ترنج

در مورد

رابطه خیابانی

در فرارو بیشتر بخوانید

۷ مطلب

  • زن خیانتکار: وقتی من ضرباتی را با چاقو به همسرم وارد می کردم او حیرت زده، مرا نگاه می کرد و می گفت: دیگر نزن. دارم می‌میرم.

  • فریبرز مرا ترغیب به بارداری می‌کرد تا شاید وجود فرزندی زیبا، رابطه ما را استحکام بخشد، اما من مخالف این موضوع بودم تا این که در فضا‌های مجازی با گروه‌هایی مختلط آشنا شدم که هفته‌ای یک بار در یکی از پارک‌ها یا کافه رستوران‌های مشهد قرار می‌گذاشتند و چند ساعتی را خوش می‌گذراندند.

  • «رابطه عاشقانه من و او با پیامک‌ها و تماس‌های نیمه شب آغاز شد، اما متاسفانه خیلی زود این عشق واهی به دیدار‌ها در خلوتگاه‌ها کشید به طوری که دیگر درس و مدرسه را فراموش کردم و تنها رسیدن به پیمان بزرگترین آرزویم شد. زمانی به خود آمدم که علایم بارداری مرا به مرکز درمانی کشاند. وقتی نتیجه آزمایش را دیدم دنیا روی سرم خراب شد...

  • هنوز چند ماه بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که فهمیدم همسر ۱۸ ساله ام نه تنها رفیق باز است و با زنان و دختران دیگری ارتباط دارد، بلکه مخارج زندگی را از طریق سرقت یا فروش موادمخدر تامین می‌کند. می‌دانستم با این شرایط سرنوشت خوبی نخواهم داشت به همین دلیل سعی کردم مقداری پول و طلا برای آینده ام پس انداز کنم. دو سال بعد رشید درحالی دستگیر و برای چند سال روانه زندان شد که من دختر کوچکی را در آغوش داشتم...

  • «خیلی راحت گفت: من خودم پیشنهاد او را قبول کرده‌ام و دخترانی مانند من در این شهر زیادند، بااین حرف‌ها خواستم به این رابطه پنهانی پایان بدهم که کارم به بیمارستان کشید که تازه فهمیدم باردار شده‌ام. اکنون در حالی اردوان حاضر نیست تکلیف مرا مشخص کند که اگر پدر و مادرم ازاین موضوع بویی ببرند حادثه‌ای تلخ‌تر رخ خواهد داد»

  • زن جوانی که ریشه بدبختی هایش را ماجرای دوستی خیابانی در دوران نوجوانی ذکر می کرد با حضور در یکی از کلانتری های مشهد وقایع زندگی اش را بیان کرد.

  • عصر 18 مردادماه سال 90 اهالی محله‌ای در نسیم شهر رباط‌کریم جیغ‌های زنی را شنیدند و وقتی مغازه‌داران به خیابان ریختند خود را با صحنه هولناک قتل دختر جوانی روبه‌رو دیدند.

۱