ترنج

در مورد

اروپا

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۷۷۰ مطلب

  • کاملا مشخص است که اروپایی ها، با یک موضع خصمانه جدی با کشور ما برخورد می‌کنند و به همین دلیل هم بعید است که چنین مذاکراتی سازنده باشد و به نتیجه‌ای مثبت برای گشایش در مسائل اقتصادی کشورمان منجر شود. دقیقا روند عملکرد دوست‌های سه گانه اروپایی (تروئیکا) مخالف اهداف مذاکره است. یعنی ما در مذاکره به دنبال ایجاد تفاهم و گشایش در مباحث اقتصادی هستیم، اما طرف‌های اروپایی برعکس آن، به دنبال پیچیده‌تر کردن و افزایش تحریم‌ها و افزایش مشکلات هستند؛ بنابراین شرط اول مذاکره، حسن نیت دو جانبه است

  • در دوران ترامپ، سیاست خارجی آمریکا به دکترین معامله‌محور و فاقد قدرت نرم تبدیل شد. ترامپ منازعات را بر اساس منافع مالی و بازدهی ارزیابی می‌کند و از مفاهیم سنتی مانند «قدرت نرم» فاصله می‌گیرد. این تغییرات، متحدان امنیتی آمریکا را در موقعیتی دشوار قرار داده، جایی برای مذاکره باقی نمی‌گذارد و رهبران اروپا را در برابر انتخاب‌های سختی همچون پذیرش نظم جدید یا قدرت‌نمایی قرار می‌دهد.

  • گفت‌و‌گو‌های اخیر ترامپ و پوتین درباره جنگ اوکراین، شکاف عمیقی در روابط فراآتلانتیکی ایجاد کرده است. سیاست‌های جدید واشنگتن، از جمله بی‌اعتنایی به درخواست‌های ناتو و حمایت نظامی محدود، اتحادیه اروپا را دچار بحران کرده و تلاش‌های دیپلماتیک را تضعیف کرده است. تحریم‌های شدید علیه روسیه نتیجه معکوس داشته و رهبران اروپا بدون نقشی در مذاکرات نهایی، به بازنگری در روابط خود با آمریکا و تعریف جدیدی از نقش جهانی‌شان نیاز دارند.

  • دونالد ترامپ برای دستیابی به اهداف گسترده، از تهدید به اعمال تعرفه‌ها و زورگویی در روابط دیپلماتیک استفاده کرده است. اگرچه این رویکرد می‌تواند در کوتاه‌مدت مؤثر باشد، اما اعتماد را کاهش داده، همکاری‌های اساسی را از بین برده و اعتبار تهدیدات را در بلندمدت تضعیف می‌کند. به‌کارگیری زورگویی علیه کشور‌های بزرگ‌تر کمتر موفقیت آمیز است و هزینه‌های ناشی از آن، احتمال دستیابی به اهداف بلندمدت ایالات متحده را کاهش می‌دهد.

  • اروپا با یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های امنیتی خود پس از جنگ سرد روبروست. ایالات متحده، تحت رهبری دونالد ترامپ دیگر شریک مطمئنی نیست و اولویت‌هایش تغییر کرده است. روسیه در حال بازگشت به عرصه جهانی است و حمایت آمریکا از ناتو و اروپا تضعیف شده است.

  • تحولات چند دهه اخیر نشان داده که چینی‌ها علاقه زیادی به سرمایه و علم غربی‌ها دارند، به عنوان مثال در حال حاضر سالانه یک میلیون دانشجوی چینی در دانشگاه‌های آمریکا پذیرش می‌شوند که اکثر آنها بورسیه حزب کمونیست بوده و پس از ختم تحصیل به چین بازمی گردند، اما علیرغم این حجم بالای مراودات علمی و صنعتی و اقتصادی، چین هیچ احترامی برای «ارزش‌های مشترکی» که هویسگن برای آن اشک می‌ریزد قائل نیست. آنچه چین در پشت پرده اقتصاد گلوبال انجام می‌دهد محتمل است که منتهی به «چینی شدن» جهان بشود، اما منطقاً رَه به…

  • ولادیمیر پوتین برای حفظ قدرت با چالش‌های داخلی و خارجی مواجه است. کاهش حمایت عمومی، افت اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و تحلیل رفتن تجهیزات نظامی، موضع روسیه را تضعیف کرده است. مذاکرات ترامپ و پوتین، گرچه ممکن است جنگ را پایان دهد، اما خطر تقسیم اوکراین و بازگشت روسیه به اقتصاد جهانی را به همراه دارد.

  • استفان والت در فارن پالیسی هشدار می‌دهد که دولت دوم ترامپ ممکن است روابط آمریکا با اروپا را به‌طور بنیادین تغییر دهد. ترامپ با رویکردی خصمانه، از راست افراطی اروپا حمایت می‌کند، ناتو را نادیده می‌گیرد و به روسیه نزدیک می‌شود. این سیاست‌ها می‌تواند اتحاد فراآتلانتیکی را تضعیف و اروپا را به تقویت توان دفاعی و کاهش وابستگی به واشنگتن سوق دهد.

  • آلمان به‌عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد قاره سبز و یکی از ارکان اصلی اتحادیه اروپا، نقش کلیدی در ثبات اقتصادی و سیاسی این قاره دارد.

  • در مواجهه با کاهش اعتماد به حمایت نظامی آمریکا، اروپا بررسی راهکار‌هایی برای تقویت بازدارندگی دفاعی خود را آغاز کرده است. امانوئل مکرون خواستار یکپارچه‌سازی توان هسته‌ای اروپا شده و بریتانیا و فرانسه را به مدیریت مشترک ظرفیت‌های هسته‌ای خود ترغیب کرده است. همزمان، درخواست افزایش بودجه‌های دفاعی و ایجاد یک «ارتش اروپایی» توسط ولودیمیر زلنسکی، ضرورت همکاری گسترده‌تر اروپایی‌ها را برجسته می‌کند.