این عکس در سال ۱۹۰۶ میلادی همزمان با مقطع مشروطه از آرامگاه حافظ گرفته شده است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۰ مطلب
این عکس در سال ۱۹۰۶ میلادی همزمان با مقطع مشروطه از آرامگاه حافظ گرفته شده است.
این تصویر متعلق بهتحصن مشروطه خواهان در سفارت عثمانی است. ۲۶ ذیقعده ۱۳۲۶ قمری به عنوان تاریخ عکس ذکر شده است.
هیچ فکرش را نمیکرد در ٢۵ تیر ١٢٨٨ یعنی درست یک سال و سههفته پس از آنکه مجلس اول مشروطه را به توپ بست و برخی از سرآمدان مشروطهخواهی را در باغشاه (میدان حرّ کنونی) به دار کشید و ماهعسل جنبش آزادیخواهی را پایان داد و آغازی بر تداوم استبداد مطلقه شد، خود قربانی کینهتوزی با مشروطهچیان شود و از ترس جان اهل و عیالش به سفارت روسیه تزاری پناه ببرد.
شگفتا که سه پادشاه بعدی نیز مانند محمد علی شاه در تبعید از دنیا رفتند و بیرون ایران به خاک سپرده شدند: فرزندش سلطان احمد میرزا یا احمد شاه و همچنین رضاشاه و محمد رضا شاه.
نام وثوقالدوله بیش از هر چیز با قرارداد ۱۹۱۹ گره خورده است. قراردادی که وی بهعنوان نخستوزیر احمدشاه، در ۱۷ مرداد ۱۲۹۸ (۹ اوت ۱۹۱۹) با سر پرسی کاکس، وزیر مختار انگلیس در ایران امضا کرد. این توافقنامه که ایران را به نوعی تحتالحمایه انگلستان درمیآورد، از جمله جنجالیترین و پرمناقشهترین اسناد تاریخ معاصر ایران است.
ملک الشعرای بهار در دوران مشروطه و پهلوی زیست. بهار در سایه محبوبیتش در میان مردم به قدرتی دستیافت که باوجود مخالفت حاکمیت زمانهاش دست از مبارزه برای وطن برنداشت.
کودتای سوم اسفند۱۲۹۹ که با برنامهریزی انگلستان و همدستی رضاخان میرپنج و سیدضیاءالدین طباطبایی به سرانجام رسید، ضربهای ویرانگر به دستاوردهای جنبش مشروطیت بود که زمینههای دموکراسی را در ایران از بین برد و بذر خودکامگی و استبداد سیاسی را در زمین مستعد جامعه ایرانی کاشت. به دنبال فضای تیره و تار پیشآمده پس از مشروطه و در دوران جنگ جهانی اول، انگلیسیها از فرصت بهدستآمده سود جستند تا حریف روسی خود را از صحنه تحولات کشور به کلی خارج سازند. اینان درصدد بودند برای تاراج هویت ایران، دولتی وابسته…
آری او سپهدار اعظم بود یا همان محمدولی خان تنکابنی. یکی از فاتحان تهران همراه سردار اسعد بختیاری که در زمان استبداد محمد علی شاه قاجار تهران را از دشمنان مشروطه بازپس گرفتند. چون فاتح تهران، فئودال و زمیندار بود به فئودال مشروطهخواه هم شهرت یافته است.
روزنامهنگارها، گلیسیرین را از دواخانه میخریدند و برای نوشتن از این ماده استفاده میکردند. به همین دلیل در دوره مشروطه، فروش گلیسیرین در دواخانهها ممنوع میشود. فرق شبنامهنگاری با روزنامهنگاری این بوده که شبنامهنگاری در ساعات شبانه و توسط چند نفر انجام و توزیع میشد و دومین تفاوت در این بود که شبنامه دیوارکوب میشد، اما روزنامه این خاصیت را نداشت.
جنبش مشروطه آغازی درخشان بر تجربه مردمسالاری و توسعه مدنی در جامعه شهری ایران بود. درصورتیکه این تجربه استمرار مییافت، میتوانست به تحکیم تدریجی دموکراسی در ایران بینجامد. اما اختلال و انقطاع این تجربه با کودتا یا استقرار سلطنت رضاخان شروع نشد بلکه از مدتها قبلازآن، بارها رخ داده بود و آثار زیانبار و انباشتهشده آن اختلالها و انقطاعها کشور را بهویژه در سالهای جنگ جهانی اول به ورطه هرجومرج و به آستانه تجزیه کشانده بود.