bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۰۱۶۵۶
نزاع روایت‌ها در میدان سیاست و اندیشه

علی لاریجانی یا حسین شریعتمداری؟!

علی لاریجانی یا حسین شریعتمداری؟!

علی لاریجانی و حسین شریعتمداری هر دو شخصیت‌های برجسته سیاسی ایران هستند که در سطح‌های مختلف تأثیرگذار بوده‌اند و در کنار هم نقشی کلیدی در تعیین سیاست‌های کشور ایفا کرده‌اند. هر دو از افرادی هستند که در تاریخ سیاسی ایران به عنوان نمایندگان جریان‌های خاص شناخته می‌شوند و در موارد مختلف، مواضع متفاوتی داشته‌اند.

تاریخ انتشار: ۱۵:۲۱ - ۰۵ آذر ۱۴۰۳

فرارو- تقابل میان گفتمان‌های سیاسی در بخش‌هایی از حاکمیت، بیش از آنکه صرفاً تضاد دیدگاه باشد، انعکاس دو رویکرد فلسفی و راهبردی در مواجهه با چالش‌های داخلی و خارجی است.

به گزارش فرارو؛ از یک سو، جریانی وجود دارد که به توسعه اقتصادی و استفاده از دیپلماسی به‌عنوان ابزاری برای کاهش تنش‌های بین‌المللی و تقویت داخلی اعتقاد دارد. این جریان بر عقل‌گرایی و تعامل سازنده تأکید می‌کند و معتقد است می‌توان از فرصت‌های جهانی برای پیشبرد منافع ملی بهره گرفت.

در سوی دیگر، گفتمانی قرار دارد که بر اصول انقلابی و مقاومت تأکید می‌کند. این جریان بر حفظ استقلال سیاسی، تقویت هویت انقلابی، و استفاده از ابزارهایی، چون دشمن‌شناسی و ایستادگی در برابر فشار‌های خارجی پافشاری می‌کند. سیاست‌ورزی این گفتمان بیشتر بر مقابله و مقاومت تکیه دارد و هرگونه سازش یا انعطاف‌پذیری را تهدیدی برای آرمان‌های انقلاب می‌داند.

پرده اول

شریعتمداری و ادامه تندروی‌ها!

پس از انتشار خبر دیدار ایلان ماسک که حالا در دولت دونالد ترامپ دارای جایگاه ویژه‌ای است و البته در پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده هم نقش به سزایی داشت  همانطور که انتظار می‌رفت تندترین واکنش را جناح پایداری و تندرو‌های داخلی داشتند، که در راس آنها کیهان و حسین شریعتمداری بود.

صبح روزی که این خبر منتشر شد تیتر اول روزنامه کیهان به آن اختصاص یافت و این دیدار را ساده لوحی یا خیانت تعبیر کرد.

این مواضع تند و تیز و البته مسبوق به سابقه جریان تندرو نشان داد در مورد مذاکره مواضع آنها تغییر نکرده و در همچنان بر همان پاشنه می‌چرخد.

پس از تکذیب خبر دیدار هم تشکر زودهنگام شریعتمداری از تکذیبیه وزارت خارجه هم نشانه‌ای بود بر آنکه دولت پزشکیان برای عادی سازی روابط که هیچ، حتی برای کاهش تنش‌ها هم راه دور و درازی پیش رو دارد.

پرده دوم 

لاریجانی و مسیر همیشگی اعتدال!

علی لاریجانی در طول دوران فعالیت‌های سیاسی خود، همواره به عنوان یک شخصیت معتدل و عمل‌گرا شناخته شده است. وی از زمانی که رئیس مجلس بود تا حضور در دیگر عرصه‌های اجرایی و سیاست خارجی، همواره سعی می‌کرد که میان بخش‌های مختلف کشور و همچنین در تعامل با بازیگران خارجی، فضایی از گفتگو ایجاد کند.

شاید به همین دلیل هم بود که در زمان حضور او در راس قوه مقننه میان او و تندرو‌های مجلس دهم همواره کشمکش وجود داشت.

علی لاریجانی پس از سفر اخیری که به بیروت و دمشق داشت باری دیگر نقل محافل سیاسی ایران شد و در صدر اخبار قرار گرفت.

از آخرین اظهارات او هم می‌توان اشاره کرد به مصاحبه‌ای که با سایت رهبری داشت و در این مصاحبه تلویحا به چراغ سبز ایران نسبت به مذاکرات و مسیر تعامل با جهان تاکید کرد.

او در بخشی از این مصاحبه گفته بود: شما [آمریکا]با تجربه‌ای که برای منصرف کردن ایران دارید و دیدید که نمی‌شود، پس دو تا راه بیشتر پیش رویتان ندارید؛ یکی برگردید به همان برجامی که تصویب شده -خب ایران همیشه به شما گفته بیایید برگردید اشتباهتان را حل کنید البته خسارت‌های ما را هم باید یکجوری تأمین کنید-؛ یک راه دیگرش هم این است که توافق بعدی بکنید..

البته این مصاحبه پس از آن بود که باری دیگر علیه ایران قطعنامه صادر شد.

نقاط تفاوت و نزدیکی

در نتیجه قیاس این دو چهره شاخص سیاست ایران می‌توان گفت با اینکه هر دو شخصیت پای در حاکمیت دارند اما در نگرش‌ها و رویکرد‌های عملی خود تفاوت‌هایی اساسی دارند. لاریجانی به‌ویژه در عرصه‌های دیپلماسی و مذاکره، به دنبال رسیدن به توافقاتی است که منافع ملی ایران را تأمین کند، در حالی که شریعتمداری به شدت از هرگونه مذاکره با کشور‌های غربی انتقاد کرده و معتقد است که ایران باید با اقتدار و بدون تساهل در برابر تهدیدات ایستادگی کند.

 شریعتمداری بیشتر بر اهمیت برخورد قاطع و اجتناب از هرگونه سازش تأکید دارد و به نظر می‌رسد که تمایل دارد شرایط بحرانی کشور را از طریق قدرت و فشار حل کند.

این نزاع، عملاً رقابت میان دو روایت از آینده ایران است: روایت اول بر مبنای مدرن دیپلماسی، تلاش دارد از پیچیدگی‌های جهانی به نفع ایران بهره گیرد و روایت دوم با تمرکز بر خودکفایی و اتکا به ظرفیت‌های داخلی، بر مواجهه مستقیم با فشار‌ها تأکید دارد.

در این میدان، نتیجه‌گیری به متغیرهایی، چون شرایط بین‌المللی، وضعیت اقتصادی داخلی، و توقعات جامعه بستگی دارد. اگر فشار‌های خارجی به‌گونه‌ای باشد که اجماع عمومی نیاز به کاهش تنش‌ها را احساس کند، روایت تعامل و گفتگو می‌تواند نفوذ بیشتری پیدا کند. در مقابل، در شرایط تشدید تقابل و بحران‌های امنیتی، گفتمان مقاومت ممکن است پایگاه بیشتری در افکار عمومی پیدا کند.

این نزاع، تنها در صورتی به نفع مردم و منافع ملی خاتمه می‌یابد که نه برای حذف دیگری، بلکه برای شکل‌گیری یک استراتژی جامع و ملی به‌کار گرفته شود. تقابل در میدان سیاست نباید به جدال‌های فرسایشی بینجامد، بلکه باید بستری برای هم‌افزایی باشد.

bato-adv
bato-adv
bato-adv