ترنج موبایل
کد خبر: ۸۷۶۵۱۳

ایران در برابر تل‌آویو؛ موشک‌های بالستیک و احیای موازنه وحشت

وعده صادق ۳ ایران؛ چگونه تل‌آویو را به زانو در خواهد آورد؟

 وعده صادق ۳ ایران؛ چگونه تل‌آویو را به زانو در خواهد آورد؟

اسرائیل بدون اعلام جنگ، سلسله‌ای از حملات متمرکز علیه فرماندهان نظامی، دانشمندان هسته‌ای و تأسیسات حساس ایران انجام داد؛ حملاتی که حتی مناطق مسکونی را نیز هدف قرار داد. آمریکا با فراهم‌سازی پوشش دیپلماتیک، نقش مهمی در این عملیات داشت. تهران با بازسازی فوری فرماندهی و پاسخ‌های موشکی، تلاش کرد موازنه وحشت را بازگرداند و ضمن توقف موقت مذاکرات، واشنگتن را مسئول بن‌بست دیپلماتیک معرفی کرد.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو– حسن احمدیان، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه و پژوهشگر پسادکتری در مرکز بلفر دانشگاه هاروارد

به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، رژیم صهیونیستی بدون اعلام رسمی جنگ، سلسله‌ای از حملات دقیق و متمرکز را علیه ایران آغاز کرد؛ عملیاتی که از همان ساعات ابتدایی با ترور فرماندهان ارشد نظامی و چهره‌های علمی همراه بود و تأسیسات حساس نظامی و هسته‌ای را هدف قرار داد. در این میان، حتی مناطق مسکونی در تهران و سایر شهرهای ایران نیز در ۱۳ ژوئن از آتش این حملات در امان نماندند.

دیپلماسی یا فریب؟ نقش آمریکا در پوشش حملات اسرائیل به ایران

در همان ساعات نخست آغاز عملیات، اسرائیل شماری از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح و دانشمندان هسته‌ای ایران را ترور کرد؛ حملاتی که ساختار نظامی کشور را هدف گرفت و  به قربانی‌شدن شمار زیادی از غیرنظامیان نیز انجامید. هنوز ابعاد دقیق و پیامدهای این حمله بر تاسیسات مورد حمله به‌طور کامل روشن نیست. با این حال، شدت این عملیات برای بسیاری از ایرانیان شوکه‌کننده و غیرمنتظره بود.

در حالی‌که ایران سرگرم گفت‌وگوهای دیپلماتیک پیرامون پرونده هسته‌ای خود بود، تجربه‌های پیشین به‌ویژه در تعامل با واشنگتن، این باور را در محافل راهبردی تهران تقویت کرده بود که آمریکا قادر به مهار و تعیین خطوط قرمز برای تحرکات اسرائیل است. چنین وضعیتی پیش‌تر نیز در جریان مذاکراتی که به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ انجامید، سابقه داشت.

تحلیل‌گران ایرانی بر این باور بودند که تا زمانی که مسیر مذاکرات میان تهران و واشنگتن باز باشد، ایالات متحده تلاش خواهد کرد مانع از اقدامات یک‌جانبه و تنش‌زای اسرائیل شود. هرچند فرض احتمال درگیری به‌طور کامل کنار گذاشته نشده بود، اما ارزیابی غالب آن بود که گزینه مطلوب‌تر برای واشنگتن، تداوم مسیر دیپلماسی است نه حرکت به‌سوی تشدید تقابل نظامی.

با این حال، شواهد حاکی از آن است که واشنگتن از فضای مذاکراتی به‌عنوان پوششی تاکتیکی برای فراهم‌سازی بستر حمله اسرائیل بهره برده است. آمریکا از واسطه عمانی خواسته بود شرایط لازم برای برگزاری ششمین دور مذاکرات با ایران را در تاریخ ۱۵ ژوئن، یعنی تنها سه روز پس از آغاز حملات اسرائیل مهیا کند.

