ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۶۷۲۰

توهین کارگردان سینما به بازیگر جوکر: نه قیافه داری، نه قد و قواره و چشم رنگی

توهین کارگردان سینما به بازیگر جوکر: نه قیافه داری، نه قد و قواره و چشم رنگی

«کارگردان گفت‌ای بابا الهام جان! از تو که بازیگر درنمی‌آید چون نه خودت خوشگلی و نه چشم‌هایت، بمان همین‌جا پول طراحی لباس‌ات را بگیر. من رفتم پیش تهیه‌کننده و گفتم تا به حال هر چیزی گرفته‌ام را پس می‌دهم و به آقای کارگردان هم گفتم من حاضرم در سوله‌های تئاتر شهر بشناسندم و در همان سالن‌ها ولی برایم مهم است که همان چند نفری که مرا می‌شناسند حداقل هنر مرا بینند نه قیافه‌ام را.»

تبلیغات
تبلیغات

الهام شعبانی، طراح لباس و بازیگر که در رئالیتی‌شوی «جوکر» در پاسخ به این که «سال‌هاست بازی می‌کنی اما بیشتر در حوزه‌ی تئاتر. چرا تصویر کار نمی‌کنی؟» از خاطره‌ای دردناک گفت. 

به گزارش خبرآنلاین، او گفت: «من بیشتر تئاتر کار می‌کنم و جالب است که بدبیاری‌های عجیبی در تصویر می‌آورم. بدبیاری‌هایی که با خودم عهد کرده بودم اگر جایزه‌ای گرفتم پشت تریبون در موردشان حرف بزنم.» 

شعبانی ادامه داد: «خاطرم هست من به عنوان طراح لباس سر کاری بودم که علی صالحی دستیار بهروز شعیبی با من تماس گرفت و گفت برای بازی در «دارکوب» به دفتر آقای شعیبی بروم. قبلش هم پرسید موهایت هنوز کوتاه است؟ که گفتم بله. من بسیار خوشحال شدم و فکر کردم این فیلم قرار است در جشنواره فجر اکران شود و حتما دیده خواهد شد. »

تکرار تجربه تلخ و اولویت هنر بر ظاهر

او افزود: «پیش از آن که به دفتر بهروز شعیبی بروم به کارگردانی که طراحی لباس کارش را می‌کردم گفتم چنین پیشنهادی به من شده است. من اصلا انتظار نداشتم که او بگوید شما نمی‌توانی بروی! اما گفت. گفتم چرا نمی‌توانم بروم؟ من که این‌جا فقط طراح لباس هستم. گفت نه، شما با ما قرارداد داری و نمی‌توانی بروی. هرچه‌قدر گفتم تو را به خدا بگذارید بروم و قول می‌دهم کارم را هم این‌جا به درستی انجام بدهم اما در نهایت این اتفاق رقم نخورد و نگذاشتند بروم.» 

او ادامه داد: «این‌طور شد که نرفتم و گذشت و در کار بعدی همان آقای کارگردان قرار شد باز هم طراح لباس باشم. من آن زمان یاد گرفته بودم که هر چیزی بود در قرارداد قید شود. من هم در قراردادم نوشتم در حال تمرین با گروهی هستم و و از صبح تا غروب خواهم بود و بعد می‌روم که به اجرایم برسم. گفتند اوکی، حل است. خاطرم هست دستیاری داشتیم که یک هفته مانده به شروع فیلمبرداری در حالی که در مرحله پیش‌تولید بودیم آمد و به من گفت الهام فلانی نمی‌گذارد تو بروی. چون فیلمبرداری شهرک سینمایی است. گفتم مگر می‌شود نروم؟ من به بچه‌ها تعهد دارم. تئاتر است و یک هفته دیگر اجرا داریم.» 

شعبانی افزود: «رفتم پیش آقای کارگردان و گفتم دوست عزیز ما که در قرارداد نوشته‌ایم من باید بروم. من صبح تا غروب می‌آیم این‌جا و بعد می‌روم سر اجرای تئاترم. گفت‌ای بابا الهام جان! از تو که بازیگر درنمی‌آید چون نه خودت خوشگلی و نه چشم‌هایت، بمان همین‌جا پول طراحی لباس‌ات را بگیر. من رفتم پیش تهیه‌کننده و گفتم تا به حال هر چیزی گرفته‌ام را پس می‌دهم و به آقای کارگردان هم گفتم من حاضرم در سوله‌های تئاتر شهر بشناسندم و در همان سالن‌ها ولی برایم مهم است که همان چند نفری که مرا می‌شناسند حداقل هنر مرا بینند نه قیافه‌ام را.»

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات