باجخواهی سیاسی نتانیاهو از لبنان؛ شرط تلآویو برای خلع سلاح حزبالله

نتانیاهو با این اظهارات میکوشد خود را در مقام کسی نشان دهد که دست یاری به سوی دولت لبنان دراز میکند، اما بررسی دقیق ادبیات او روشن میسازد که آنچه مطرح کرده صرفاً سخن از «کاهش تدریجی» حضور نظامی و «اقدامات متقابل» تحت سازوکاری به رهبری آمریکا است. به بیان دیگر، رژیم صهیونیستی نه از عقبنشینی کامل سخن گفته و نه تعهد قطعی داده است، بلکه صرفاً اهرم فشار را در دست نگاه داشته و آن را بهصورت قطرهچکانی و مشروط در اختیار قرار میدهد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در اظهاراتی جنجالی، حمایت خود از لبنان را مشروط به خلع سلاح حزبالله دانست.
همزمان با تحرکات آمریکا برای ترویج طرح «گامهای متوازی» در پرونده سلاح حزبالله، نخستوزیر رژیم صهیونیستی با ادعای آمادگی برای حمایت از لبنان موضعی اتخاذ کرد که در ظاهر رنگوبوی کمک دیپلماتیک، اما در باطن نشان از باجخواهی سیاسی و امنیتی دارد.
به گزارش ایرنا، سایت «النشره» لبنان در یادداشتی درباره تحولات اخیر در پرونده توطئههای برای خلع سلاح مقاومت اسلامی این کشور نوشت: اظهارات «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی درباره آمادگی این رژیم برای «حمایت از لبنان در تلاشهایش جهت خلع سلاح حزبالله»، صرفاً یک جمله دیپلماتیک گذرا نبود، بلکه میتوان آن را بخشی از مسیر سیاسی و امنیتی گستردهتری دانست که آمریکا طی هفتههای اخیر پیش گرفته است.
این مسیر بهگونهای طراحی شده که در نهایت به گامهای عینی بر زمین منجر شود، بهویژه آنکه خودِ «توماس باراک» فرستاده آمریکایی در جریان یکی از سفرهایش به لبنان اذعان کرده بود که میانجیگری ایالات متحده تاکنون به دلیل ناتوانی در ارائه تضمینهای واقعی، ناکام مانده است.
اظهارات نتانیاهو درست پس از پایان سفر باراک به تلآویو و پیش از ورود او به بیروت مطرح شد، گویی واشنگتن در پی آن است که پیشاپیش «وعدهای حداقلی» از سوی رژیم صهیونیستی دریافت کند تا آن را بهعنوان بخشی از سازوکار «گامهای متوازی» به دولت لبنان عرضه کند، اما بررسی دقیقتر این موضع نشان میدهد که تلآویو در واقع میکوشد روند خلع سلاح را از یک بحث داخلی لبنانی به سکوی فشار سیاسی و امنیتی بدل کند؛ آنهم تحت عنوان فریبنده «حمایت» و در قالب شروطی سختگیرانه بر هر گامی که بیروت ممکن است بردارد.
نتانیاهو با این اظهارات میکوشد خود را در مقام کسی نشان دهد که دست یاری به سوی دولت لبنان دراز میکند، اما بررسی دقیق ادبیات او روشن میسازد که آنچه مطرح کرده صرفاً سخن از «کاهش تدریجی» حضور نظامی و «اقدامات متقابل» تحت سازوکاری به رهبری آمریکا است. به بیان دیگر، رژیم صهیونیستی نه از عقبنشینی کامل سخن گفته و نه تعهد قطعی داده است، بلکه صرفاً اهرم فشار را در دست نگاه داشته و آن را بهصورت قطرهچکانی و مشروط در اختیار قرار میدهد.
