من برای حل موضوع جلوی در رفتم، اما ناگهان میترا با چاقو به دستم ضربهای زد و بعد هم شهرام به من حمله کرد و با هم درگیر شدیم به خاطر سروصدای ما ناپدریام از خانه بیرون آمد و قصد داشت ما را از هم جدا کند که میترا و شهرام او را با چاقو زدند و فرار کردند.
صبح روز حادثه، در پارک نزدیکی محل قتل در حال قدم زدن بودم که با مرد جوانی آشنا شدم. او اسلحهای داشت که ۵۰۰ هزار تومان میفروخت. بعد از کلی چانه زدن، ۲۵۰ هزار تومان در ازای اسلحه و فشنگهایش دادم و اسلحه را خریدم. من ساعت رفت و آمدهای پدرخواندهام را میدانستم شب منتظرش ایستادم، قصدم کشتن او نبود فقط میخواستم زهرچشم بگیرم تا حقوقم را بالا ببرد. وقتی او را دیدم یک تیر شلیک کردم که از شانس بدم کشته شد.
در نخستین بررسیها مشخص شد متهم ساعت ۸:۰۵ صبح دوم اسفند همسرش را که ۷ ماهه باردار بود در اتاق خواب خانه اش در طبقه چهارم ساختمانی در خیابان دیباجی با شلیک یک گلوله به قتل رسانده و بعد از آن راهی خانه برادرش شده و او را نیز با شلیک یک گلوله از پشت سر مجروح کرده و سپس سوار خودرو ۲۰۷ خود شده وهنگام خروج از خیابان از روی پیکر برادرش نیز عبور کرده است که پس از انتقال مرد مجروح به بیمارستان وی به کما رفت و به علت مرگ مغزی با رضایت خانواده اش، اعضای بدن مرد ۵۳ ساله اهدا شد.
با گذشت ۲۶ روز از جنایت، صبح روز گذشته پسر جوان بالاخره قتل پدرش اعتراف کرد. او در رابطه با انگیزه جنایت گفت: مدتی قبل عاشق دختر جوانی شدم، اما پدرم با این ازدواج مخالفت کرد و من برای همیشه او را از دست دادم. شکست عشقی باعث شد کینه پدرم را به دل بگیرم. این کینه در دلم بود تا اینکه شب حادثه در حال کشیدن قلیان بودم و خواستم برای خودم چای بریزم که پایم به قلیان گرفت و ذغالها و آب قلیان روی فرش ریخت و پدرم با دیدن این صحنه شروع به داد و بیداد و توهین به من کرد.
مریم همسر مقتول در توضیح ماجرا به مأموران گفت: زمان حادثه من و همسرم در خانه تنها بودیم که فردی با عنوان مأمور سازمان آب و فاضلاب زنگ خانهمان را زد و به محض اینکه در را باز کردیم دو مرد جوان به طور وحشیانه وارد خانهمان شدند. محمود ابتدا خواست تا مانع ورودشان شود که به او شوکر زدند و روی مبل افتاد. پس از آن من را با تهدید به داخل اتاق بردند و جعبه جواهراتم را گرفتند. در آن لحظه همسرم قصد داشت با سر و صدا از همسایهها کمک بخواهد که آن دو نفر به او شلیک کردند و بعد هم بسرعت فرار کردند.
به دنبال قتل خانمی حدودا ۷۲ ساله در یکی از منازل مسکونی فاز ۸ پردیس، بررسی موضوع و دستگیری قاتل به صورت ویژه در دستورکار ماموران پلیس آگاهی این شهرستان قرار گرفت.
در افکارم فقط «مواد مخدر» حک شده بود و من به چیز دیگری فکر نمیکردم. هر چیزی که دم دستم قرار میگرفت سرقت میکردم تا برای یک وعده هم که شده مواد بخرم و از خماری نجات یابم.