم که إنشاءالله کار خوبی پشت سرش است و اتفاق خوبی بیفتد. در حال حاضر بحث فیلترینگ واقعاً روی اعصاب مردم راه میرود چراکه هم از نظر مالی هزینههای زیادی را بر مردم تحمیل میکند، هم از نظر وقت و انرژی که میگذارند واقعاً اذیتکننده شده است.
خوشبختانه فیلترینگ که در قالب طرح صیانت در مجلس مطرح بود، تبدیل به قانون نشد و نیمه تمام ماند و الان در اختیار شورای عالی فضاهای مجازی قرار دارد که رئیس جمهور هم رئیس آن مجموعه است و این اختیار را دارد و میتواند تصمیمی بگیرد که یک مقدار برای کار مردم گرهگشا باشد.
من انگیزه اصلی از فیلترینگ را اصلاً نمیدانم چیست، اگر بحث ارتباط با خارج از کشور است که الان با فیلترشکن این اتفاق میافتد و حتی امنیت در این حوزه بسیار پایین است. اما وقتی پلتفرمها بدون فیلتر باشند کاربر ما دارای امنیت است و اصلاً خود مسئولان امر به راحتی میتوانند بر موضوعات اشراف داشته باشند.
در شرایط فعلی با وجود فیلترشکنها فضای مجازی از دسترس مسئولان کشور هم خارج شده و کاربران هم در فضاهای مجازی امنیتی ندارند. یعنی فیلترینگ هیچ خاصیتی ندارد، بعضی از این پلتفرمهای پرکاربرد را برای مردم فیلتر کردند که این اقدام غیر از اینکه برای آنهایی که فیلترشکن تولید میکند، پول دارد، هیچ فایده دیگری ندارد. مافیای فیلترشکن در حوزههایی قرار دارند که بلد و فنی هستند. آنهایی که کُد و دِکُد را بلدند و کار میکنند، درآمدهایی هم از آنجا برای آنها میآید. طبیعتاً آنهایی که به هر شکلی از فیلترینگ و فروش فیلترشکن درآمد دارند، دنبال منافع خودشان هستند و از این ناامنیها دارند سوءاستفاده میکنند.
مافیای فیلترشکن چقدر در دولت نفوذ دارند؟
نمیتوانم دقیق بگویم که مافیای فیلترشکن تا چه اندازه در دولت نفوذ دارد، اخیراً با یکی از دوستان صحبت میکردیم و میگفتیم فیلترها را بالاخره کسانی انجام میدهند که در این حوزه دستاندرکار هستند، اتحادیه دامداران شهرستان من که فیلترشکن تولید نمیکند، در نتیجه معلوم است این کارها را چه جاهایی بلد هستند، کجاها انجام میدهند و چه کسی از این کار نفع دارد.
من نمیخواهم دستگاه یا شخص خاصی را به نفع بردن از فیلترینگ متهم کنم، اما به عنوان یک نماینده مجلس از این بههمریختگی در این حوزه سؤال داشته باشم، قطعاً وزیر ارتباطات در دسترس قانونی من هست که باید پاسخگو باشد که چرا فیلتر است؟ چرا فیلترشکن است؟ و چرا به مردم هزینه تحمیل میشود؟ باید او به این سوالها پاسخ بدهد.
در بحث فساد چای دبش این سوال مطرح است که مجلس در عرض این چند سال کجا بود؟ و چرا حتی بعد از افشای این فساد باز هم شاهد سکوت مجلس در این رابطه هستیم؟
نکته اول اینکه دولت میخواهد مجلسی شکل بگیرد که کاملاً هماهنگ باشد و حتی چند نفر معترض هم در آن نباشد. مورد بعد اینکه من واقعاً وقتی خبر فساد چای دبش را شنیدم و به آن سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ برگشتم، خیلی متاسف شدم، چون من از طرف کمیسیون کشاورزی در جلساتی بودم که در آنجا پیرامون تخصیص ارز و هماهنگی بین این دستگاهها بحث شد، به عنوان ناظر به خاطر دارم بعضی از دستگاهها برای ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیون دلار التماس میکردند و میگفتند که ارز بدهید ما میخواهیم برای کشور، کشاورزان و برنجکاران سم بیاوریم، ما به این سموم نیاز دارند و یا برخی روی بحث دارو تاکید میکردند، اما جواب این بود که اصلاً نداریم و نمیشود!
