ترنج موبایل
کد خبر: ۸۷۸۰۳۷

اسرائیل، قربانی قدرت‌نمایی موشک‌های بومی ایران

۱۲ روز جنگ؛ چه شد و مهم‌ترین نقاط عطف این جنگ چه بود؟

12 روز جنگ؛ چه شد و مهم‌ترین نقاط عطف این جنگ چه بود؟

در پی چراغ سبز ترامپ و ورود مستقیم آمریکا به جنگ، اسرائیل و واشنگتن با هدف بی‌ثبات‌سازی ایران و نابودی زیرساخت‌های حیاتی، منطقه را تا آستانه فاجعه پیش برده‌اند. موشک‌های پیشرفته ایران سپر دفاعی اسرائیل را بی‌اثر ساخته و حس ناامنی را در جامعه اسرائیل به اوج رسانده است. این بحران، نتیجه بازی خطرناک نتانیاهو و لابی آمریکایی-اسرائیلی است که منافع خاورمیانه را قربانی جاه‌طلبی شخصی کرده‌اند.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو– عبدالله خلیفه الشایجی استاد علوم سیاسی دانشگاه کویت.

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه القدس العربی، دونالد ترامپ، دو بار با ترفند دیپلماتیک وارد عمل شد؛ یک‌بار با هماهنگی و دادن چراغ سبز برای آغاز جنگ اسرائیل علیه ایران و بار دوم، در روز دهم، با ورود مستقیم آمریکا به جنگ و بمباران تاسیسات فردو، نطنز و اصفهان، منطقه را تا آستانه انفجار پیش برد!

شکست هیمنه تل‌آویو زیر رگبار موشک‌های ایرانی

بنیامین نتانیاهو با بی‌پروایی و تشدید تنش‌های حساب‌نشده، ترامپ و دولت‌های جمهوری‌خواه و دموکرات آمریکا را به جنگ‌هایی کشاند که تنها در خدمت منافع اسرائیل بود، نه آمریکا! این اقدامات پیامدهای فاجعه‌باری به همراه داشته و توازن قوا را در منطقه به‌هم زده و عربده‌کشی بی‌مهار را به رسمیت بخشیده است. نگرانی جدی وجود دارد که حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران به‌ویژه مجتمع‌های فردو و بوشهر باعث نشت مواد رادیواکتیو و سرایت آن به کشورهای حوزه خلیج فارس شود.

با این حال، هدف نهایی آمریکا و اسرائیل، بی‌ثبات‌کردن نظام ایران، فلج‌ساختن زیرساخت‌های حیاتی کشور، تعمیق مشکلات زندگی مردم و ایجاد هرج‌ومرج با پیامدهای فاجعه‌بار در ایران و منطقه است. روشن است که دخالت اسرائیل و آمریکا با هماهنگی کامل، حمایت لجستیکی و پشت‌پا زدن به تلاش‌های دیپلماتیک و میانجی‌گری‌های کشورهای خلیج فارس صورت گرفته است. به‌دلیل ناتوانی اسرائیل در نابودی «گوهر تاج» برنامه هسته‌ای ایران یعنی مجتمع فردو، دولت نتانیاهو از آمریکا درخواست کمک کرد؛ تنها نیرویی که توانایی نفوذ به اعماق را با بمب GBU-57—که ۱۳ تُن وزن دارد و قادر است تا عمق ۶۰ متری نفوذ کند و توسط بمب‌افکن رادارگریز بی ۲ حمل می‌شود، در اختیار دارد.

بنیامین نتانیاهو، مطابق رسم همیشگی‌اش طی سه دهه گذشته، با بزرگ‌نمایی خطر دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، پیوسته افکار عمومی را تهییج کرده و این تهدید را برای اسرائیل حیاتی و وجودی جلوه داده است؛ در حالی که همه به‌خوبی می‌دانند خود اسرائیل دست‌کم ۹۰ کلاهک هسته‌ای در زرادخانه دارد، اما افشای این واقعیت همچنان یک تابوی اعلام‌نشده در عرصه بین‌المللی است.

اسرائیل در پناهگاه، دیپلماسی در خاکریز!

این در حالی است که آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران از سال ۲۰۰۳ با صدور یک فتوای صریح، ساخت و به‌کارگیری سلاح هسته‌ای را برای ایران ممنوع اعلام کرده است. با این حال، نتانیاهو همچنان بر طبل تهدید هسته‌ای می‌کوبد و دستیابی احتمالی ایران به بمب را خطری مرگبار برای بقای اسرائیل می‌داند. در پسِ این هیاهو، هدف راهبردی آمریکا و اسرائیل یعنی بی‌ثبات‌سازی نظام ایران، فلج‌کردن زیرساخت‌های کلیدی، دشوارتر کردن زندگی مردم و آفرینش هرج‌ومرجی مهارناشدنی در ایران و منطقه تغییر نکرده است.

در گذشته، بنیامین نتانیاهو موفق شد ترامپ را برای خروج از توافق هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ در دوران اوباما مجاب کند؛ تصمیمی که در مه ۲۰۱۸ به اجرا درآمد و شدیدترین نظام تحریم‌ها علیه تهران را رقم زد. همزمان، مذاکرات غیرمستقیمی میان آمریکا و ایران در جریان بود و واشنگتن ادعا می‌کرد دیپلماسی را بر اقدام نظامی ترجیح می‌دهد. اما پشت پرده، آشکار شد که این مذاکرات و ضرب‌الاجل‌های نمایشی ترامپ، چیزی جز بخشی از یک بازی هماهنگ و فریبکارانه میان کاخ سفید و تل‌آویو نبوده است.