به این ترتیب، این اظهارات بیش از آنکه نشاندهنده حمایت باشند، در حقیقت نوعی شرطگذاری صریح است مبنی بر اینکه دولت لبنان باید در زمینه سلاح حزبالله اقدامهای عینی انجام دهد و تنها در آن صورت ممکن است با واکنشهای محدود و محاسبهشده از سوی تلآویو مواجه شود؛ آن هم در شرایطی که رژیم صهیونیستی بهطور روزانه آتشبس موجود را نقض میکند. نتانیاهو با این بیان، معادله را بازتعریف کرده است: نه عقبنشینی، نه آرامش جامع، بلکه کاهش تدریجی و مشروط که آنهم وابسته به عملکرد بیروت است.
از این منظر، میتوان گفت سفر باراک به تلآویو پیش از ورود به بیروت نشاندهنده نیاز واشنگتن به تثبیت حداقل تعهدی از سوی رژیم صهیونیستی بوده است تا هنگامی که باراک با مقامات لبنانی دیدار میکند، فشارها یکجانبه و صرفاً متوجه بیروت بهنظر نرسند.
ایالات متحده که دولت لبنان را به صدور تصمیمات در جلسات ۵ و ۷ اوت درباره انحصار سلاح در دست دولت سوق داد، ناگزیر شد پوششی از سوی رژیم صهیونیستی برای این روند فراهم آورد تا فشارها بر بیروت کمتر آشکار شوند. از همین رو، سخنان نتانیاهو بخشی از این بازی دیپلماتیک تلقی میشود که شامل دادن مادهای سیاسی به فرستاده آمریکا برای ارائه در بیروت است، بیآنکه تلآویو متعهد به هیچ اقدام عملی جدی شود. در حقیقت، واشنگتن در پی تضمین بود، اما آنچه به دست آورد، صرفاً وعدههای لفظی و قابل تفسیر بود.
در عرصه داخلی لبنان، معادله پیچیدهتر است. تصمیمات اخیر هیئت وزیران در جلسات ۵ و ۷ اوت، لحظهای حساس در رابطه میان دولت و حزبالله رقم زد، زیرا برخی آن را آغاز مسیری بهسوی خلع سلاح تفسیر کردند. اما حزبالله این گامها را تسلیم در برابر فشارهای خارجی دانست و در واکنش، فراخوانی عمومی برای تجمع در میدان ریاض الصلح در روز چهارشنبه صادر کرد تا بر پایبندی خود به سلاح بهعنوان بخشی از معادله بازدارندگی منطقهای تأکید کند.
این فراخوان، تنها یک بسیج عمومی نبود، بلکه حامل پیامی دوگانه بود؛ نخست به دولت لبنان که هر تصمیمی بدون پشتوانه مقاومت روی کاغذ باقی خواهد ماند و دوم به خارج که جامعه شیعه همچنان آماده است تا سقفی برای مذاکرات تحمیل کند که عبور از آن ممکن نباشد. در نتیجه، مسیر لبنانی به میدان مین داخلی تبدیل شده است؛ جایی که دولت میان تعهدات بینالمللی و فشارهای داخلی گرفتار مانده است.
در سوی دیگر، اظهارات نتانیاهو از منظر تلآویو نوعی دستاورد سیاسی محسوب میشود، بیآنکه نیازی به پرداخت هزینه واقعی داشته باشد. رژیم صهیونیستی میتواند به واشنگتن بگوید که انعطاف نشان داده و توپ را در زمین لبنان بیندازد، بیآنکه تغییر ملموسی در عرصه میدانی رخ دهد. برعکس، نتانیاهو قادر است حضور نظامی خود را بهعنوان اهرم فشار حفظ کرده و هرگونه کاهش احتمالی را به پیشرفت لبنان در موضوع خلع سلاح مشروط کند.
