مشروطه را به روایت شخصیت منفی سریال تلویزیونی «آتش و باد» ببینید.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۷ مطلب
مشروطه را به روایت شخصیت منفی سریال تلویزیونی «آتش و باد» ببینید.
در دوم تیرماه ۱۲۸۷ میرزا نصرالله ملکالمتکلمین، یکی از شناختهشدهترین واعظان و خطیبان مشروطهخواه، به همراه میرزاجهانگیرخان شیرازی، مدیر روزنامه صوراسرافیل و قاضی قزوینی، از روحانیون مشروطهخواه، پس از شکنجه، در مقابل محمدعلیشاه به قتل رسیدند و در راه مشروطیت فدا شدند.
رضاخان در حالی که توسط شاه جوان (احمدشاه) به لقب نسبتا تشریفاتی سردار سپه (فرماندهی کل قزاق و ژاندارمری) رسیده بود، اما در هنگام شرفیابی دربار و در حضور شاه، میایستاد و پیش از او سالن را ترک نمیکرد، حال آنکه در منابع آمده است که بینزاکتی نخستوزیر بارها خشم شاه مشروطه را برانگیخته است که چرا او پروتکل را رعایت نمیکند؟
میتوان احمد شاه را تنها پادشاه واقعا مشروطه ایران دانست. با این حال، عصر او پر از آشوب و بی ثباتی و فساد است. علت چیست؟ چرا ایران نتوانست مشروطه واقعی را تجربه کند؟ بخشی از مشکل به شخص احمد شاه و بخشی دیگر به شرایط کشور، دخالت کشورهای خارجی و وضعیت اجتماعی مردم باز میگردد.
حرکتهای اصلاحی چند دهه گذشته تا حد زیادی نشاندهنده محققنشدن برخی از ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی بوده است. ازاینرو با بروز فرصتهای سیاسی مختلف، بخشهایی از جامعه، اعتراضاتی را برای تأمین مطالبات خود آشکار کردهاند.
تفاوت پسیان با دیگر همنسلانش این بود که به قدرت جدید در مرکز دل بست. او با سیدضیاءالدین طباطبایی، رییسالوزرای دولت کودتا، همراه شد. بیانیه سیدضیاء نسل پسیان را نمایندگی میکرد. آنجا که از سلطه «چندصد نفر اشراف و اعیان» مانند «زالو» بر امور کشور سخن گفته بود.
ما در جنبش اصلاحات، تعاملات بینطبقاتی کم داشتیم؛ یعنی طبقه متوسط و روزنامهخوان که در ایران بیشتر دولتساخته بود، باید اندکی هم هجرت به طبقه دیگر میکرد و با نسلهای دیگر نیز گفتگو میکرد. پای سخن طبقات دیگر هم مینشست و میپرسید که آنها تا چه اندازه آزادی مثبت دارند.
برای پیشرفت ایران در قرن بیستویکم که بنبستهای زیادی هم پیشروی کشورمان دیده میشود، چارهای جز بازگشت به اهداف و آرمانهای مشروطه نداریم. اکنون دیده میشود که باز هم حاکمیت قانون متزلزل شده است، میبینیم که برخی نهادها سعی میکنند حق انتخابکردن و انتخابشدن را محدود کنند و در کمال تعجب مشاهده میکنیم که پاسخگویی هم در کار نیست. واقعیت این است که امروز نیاز داریم تا یک بار دیگر اهداف، آرمانها و دستاوردهای مشروطیت را مرور کنیم تا بازتعریفی در نسبت ملت با قدرت حاکم انجام شود.
احسان شریعتی فلسفهپژوه و استاد دانشگاه میگوید: مسئلهای که در ایران وجود دارد، این است که قدرتهای گذشته، همیشه به نام امنیت و ترس از اینکه کشور به هرجومرج کشیده شود، فضایی مختنق را پدید میآوردهاند. مثلا شاه میگفت در غیاب من «ایران ایرانستان خواهد شد» و این واقعیت هم وجود دارد که بعد از بهار عربی بعضی کشورها مثل لیبی، سوریه و حتی افغانستان از بین رفتهاند. کشورهایی که به دنبال انقلاب دموکراتیک بودند، کارشان به نوعی جنگ داخلی یا نیابتی و حتی دخالت خارجی کشید که اصل کشور از بین رفت؛…
علی ربیعی در یادداشتی نوشت: امضای فرمان مشروطیت بلافاصله ما را به جزیره امن مردم سالاری نرساند، ولی در عوض ما را در معرض آزمون اراده برای رسیدن به یک مردمسالاری پرمانع قرار داد. از آن زمان تاکنون مردم ما در راه حاکمیت قانون، حقوق شهروندی و مردمسالاری، بارها و بارها به عقب رانده شدند و به زمین خوردند، ولی دوباره برخاستهاند و چند گام به پیش گذاشتهاند.