زن سارق گفت: با مادران کودکان رابطه برقرار میکردم تا به فرزندانشان نزدیک شوم و در ازای ۲۰۰ هزار تومان گوشواره بچهها رو میدزدیم.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۵ مطلب
زن سارق گفت: با مادران کودکان رابطه برقرار میکردم تا به فرزندانشان نزدیک شوم و در ازای ۲۰۰ هزار تومان گوشواره بچهها رو میدزدیم.
یک دکتر ماما که به ونکوور کانادا مهاجرت کرده بود، پیش از مرگش در حضور دخترش اعتراف کرده بود ۱۱ نوزاد را از بیمارستانی در تهران ربوده و به خانوادههای بیفرزند سپرده است. دکتر مامایی که به دلیل کهولت سن هیچ نشانی از کودکان به سرقت رفته نداشت و حتی نمیدانست کدام نوزاد را به چه خانوادهای فروخته است؛ ۱۱ راز بزرگی که با خود به گور میبرد.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت گفت: متهم پس از انتقال به اداره یازدهم پلیس آگاهی در تحقیقات ابتدایی به جرم ربودن دختر خردسال و یک فقره کودک ربایی دیگر با شگرد تعارف غذای نذری در اواسط مرداد ماه امسال اعتراف کرد و گفت: من به دلیل نیاز مالی که داشتم با پرسه زنی در مساجد و شناسایی کودکانی که زیورآلات به همراه داشتند را در یک فرصت مناسب به بهانه دادن غذای نذری آنان را اغفال و پس از سرقت طلاجات گوشواره و النگو، کودکان را در محدودههای ربایش رها میکردم و اموال مسروقه را به فردی میفروختم.
فرمانده انتظامی استان کرمان اعلام کرد: با بررسیهای اولیه مشخص شد متهم با همدستی ۲ متهم دیگر، پسر بچه را که در کوچه در حال بازی بوده، گروگان گرفته و پس از گذشت چهار روز از خانواده گروگان ۱۷ میلیارد ریال وجه نقد درخواست میکند.
مأموران کلانتری با کار گسترده اطلاعاتی بلافاصله راننده خودرو را شناسایی و دستگیر کردند و در بازجویی فنی، متهم به ضرب و جرح کودک ۹ ساله و رها کردن او در حاشیه شهر یزد اعتراف کرد.
زن معتاد که تازه از زندان آزاد شده بود در حالی که قصد ربودن یک دختر بچه را داشت، از سوی پلیس دستگیر شد و او انگیزه خود را از این کار، بازگشت به زندان به خاطر نداشتن جایی برای زندگی عنوان کرد.
متهم گفت: در همین هنگام چشمم به یک حیوان عجیب با موهای بلند افتاد در حالی که میترسیدم آن حیوان وحشتناک به سوی من بیاید خودم به او حمله کردم تا آن را از بین ببرم، ولی موفق نشدم زمانی که در کلانتری به خودم آمدم تازه متوجه شدم که آن حیوان وحشتناک دختر ۳ سالهای با موهای بلند بود که به همراه خانواده اش از پاکدشت به مشهد مسافرت کرده بودند.
جوان در تحقیقات اولیه گفت مدتی قبل، از شوهرم جدا شدم، اما پسرم به نام ماهور را نزد خودم نگه داشتم. در این مدت در بازار دستفروشی میکردم. روز حادثه دو زن جوان به سراغم آمدند و یک لیوان چای تعارف کردند.
مادر داوود که زنده ماندن پسرش را یک معجزه میداند میگوید: پسرم مجبور بود کار کند. شوهرم اوایل امسال تصادف کرد و دست و پایش آسیب دید و یک چشمش کور شد. بعد از آن دیگر نمیتوانست کار کند و برای همین داوود به همراه برادر ۱۲سالهاش به سر کار میرفتند.
شایعات درباره کودک ربایی ها در استان گلستان وقتی بالا گرفت که دو کودک در رامیان مفقود شدند اما فرماندار رامیان می گوید این حادثه ربطی به آدم ربایی ندارد.