در ادامه، دو متحد کلید واژه «جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای» را بهانه کردند تا جنگی پرهزینه به راه اندازند و بعدها، هدف عملیات خود را به نابودی کامل برنامه موشکی ایران؛ که با برد ۲ هزار کیلومتر کل اسرائیل را در تیررس دارد گسترش دادند. امروز نتیجه این بازی خطرناک روشن شده است: موجی از موشک‌های ایرانی، شهرهای اسرائیلی از حیفا و الجلیل در شمال تا دیمونا و بئرالسبع و النقب در جنوب را هدف قرار داده و برای نخستین‌بار، شهروندان اسرائیلی ناچارند روزها و شب‌ها را در پناهگاه‌ها سر کنند؛ جنگی که حالا به قلب خاک اسرائیل رسیده است.

یکی از مهم‌ترین نقاط عطف این جنگ، موفقیت کم‌سابقه موشک‌های بالستیک پیشرفته ایران از جمله سَجیل، فتّاح و خیبر در عبور از لایه‌های متعدد سامانه‌های دفاع هوایی اسرائیل است. شلیک گسترده و پرتعداد این موشک‌ها، سپر دفاعی اسرائیل را به‌طرز چشمگیری مختل و بی‌اثر ساخته و بحران امنیتی را برای رژیم تل‌آویو و ساکنانش به اوج رسانده است.

ترامپ در تله نتانیاهو

در هفته دوم جنگ، ایران به سراغ نسل جدیدی از موشک‌ها رفت؛ موشک‌هایی که سرجنگی آن‌ها پس از برخورد، به ۲۶ بمب کوچک‌تر تقسیم می‌شود و موجی از تخریب و تلفات را به جان اسرائیل انداخته است. پهپادهای شاهد نیز با دقت و حجم عملیات، در این حملات نقش کلیدی دارند. برای نخستین بار، تصاویر ویرانی در تل‌آویو، حیفا و بئرالسبع، صحنه‌های آشنای جنوب بیروت را به یاد می‌آورد؛ گویی جنگ از خاک لبنان به قلب اسرائیل منتقل شده است.

نظریه‌های نظامی همواره هشدار داده‌اند که آغاز جنگ بر اساس محاسبات غلط، می‌تواند پیامدهایی پیش‌بینی‌ناپذیر داشته باشد. آغازگر جنگ، الزاماً برنده آن نیست و حتی شاید نتواند سرنوشت جنگ را به نفع خود رقم بزند. نمونه بارز این واقعیت، جنگ آمریکا در افغانستان و عراق، و همین‌طور حملات پی‌درپی اسرائیل به گروه‌های مقاومت از جمله جنگ بی‌پایان و نسل‌کشی اسرائیل در غزه است که با گذشت بیست‌ویک ماه، هنوز هیچ‌یک از اهداف اعلامی یا پنهان تل‌آویو محقق نشده است.

اکنون، در شرایطی که اسرائیل با حمایت بی‌سابقه آمریکا به ایران حمله می‌کند، بمباران‌های وسیع آمریکا با وجود خسارات سنگین و قربانیان بی‌شمار غیرنظامی در ایران، نتوانسته ابتکار عمل را از تهران بگیرد. حملات موشکی فزاینده ایران به اهداف حساس و نظامی در خاک اسرائیل، نه‌تنها هزینه‌های مالی سنگینی به تل‌آویو تحمیل کرده، بلکه مهم‌تر از همه، حس محاصره و ناامنی روانی را در جامعه اسرائیلی به سطحی بی‌سابقه رسانده است.

این وضعیت تا حد زیادی حاصل قمار سیاسی نتانیاهو و نفوذ لابی قدرتمند آمریکایی-اسرائیلی است؛ همان لابی‌ای که توانست ترامپ را به جنگی بکشاند که نه‌تنها هیچ سودی برای منافع ملی آمریکا ندارد، بلکه تماماً در خدمت جاه‌طلبی‌های شخصی و سیاسی نتانیاهو و دولت افراطی اوست. ورود آمریکا به جنگ با اعزام جنگنده‌ها، ناوهای جنگی، استقرار دومین ناو هواپیمابر (و سومین در راه)، و ایجاد پل هوایی عظیم برای ارسال تسلیحات و سامانه‌های دفاعی به اسرائیل، نقطه عطف تازه‌ای در این بحران تاریخی ایجاد کرده است.

خطر بزرگ پیش‌روی کشورهای منطقه و ملت‌ها، ورود به آینده‌ای نامعلوم با ورود دولت ترامپ به جنگی که منطقه را به لبه پرتگاه می‌کشاند. تهدیدهای ترامپ علیه ایران درباره ابعاد و شدت واکنش انتقامی و عبور از خطوط قرمز، بحران امنیتی کشورهای ما را تشدید کرده، ثبات منطقه و زیرساخت‌های توسعه، پیشرفت و سرمایه‌گذاری را به‌خطر انداخته است؛ همان موضوعی که سران شورای همکاری خلیج فارس ماه گذشته در سفر ترامپ به منطقه به وی یادآوری کردند. حضور ترامپ در این جنگ علیه ایران، نه منافع آمریکا را تأمین می‌کند و نه منافع متحدان عربش را؛ بلکه تنها به نفع اسرائیل است و امنیت و منافع راهبردی کشورهای حوزه خلیج فارس را با تهدید جدی روبرو کرده است.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۵ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات