ترنج

در مورد

خشونت

در فرارو بیشتر بخوانید

۲۷۰ مطلب

  • درحوادث این‌چنینی باید مراحل قانونی و اتفاقاتی که برای فرد به‌عنوان یک مجرم افتاده به اطلاع دیگران هم رسانده شود نه فقط خود واقعه. شنیدن مکرر این وقایع باعث می‌شود تا دچار ضعف روانی بشوند و در زمان لازم واکنش مناسب را انجام ندهند و برخی افراد در چرخه قربانی و متجاوز قرار بگیرند و به واسطه دفاع از قربانی، متجاوز را به قتل برسانند یا به شدت مجازات کنند.

  • مردم نیجریه خواستار تغییرات در ساختار پلیس و توقف برخورد خشونت‌آمیز نیروهای انتظامی این کشور به ویژه گروه ویژه ضدسرقت موسوم به سارس (SARS) شده‌اند.

  • اگر ساختار‌های خاص به قربانیان تجاوز فرصت اعتراض نمی‌دهد اینان هم با کنش خشونت‌آمیزشان از خاطی یک قربانی می‌سازند و این همان «کنش ویران‌گر یا خشونت قاعده‌مندی» است که در آن هم ابزارمان خشونت‌آمیز است و هم اهداف‌مان. جهت یادآوری می‌گویم، «پاکسازی‌های قومی» در طول تاریخ با همین منطق انجام شده است.

  • مزدک دانشور: برای کاهش این جرایم دولت باید به نقش تاریخی خود بازگردد و توسعه همه جانبه و پایدار را در دستور کار خود بگذارد. توسعه همه جانبه و پایدار امکان و فرصت زنان، کودکان و دیگر اقشار فرودست را اگرنه حتمی که ممکن می‌کند.

  • اگر نظام سیاسی، اداره امور سیاسی را به شماری از احزاب و گروه‌های سیاسی بسپارد، تا حدودی گریبان خود را از شورش‌های عمومی و حضور خیابانی مهار‌نشده و کنترل‌نشدنی رها می‌کند. آنگاه که چنین احزابی وجود نداشته باشند، مردم مانند شب عید برای مطالبه کالای قدرت به خیابان‌ها سرازیر می‌شوند، بازار سیاهِ هرج‌ومرج رونق می‌گیرد و اتفاقات ناخوشایندی پدید می‌آید. اگر مطالبات عمومی مردم به خشونت کشیده می‌شود، یکی از دلایل آن همین فقدان معماری مبارزه قدرت توسط نظام سیاسی است و اگر هم گروه‌ها یا قدرت‌های بیگانه…

  • خشونت‌‎ورزی هم بخشی از این تناقض در رفتار عراقی‌هاست. به گفته الوردی، یک عراقی، با شور و شوق از دیگران به خاطر عدم بخشش و عطوفت انتقاد می‌کند، اما همین عراقی اگر شرایط را مناسب ببیند، زودتر از همه، دیگران را کتک می‌زند و خشونت فیزیکی نشان می‌دهد. الوردی در ادامه، مثال‌های زیادی درباره دوگانگی در شخصیت فرد عراقی می‌آورد. حال سوالی که اینجا مطرح می‌شود، این است که آیا این دوگانگی به معنای «نفاق و دورویی» مردم عراق است؟

  • گوش شنوا که قطعا از سوی باشگاه‌ها وجود ندارد که اگر داشت خود باشگاه‌ها که متاسفانه به خود و بی جهت عنوان فرهنگی هم یدک می‌کشند با بیانیه نویسی و یا با کنایه در نشست‌های خبری از سوی سرمربیان و مدیران رسانه‌ای خود این طور به جان هم نمی‌افتادند.

تبلیغات