بعد مشاهده میکنیم در همان تاریخ صدها میلیون دلار بلکه میلیاردها دلار برای واردات چای داده شده، آن هم چایی که قرار بود بیاید، اصلاً نیامده و بخشی از آن ارز در آن حوزه مصرف نشده است. واقعاً آدم با شنیدن و مشاهده این فسادها خیلی ناراحت میشود و به حال کشور غصه میخورد. مجلس باید در این موضوعات خیلی برخورد جدی داشته باشد تا درسی باشد که بلکه تکرار نشود.
نگرانی ما از تکرارها و تنوع در فساد است. فساد تنها این نیست که در بحث پولی بگوییم فلان مقدار پول گم شد یا فلان مقدار پول را اختلاس کردند. بلکه گاهاً اتفاقاتی در حوزه اداره میافتد که اثرشان برای سالهای طولانی در جامعه خواهد ماند.
برای مثال اخیراً با چند نفر از همکاران نماینده صحبت میکردیم که مشاهده کردیم وضعیتشان مشابه است. قضیه از این قرار است که هر کدام از نمایندگان میگفتند در استان ما حدود ۱۲-۱۰ نفر از کسانی که زمان انتخابات در ستادهای سایبری و فضای مجازی فعال بودند و خصوصاً علیه دولت قبلی در آن فضاها چیزهایی مینوشتند، اخیراً با دستور مستقیم از تهران استخدام شدند و همه آنها هم بخشدار میشوند.
کسی که بدون هیچ تجربه و هیچگونه سابقه استخدام میشود، فساد است و این فساد هم دست کمی از فسادهای مالی ندارد چراکه اینها جامعهای را خراب میکنند و فسادهای بیشتری را رقم میزنند. مجلس باید به صورتی برخورد کند که دولت جرأت نکند از این کارهای خلاف قانون چه در حوزههای مالی و چه در حوزههای اداری انجام دهد، اما یکی از عوارض یکدستی هم همین است.
به عبارت دیگر وقتی که ۲۳۰ نفر به فردی نامه مینویسند که بیا و رئیس جمهور شو، دیگر تقریباً برابر او خلع سلاح شدند و نمایندگان نمیتوانند به آن رئیس جمهور بگویند چرا این کار را کردی؟ چرا این دستور را دادی؟ چرا این اختلاسها و فسادها در مجموعه شما اتفاق میافتد؟
در حوزه فیلترشکنها اشاره کردید به عنوان نماینده اگر بخواهید کسی را مورد سوال یا بازخواست قرار دهید، وزیر ارتباطات است، آیا این کار را انجام دادید؟
بله، من خودم در صحن از وزیر ارتباطات سوال کردم که در حال حاضر به دلیل تحریمها چقدر هزینه به مردم تحمیل میشود؟ اما معمولاً پاسخ این سوالات را به ما نداده و نمیدهند. وقتی بحث فیلترینگ مطرح میشود، وزیر میگوید من در این حوزه تصمیمگیر نیستم.
البته اینجا اشکال مبنایی دارد به این ترتیب که اختیارات را به جایی دادیم و در همین مجلس هم قابل پیگیری نیست. وقتی که رئیس مجلس طرح صیانت را به شورای عالی فضای مجازی ارجاع داد، همانجا لنگ زدن کار شروع شد و به جایی سپرده شده که ما نمیتوانیم از آن سوال کنیم.
هیچ عدد رسمی یا غیررسمی از گردش مالی ناشی از فیلترینگ دارید؟
خیر، من هیچ عدد و رقمی در مورد گردش مالی ناشی از فیلترینگ ندارم، البته آدم به صورت غیررسمی میشنود که در حد ۲۵ یا ۳۰ میلیارد سالانه میگویند، اما من خیلی عدد دقیق ندارم. البته آن کسی که متولی است میگوید من در جریان نیستم، من مسئول فیلترینگ نیستم و ارتباطی به من ندارد.