به این ترتیب، طرح خلع سلاح به فرآیندی از باجخواهی دوجانبه تبدیل میشود؛ به عبارت بهتر، دولت لبنان ملزم به اقدامات، حتی با خطر تشدید اختلافات داخلی است، در حالی که رژیم صهیونیستی اختیار کامل دارد که طرف مقابل را امر و نهی کند. بنابراین، سخنان نتانیاهو در اصل، بازتولید همان معادله قدیمی «امنیت در برابر سیاست» است که طی آن، رژیم صهیونیستی حق دخالت در تعریف امنیت لبنان و حدود حاکمیت آن را برای خود محفوظ میدارد.
از نگاه حزبالله، این موضوع صرفاً دفاع از سلاح بهعنوان یک انتخاب راهبردی نیست، بلکه بخشی از خوانش کلیتر معادلات منطقهای است. حزبالله باور دارد که هرگونه بحث درباره سلاحش در شرایطی که تجاوزهای رژیم صهیونیستی ادامه دارد، عملاً به معنای سلب تنها عنصر بازدارندگی لبنان خواهد بود. به همین دلیل، پافشاری حزبالله بر حفظ سلاح خود نه لجاجت داخلی، بلکه امتداد دیدگاهی وسیعتر است که این سلاح را به مبارزه با پروژه اسرائیلی-آمریکایی در منطقه پیوند میدهد.
در برابر این وضعیت، سه سناریو قابل تصور است: نخست، لبنان موفق به دریافت تضمینهای روشن از رژیم صهیونیستی برای توقف تجاوزات و عقبنشینی تدریجی از مناطق اشغالی شود و در مقابل، روندی کنترلشده در موضوع خلع سلاح آغاز شود؛ موضوعی که مستلزم اراده قوی آمریکا و توانایی آن برای الزام تلآویو است، اما تحقق آن چندان محتمل بهنظر نمیرسد.
سناریوی دوم، تداوم وضع موجود است؛ جایی که سخنان نتانیاهو بهعنوان پوششی سیاسی برای حفظ فشار بر دولت لبنان باقی میماند، بدون آنکه تغییر عملی رخ دهد. سناریوی سوم، نیز تشدید رویارویی متقابل است؛ بدین معنا که حزبالله بر سلاح خود پای بفشارد و هر اقدام یکجانبهای را رد کند و رژیم صهیونیستی به بهانه «عدم پایبندی لبنان» حملاتش را ادامه دهد. در چنین حالتی، پرونده دوباره به نقطه صفر بازمیگردد و تنشها گستردهتر خواهد شد.
در جمعبندی میتوان گفت، سخنان نتانیاهو نه یک پیشنهاد سخاوتمندانه، بلکه پیامی آشکار از باجخواهی سیاسی است و تاکید میکند رژیم صهیونیستی «آماده» حمایت از لبنان خواهد بود، تنها در صورتی که این کشور سلاح حزبالله را کنار بگذارد؛ این درحالی است که چنین حمایتی بر اساس توافق آتشبس سال گذشته باید تعهدی بدیهی برای تلآویو باشد. در مقابل، حزبالله سقف مواضع خود را بالا برده و تأکید میکند که سلاحش قابل مذاکره نیست و در سوی دیگر، دولت لبنان میان فشارهای خارجی و موازنههای داخلی گرفتار مانده است.
اکنون، در شرایطی که واشنگتن بر «گامهای متوازی» پافشاری دارد و تلآویو از «کاهش تدریجی مشروط» سخن میگوید، بیروت با انتخابی دشوار روبهروست؛ یا ورود به مسیری پرمخاطره که میتواند به انفجار داخلی بینجامد، یا تعلیق گامها تا زمانی که موازنه قوا تغییر کند.
در هر صورت، پرونده خلع سلاح دیگر یک مسأله صرفاً لبنانی نیست، بلکه به میدان آزمایش منطقهای و بینالمللی بدل شده است؛ جایی که قدرت دولت بیش از آنکه در توان اجرای تصمیماتش سنجیده شود، در میزان تابآوریاش در برابر معاملهگریهای تحمیلی محک زده خواهد شد.