هرچند مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده تأکید کرد که واشنگتن نقشی در این عملیات نداشته، اما دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در پیامی توییتری اذعان کرد که این حمله پس از پایان مهلتی صورت گرفت که دو ماه پیش برای ایران تعیین شده بود. او همچنین مدعی شد تهران از فرصتی که برای دستیابی به توافق در اختیار داشت، استفاده نکرده است؛ اظهاراتی که از هماهنگی و اطلاع قبلی در سطوح بالای دو طرف حکایت دارد.

این اظهارات، پیامی مستقیم به تهران دارد: از نگاه آمریکا، حمله اخیر بخشی از یک فشار حساب‌شده در چارچوب روند مذاکراتی است؛ تلاشی برای وادار ساختن ایران به ارائه امتیازاتی که پیش‌تر از آن‌ها سر باز زده بود. اما در این میان، دیدگاه اسرائیل به چنین اقداماتی ماهیتی کاملاً متفاوت دارد و بیش از آنکه در خدمت روند دیپلماسی باشد، با هدف ضربه‌زدن راهبردی به توانمندی‌های ایران طراحی شده است. همین اختلاف رویکرد میان واشنگتن و تل‌آویو، نقطه‌ای است که بی‌تردید تهران در واکنش‌های خود به آن تکیه خواهد کرد.

در پی حمله نظامی اسرائیل، تهران بلافاصله دست به بازتنظیم راهبردهای خود زد تا با شرایط جدید تطبیق یابد. با این حال، به‌نظر می‌رسد پاسخ ایران محدود به عرصه نظامی یا صرفاً معطوف به عامل مستقیم حمله نخواهد بود. در شرایطی که ایران درگیر گفت‌وگوهای پیچیده با واشنگتن و نیز مواجهه سیاسی با سه کشور اروپایی در چارچوب پرونده هسته‌ای‌اش است، هدف حملات مستقیم اسرائیل قرار گرفت است. از این رو، به‌نظر می‌رسد پاسخ ایران در قالب سه مسیر راهبردی اصلی پیگیری شود:

الف - پر کردن خلا و بازیابی فرماندهی و کنترل

ساعات اندکی پس از آغاز حمله اسرائیل و ترور فرماندهان نظامی ارشد، دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران با صدور احکام فوری، جانشینان این افراد را منصوب و مأموریت پاسخ به متجاوز را به آنان واگذار کرد. هم‌زمان با آغاز ضدحملات ایران به اهداف اسرائیلی، روشن شد که سامانه فرماندهی و کنترل نیروهای مسلح، با سرعت قابل‌توجهی از شوک اولیه عبور کرده و به وضعیت عملیاتی بازگشته است.

این انتصابات سریع، پیام روشنی از سوی عالی‌ترین سطح رهبری ایران در جهت آرام‌سازی افکار عمومی و بازگرداندن اعتماد ملی محسوب می‌شد. این پیام در سخنرانی تلویزیونی رهبر جمهوری اسلامی که هم‌زمان با اجرای عملیات «وعده صادق ۳» پخش شد نیز بازتاب یافت. به نمایش گذاشتن ظرفیت‌های جایگزینی فرماندهی و ادامه عملیات تهاجمی، حامل این پیام برای مهاجم و متحدانش بود که ایران، حتی در اوج بحران و پس از ضربات سنگین، قادر به حفظ ابتکار عمل و واکنش هدفمند است.

ب – حملات موشکی و ایجاد موازنه وحشت

ایران با گذر از موقعیت تدافعی، به‌سرعت وارد فاز اقدام مستقیم شد و شامگاه همان روز، در سه موج پیاپی، تل‌آویو را با موشک‌های بالستیک و مافوق صوت هدف قرار داد. بنا بر گزارش‌ها، این حملات تلفاتی در پی داشته و شماری از شهروندان اسرائیلی کشته یا زخمی شده‌اند. تمرکز آشکار تهران بر مزیت استراتژیک خود یعنی قدرت موشکی نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی در پی آن است تا با پاسخ‌های متقابل و مستقیم به حملات اسرائیل، موازنه‌ای از وحشت ایجاد کند و هشدارهایش را با اقدامات عملی همراه سازد. به نظر می‌رسد این رویکرد، بخشی از راهبرد بازدارندگی تهران در برابر تداوم عملیات اسرائیل باشد؛ راهبردی که احتمالاً تا توقف حملات خصمانه تل‌آویو ادامه خواهد یافت.

ایران با به‌نمایش‌گذاشتن قدرت واقعی خود، در تلاش است تا بازدارندگی‌ای را احیا کند که اسرائیل گمان می‌کرد پس از فلج‌کردن سامانه‌های پدافندی ایران از میان رفته است؛ سامانه‌هایی که شامگاه حمله بار دیگر به‌طور مؤثر وارد عمل شدند و پاسخ دادند. در حالی که تل‌آویو موفق شده بود واشنگتن را به ضعف ساختاری تهران قانع کرده و چراغ سبز ترامپ را برای آغاز عملیات دریافت کند، اکنون جمهوری اسلامی با واکنشی نظامی و صریح، تلاش دارد این تصویر را در هم بشکند. پیام تهران روشن است: روایت اسرائیلی‌ها از ناتوانی ایران، چیزی جز یک تبلیغات فریبنده نیست و واقعیت میدانی، از توازن قدرتی متفاوت حکایت دارد.

ج – واکنش هسته ای و پرسش های اساسی روز

در حالی که ایران به‌سرعت با واکنش‌های نظامی قاطع و بازسازی ساختار فرماندهی پس از انتصاب چهره‌های جدید نظامی، خود را با شرایط تازه تطبیق داد، اما پرسش محوری همچنان بی‌پاسخ مانده است: مسیر آینده برنامه هسته‌ای ایران چگونه خواهد بود؟ برخی از مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی هشدار داده‌اند که در صورت حمله به خاک کشور و مواجهه با تهدیدی وجودی، احتمال بازنگری در دکترین هسته‌ای ایران منتفی نیست.

در چنین فضایی، پرسش اساسی این است که آیا حملات اخیر اسرائیل به سطحی از تهدید رسیده‌اند که بتوانند دکترین تهران را دگرگون کنند یا آنچه بیشتر موجب نگرانی ایران است، احتمال مداخله مستقیم آمریکا در ادامه ماجراست؟ در حال حاضر، تهران عمداً چشم‌انداز تصمیمات راهبردی خود را در هاله‌ای از ابهام نگه داشته؛ ابهامی که شاید به‌عنوان بخشی از یک سیاست بازدارنده مقطعی، کارکردی هدفمند داشته باشد.

در شرایطی که تهران تمرکز خود را بر بازتعریف موازنه وحشت در برابر اسرائیل معطوف کرده، عرصه گسترده‌تری از تصمیم‌گیری‌های راهبردی پیش روی سیاست‌گذاران جمهوری اسلامی قرار دارد. با توجه به همسویی آشکار واشنگتن با تجاوزات اخیر اسرائیل، ادامه مسیر مذاکرات با ایالات متحده در حال حاضر دور از انتظار به‌نظر می‌رسد. این پرسش که آیا تهران پس از پایان درگیری‌های نظامی به مسیر دیپلماسی باز خواهد گشت یا نه، همچنان بی‌پاسخ باقی مانده است.

در چنین فضایی، دو گزینه کلیدی روی میز تهران قرار دارد: نخست، جمهوری اسلامی می‌تواند اعلام کند که بخشی از تأسیسات هسته‌ای‌اش در جریان حملات اخیر آسیب دیده‌اند و از همین رو، از سرگیری گفت‌وگوها را به ارزیابی مجدد وضعیت هسته‌ای مشروط کند؛ رویکردی که به ایران امکان می‌دهد در وضعیت «ابهام هسته‌ای» قرار گیرد و از آن به‌عنوان اهرم فشار در تعاملات بعدی بهره ببرد. گزینه دوم، اتخاذ مسیری رادیکال‌تر است؛ راهی که می‌تواند معادلات هسته‌ای منطقه را به‌کلی تغییر دهد و موازنه قدرت را در ابعادی تازه بازتعریف کند.

