محسن رنانی گفت: «کورتکس مغزی اروپاییان نسبت به آسیاییان ضخیمتر است. میدانید که کارکرد عقلانیت فرد از کورتکس مغزی او نشأت میگیرد.» ماجرا از اینجا آغاز شد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۲۷ مطلب
محسن رنانی گفت: «کورتکس مغزی اروپاییان نسبت به آسیاییان ضخیمتر است. میدانید که کارکرد عقلانیت فرد از کورتکس مغزی او نشأت میگیرد.» ماجرا از اینجا آغاز شد.
«عکس یادگاری رئیسجمهور با اینگونه افراد پس از برگزاری جلسه مشترک با آنها حیرتانگیز و نگرانکننده بود. آیا این رفتار را هم میتوان مصداقی از مفهوم وفاق ملی دانست؟ اساسا وفاق ملی چه مضمونی دارد که چنین طیف گستردهای از رفتارها را دربرمیگیرد؟ ابهامی که پیش از این به آن اشاره کردیم، ناشی از این مساله است. آنچه اغلب فراموش میشود این است که واژه وفاق بیش از آنکه ناظر بر هدف مشخصی باشد، بیانگر وسیله یا روش است.»
یک اقتصاددان، گفت: اقتصاد ما مریض است اقتصاد ما سرطان دارد و سرطان اقتصاد ما این است که «آزادی» وجود ندارد.
موسی غنی نژاد اقتصاددان نوشت: توجه متولیان امر صرفا بر آسانترین شیوه مالیات گرفتن متمرکز شده است. این شیوه معنایی جز فشار آوردن بر بخش شفاف اقتصادی یعنی حقوقبگیران و تولیدکنندگان کالاها و خدمات ندارد. اگرچه رفتن به سمت مالیاتستانی بهعنوان عمدهترین منبع تامین مالی هزینههای دولت اقدامی معقول و قابل دفاع است. اما باید در سازوکار مالیاتستانی دقت کافی به عمل آورد که نقض غرض نشود. تا زمانی که نظام مالیاتی کنونی اصلاح نشود؛ افزایش فشار مالیاتی بر اقتصاد ملی نتیجه مطلوب به بار نخواهد آورد.
موسی غنی نژاد نوشت: وابستگی مالی دولت به درآمدهای نفتی که از سالهای پیش از انقلاب اسلامی آغاز شده بود با وجود شعارهای برخی سیاستمداران تا همین سالهای اخیر با تمام مضرات آن ادامه یافت. درست است که در برخی سالهای بعد از انقلاب اسلامی هر گاه که درآمدهای نفتی به هر دلیلی کاهش مییافت، رفتار دولتها بعضا نسبتا معقولتر میشد، اما قاعده کلیتر این بود که هر زمان این درآمدها افزایش مییافت دولتها رفتارهای نامعقولتری از خود نشان میدادند یعنی ریخت و پاشها، اتلاف منابع و سرکوب بازارها از…
موسی غنینژاد گفت: اقتصاددانان زیادی در کشور ما هستند که به این نتیجه رسیدهاند که باید اصلاحات در جهت اقتصاد بازار صورت بگیرد؛ اما چون مساله را صرفا فنی و تکنیکال دیدهاند و از این زاویه مطرح میکنند بحث تنها در چارچوب تکنیکی باقی میماند و به فضای فکری و روشنفکری راه پیدا نمیکند.
قیمتگذاری دستوری از سوی دولت سراسر اقتصاد ایران را فرا گرفته است. کمتر بازاری را میتوان در کشور ما سراغ گرفت که دولت بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در آن چنین سیاستی را اعمال نکرده باشد.
محمد مهاجری نوشت: تا اینجای کار، نه فقط غنینژاد که لیبرالیسم هم قسر در رفته. او شانس بزرگی یافته که طرفهایش بازی ساده او را پیشبینی نکرده بودند و درعین حال، او دست طرف مقابل را خوانده و با علم کافی وارد بازی شده است. با این حال به نظر میآید متفکرانی هم در کشور ما و هم در غرب وجود دارند که لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی مورد قبول غنینژاد را به چالش کشیدهاند
کیهان نوشت: غنینژاد در مناظره قبلی هم ضمن ترور شخصیت شهید مظلوم دکتر بهشتی (ره)، انگ «چپ مصدقی» به آن شهید زد و حال آنکه گروهکهای چپ التقاطی در اوایل انقلاب، برای ترور شخصیت مشابه، شهید بهشتی را لیبرال جا میزدند و سرانجام هم آن شهید والامقام را در بمبگذاری جنایتکارانه ۷ تیر ترور کردند.
داوود سوری گفت: این مناظرهها از این نقطهنظر اهمیت ویژهای دارند که در ابعاد بسیار زیادی دیده شدند. مردم از شعارهای توخالی دولتمردان خسته شدهاند و وضعیت اقتصادی به مردم فشار میآورد. در این شرایط مردم باید با نظرات و عقاید مختلف اقتصادی آشنا شوند. همین شرایط اقتصادی باعث شده تا یک مناظره آکادمیک در رابطه با شیوه حکمرانی اقتصادی به کوچه و خیابان و میان مردم راه پیدا کند. این مناظرهها به مردم نشان میدهد که در داخل کشور حرفهایی وجود دارد که تا بهحال به آن توجه نشده است.