در حال حاضر پیرامون هشتاد و پنجی مصوبات مجلس یازدهم تحلیلی وجود دارد که گفته میشود طرحهای بسیار مهم و جنجالی اصل هشتاد و پنجی میشوند و آن هم به خاطر این است که مشخص نشود کدام نماینده موافق و کدام نماینده مخالف است چراکه در میزان آرای آنها تاثیر میگذارد، این ادعا درست است؟
احتمالاً برخی که به اصل هشتاد و پنجی شدن لایحه عفاف و حجاب رأی دادند، از این منظر بوده که این لایحه در کمیسیون قضایی بررسی شود، آنها رأی دهند و ما به جزئیاتش رأی ندهیم یا مثلاً روی آن بحث و اظهارنظر نکنیم، به نظر بنده اینها هم تاثیر داشت. در حقیقت میشنیدم که برخی نمایندگان خیلی دوست نداشتند به این حوزهها و مباحث وارد شوند و نظر بدهند.
یک تحلیلی هم از لحاظ کارکرد نظارتی مجلس وجود دارد، به این ترتیب که مجلس یازدهم در دولت روحانی سعی میکرد نظارت حداکثری داشته باشد، منتهی به دولت رئیسی که رسیدیم، منتقدان میگویند چنین نظارتی از مجلس بر روی دولت مشاهده نمیشود، نظر شما در این مورد چیست؟
بله من هم احساس میکنم مجلس بر روی دولت رئیسی نظارت ندارد و این موضوع تا حدی پیش رفته که وقتی کسی انتقاد میکند، دولت بدش میآید و برنمیتابد. به عبارت دیگر به نظر میرسد دولت اینقدر از موضوع نظارتی و کمکاری مجلس در این حوزه بدعادت شده که این بدعادتی به جایی رسید که دولت از انتقادات دلگیر و ناراحت میشود.
به عنوان یک نماینده فعال مجلس حضور ذهن دارید که مجلس نظارتی روی دولت مجلس داشته باشد؟
بعضی از تحقیق و تفحصها تصویب میشد، اما خیلی از اینها با هدف بررسی آنها در زمان دولت قبلی مطرح میشود، البته شاید بگوییم در مجلس سهشنبههای نظارتی داشتیم، اما این نظارت در حد این است که وزیری بیاید، گزارش دهد و چند نفر هم در مورد آن صحبت کنند. اما خبری از نظارتهای جدیتری نیست و به صورت کمرنگ است. البته این نوع نظارت مجلس بر دولت پشتوانه هم دارد. وقتی که از یک مجلس ۲۸۰ نفری، ۲۳۰ نفر امضا میکنند و از یک شخصی میخواهند که بیاید و رئیس جمهور شود، دیگر آنجا بحث نظارت کردن تقریباً کارآیی خودش را از دست داده است.
منتقدین میگویند این مجلس بعضی از مسئولیتها را از خودش سلب میکند در حالی که نقش مستقیم داشته، مورد مشخصاش حذف ارز ترجیحی است که به هر حال با رأی مجلس اتفاق افتاد و پشت بند آن هم گرانیهای بیسابقهای اتفاق افتاد. مجلس مصوب کرده بود که قیمتها از شهریور ۱۴۰۰ بیشتر نشود و کالابرگ داده شود، بعداً چه اتفاقی افتاد که قیمتها افزایش پیدا کرد؟ مجلس هیچ مسئولیتی نمیپذیرد
به نظر بنده مجلس در قضیه گرانیها مسئولیت دارد و نمیتواند از این مسئولیت فرار کند. آقایان به اصطلاح یک جراحی بزرگ در اقتصاد کشور انجام دادند که اصلاً شرایط برای این جراحی در کشور مساعد نبود و اگر خاطرتان هم باشد دولت یکی دو ماه قبل از بودجه، این جراحی را یک بار به عنوان لایحه مستقل آورد، که در مجلس رأی نیاورد، اما بعد این را داخل بودجه آوردند. مجدداً مجلس رأی نداد، اما بعد یک جلسه غیرعلنی تشکیل دادند و در آن جلسه غیرعلنی صحبتهایی اتفاق افتاد، مشخصاً اینکه آقای طائب آمد آنجا صحبت کرد و بعد از صحبتهای او دستور دادند که ارز ترجیحی حذف کنید.
استدلالشان برای حذف ارز ترجیحی چه بود؟
برای حذف ارز ترجیحی دیگر اصلاً وارد استدلال نشدند. در مجلس خیلی جای «چرا؟» وجود ندارد. کسی هم نه از طائب استدلال خواست، نه او توضیح داد، بعد از جلسه مذکور این موضوع با شرط کالابرگ و عدم افزایش قیمتها نسبت به شهریور ۱۴۰۰ رأی آورد. البته مشخص بود با این مجوز یک جهش قیمتی شدیدی در جامعه اتفاق میافتد که افتاد.
*بعد از صحبتهای طائب هیچ نمایندهای هیچ واکنش انتقاددی نشان نداد؟
خیر، هیچ نمایندهای به حذف ارز ترجیحی انتقاد نکرد، البته من دقیقاً خاطرم نیست، ولی فکر میکنم حدود ۴۰ تا ۵۰ رأی وجود داشت که هنوز با این حذف مخالف بودند.
کلامی کسی صحبت نکرد؟
خیر.
شما چرا صحبت نکردید؟
آنجا وقت صحبتی نبود.
یعنی به نمایندگان وقت ندادند که در مورد حذف ارز ترجیحی صحبت کنند؟
بله، در آن جلسات مرسوماش این بود که قرعهکشی میکنند و وقت میدهند. دوره کرونا هم بود، آن موقع ما در صحن مستقر نبودیم، تقسیم شده و جاهای دیگری مستقر بودیم. البته صحبتکنندهها بیشتر موافق حذف ارز ترجیحی بودند. شاید در این میان یکی هم در این بین مخالفت کرده باشد، من نمیتوانم دقیق بگویم. علیالقاعده طبق قانون، چون زمان زیاد گذشته باید مشروح این مذاکرات هم منتشر شود.
مشروح جلسه درباره حذف ارز ترجیحی باید چه زمانی منتشر میشد؟
مشروح جلسه حذف ارز ترجیحی باید بعد از رفع ضرورت منتشر میشد. این جلسه مربوط به ۲ سال قبل است. رفع ضرورت معمولاً بازه زمانی چند ماه که نهایتاً ۶ ماه میشود تا یک سال است. خیلی هم ضرورتی نبود، چیزی در مجلس مطرح نشد که بگوییم امنیتی است.
بعد اینکه دولت نتوانست به تعهداتش عمل کند و قیمت شهریور ۱۴۰۰ را حفظ کند یا برگرداند، این را باز مجلس پیگیری کرد؟
خیر، مجلس پایبند نبودن دولت به تعهداتش درباره قیمتها را پیگیری نکرد چراکه دولت خودشان است دیگر!
بنابراین معتقدید یکی از علل این مشکلات کشور، حاکمیت یک دست و همسو بودن دولت با مجلس است؟
بله، فکر میکنم دیگر در کشور همه به این نتیجه رسیدند، در ساختار قانون اساسی ما اصلیترین نقش مجلس این است که برای دفاع از حقوق مردم برابر برنامههای دولت دقت بیشتری داشته باشد و چانهزنی کند. وقتی این همسویی مطلق پیش آمد، آن کسی که بیشتر متضرر میشود، مردم هستند.
همیشه معروف بود که مجلس در رأس امور است، از نظر شما به عنوان یک نماینده مجلس در حال حاضر چنین جایگاهی دارد؟
خیر، متأسفانه مجلس در رأس امور نیست.
علت اینکه مجلس در رأس امور قرار ندارد، چیست؟
شاید بگویید که اگر مجلس در رأس امور نیست پس چرا کاندیدا میشوید؟! ولی امیدواریم که بتوانیم مجلس را به رأس امور برگردانیم. الان مراجعِ قانونگذاری نظیر شورای عالی فضای مجازی وجود دارند که مصوبات آنها بسیار قویتر و محکمتر از قوانین مجلس اجرایی میشود.
چرا مصوبات سایر مراجع بهتر از مجلس اجرا میشود؟
شورای عالی انقلاب فرهنگی و سران قوا در ریزترین مسائل نظیر مولدسازی ورود کردند.
یعنی نهادهای دیگر آمدند و برخی از اختیارات مجلس را سلب کردند؟
تا سه، چهار سال پیش نهادهای مذکور اختیارات را با زور از مجلس میگرفتند، ولی در این مجلس متأسفانه برخی از این اختیارات داوطلبانه داده شد.
نقش قالیباف در کاهش جایگاه مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر بنده قالیباف به عنوان رئیس مجلس نقش زیادی در کاهش جایگاه مجلس داشته و دارد و بیشتر از اینها میتوانست از جایگاه و کیان مجلس دفاع کند چراکه طبق آئیننامه یکی از وظایف ذاتی رئیس مجلس دفاع از جایگاه این نهاد است و به نظرم قالیباف نمره خوبی از نظر من نمیگیرند چراکه مجلس ضعیفتر شد.
بعد از اینکه فساد چای افشا شد و خود دولت هم تایید رسمی کرد، شما به عنوان نماینده در جریان جزئیات این قضیه قرار گرفتید؟ یا جلسهای برای برخورد با این قضیه و تصمیمگیری برگزار شد؟
خیر، خیلی زشت است دولت را تحت فشار قرار دهند و بگویند که بیا توضیح بده چه اتفاقی افتاده!
یعنی برای افشای جزئیات فساد چای هیچ حرکتی از طرف مجلس صورت نگرفت؟
خیر، هیچ حرکتی نشده است، من معتقدم باید از فسادهای بعدی جلوگیری کرد. البته خوشبختانه این پرونده به دستگاه قضا واگذار شد.
آقای قزلجه! اگر بخواهیم از فساد بعدی هم پیشگیری کنیم، لازمهاش این است که از چای دبش یک آیینه عبرتی ساخته شود
بله. حالا این امید وجود دارد که قوه قضاییه پرونده فساد چای دبش را به نتیجه برساند، اما راجع به چنین اتفاق مهمی هم مجلس نباید سکوت کند. این را من قبول دارم. اتفاقا در تذکر یکی از نمایندگان هم به این مورد اشاره شد که راجع به موضوعات مهم باید صحبت شود و احتمالا هم منظورشان همین بود و حتماً هم این موضوع این ارزش را دارد که به آن پرداخته شود.
همان زمان که این فساد افشا شد، گفته میشد، تعدادی از چایکاران به همراه نماینده لاهیجان پیش ساداتینژاد، وزیر وقت جهاد کشاورزی رفته و گفتند اینجا دارد فسادی اتفاق میافتد و آن طوری که روایت کردهاند وزیر اعتنایی نکرده و مسئله ختم شده، اما نکته حضور نماینده لاهیجان است. وقتی یک نماینده مجلس مطلع میشود و نتیجه نمیگیرد نباید به مجلس اطلاعرسانی کند که چنین اتفاقی میافتد؟
اگر نماینده لاهیجان واقعاً میدانست که چنین اتفاقی آنجا میافتد و خلاف قانون است، اصولاً باید پیگیری میکرد چراکه یکی از وظایف نماینده همین است.
اسم چند نهاد میگویم شما نظرتان را کوتاه درباره آنها بفرمایید.
رئیسی؟
- رئیس جمهوری که متأسفانه خیلی موفق نیستند.
قالیباف؟
قالیباف هم در ریاست مجلس خیلی موفق نبود، شاید کار دیگری را بهتر از این انجام دهند.
روحانی؟
به نظر میآید روحانی نسبتاً رئیس جمهور خوبی بودند.
خاتمی؟
خاتمی هم رئیس جمهور خوبی بودند.
علی لاریجانی؟
رئیس مجلس بسیار بسیار خوبی بودند.
ریاست صدا و سیما؟
به نظرم در جذب مخاطب ضعیف عمل میکنند و مدیریتشان ضعیف است.
پزشکیان؟
نماینده آزادهای هستند.
علی مطهری؟
مطهری نمایندهای عقلگرا هستند.