گزینه دیگر پیش روی تهران آن است که ادامه اقدامات خصمانه علیه منافع و تأسیسات خود را به‌عنوان پیش‌شرط هرگونه ازسرگیری روند دیپلماتیک مطرح کند و از امکان بازگشت به میز مذاکره با واشنگتن، به‌عنوان اهرمی برای تعمیق شکاف میان ایالات متحده و اسرائیل بهره گیرد. با توجه به اینکه آمریکا تاکنون به‌صورت مستقیم وارد درگیری نشده و در عین حال ایران همچنان به‌دنبال دستیابی به لغو تحریم‌ها از مسیر دیپلماتیک است، این سناریو از وزن و احتمال بیشتری برخوردار است. در نهایت، آنچه مسلم است آن‌که نبرد چه در میدان نظامی و چه در عرصه سیاسی هنوز به پایان نرسیده است؛ و تهران در هر دو جبهه همچنان در حال سنجش، تنظیم و پیشبرد محاسبات خود است.

ایران در برابر اسرائیل: احیای موازنه وحشت با حملات به تل‌آویو

در میانه این نبرد بی‌سابقه، ایران با تداوم حملات دردناک و حساب‌شده به تل‌آویو در تلاش است موازنه وحشتی را احیا کند که اسرائیل تصور می‌کرد برای همیشه به تاریخ پیوسته است. به‌گفته رهبر جمهوری اسلامی، این رژیم نباید بدون مجازات باقی بماند؛ پیامی صریح که نه‌تنها به تل‌آویو، بلکه به حامیانش نیز مخابره می‌شود. ایران اکنون تلاش می کند با تشدید فشارهای نظامی، تل‌آویو را وادار به عقب‌نشینی کند و هم‌زمان پیام‌های بازدارنده خود را به واشنگتن منتقل سازد.

در همین چارچوب، نماینده ایران در سازمان ملل تأکید کرده که جمهوری اسلامی در پاسخ به تجاوز، از حق قانونی خود استفاده خواهد کرد و در اعمال این حق هیچ تردیدی به خود راه نخواهد داد. در کنار اقدامات نظامی، تهران دیپلماسی منطقه‌ای و بین‌المللی را نیز فعال کرده تا با تبیین واقعیت تجاوز، مشروعیت واکنش خود را تقویت و دیگران را به محکوم‌کردن متجاوز وادار کند.

با خروج موقت از روند مذاکرات تا پایان درگیری، ایران به‌طور ضمنی آمریکا را مسئول توقف مسیر دیپلماسی معرفی می‌کند و با این اقدام، فشار مضاعفی بر واشنگتن وارد می‌سازد تا از اهداف تهاجمی اسرائیل فاصله بگیرد؛ این اقدام تلاشی آشکار برای تعمیق شکاف میان متحدان دیرینه در میانه یک بحران بی‌سابقه می باشد.

در حال حاضر، در تهران هیچ صدایی بالاتر از صدای نبرد شنیده نمی‌شود. مسئله محوری در این میان، همچنان پرونده هسته‌ای ایران است. در این چارچوب، دو موضوع اساسی وجود دارد: نخست، میزان آسیبی که به برنامه هسته‌ای ایران وارد شده؛ و دوم، گزینه‌های محتمل تصمیم‌گیرندگان ایرانی درباره این پرونده در شرایط جدید. روزهای آینده ابعاد این پیامدها و محاسبات ناشی از آن را روشن خواهد کرد.

تبلیغات
نویسنده : حسن احمدیان
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات