مرد جوان وقتی فهمید همسرش به او خیانت کرده است سراغ مرد قویهیکل و زنش رفت و جنایت هولناکی را در پاکدشت رقم زد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۲۰۹ مطلب
مرد جوان وقتی فهمید همسرش به او خیانت کرده است سراغ مرد قویهیکل و زنش رفت و جنایت هولناکی را در پاکدشت رقم زد.
هومن در بازجوییها به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: ظهر چهاردهم آبان ماه وقتی از بنگاه به خانه برگشتیم میان من و همسرم بحث شد. او شروع به داد و فریاد کرد و من از ترس آبرویم دهانش را گرفتم و سپس با شال او را خفه کردم سپس جنازهاش را با کمک پسرعمویم در باغ عمویم در فیروزکوه دفن کردیم.
مرد جوان گفت: مدتی بود با دختر جوانی آشنا شده بودم که شقایق به این ماجرا پی برد. سر همین موضوع مدام با هم درگیر بودیم. شقایق زن دوم من بود و گمان میکرد میخواهم زن سوم بگیرم به همین خاطر مدام تماسهای تلفنی مرا چک میکرد.
در بررسیهای اولیه روشن شد تلفن همراه قربانی ۲ بهمن ماه در منطقه رودهن آنتندهی داشته و همزمان با او، گوشی موبایل پسرعمویش داوود نیز در همان منطقه نقطهزنی شد. به این ترتیب داوود ۴۲ساله که متأهل و صاحب فرزند بود به عنوان متهم بازداشت شد. داوود سعی داشت خودش را بیاطلاع از مرگ دخترعمویش نشان دهد، اما در بازجوییهای بعدی اعتراف کرد از ۱۰ سال قبل فرناز را به عنوان زن دوم صیغه کرده و با او زندگی پنهانی داشته است.
صحبت که میرسد به روز حادثه صدایش کمی لرزان میشود: «روز قبل از پیدا شدن جسد خواهرم بود که شوهرش با داماد دیگر خانوادهمان تماس گرفته و گفته بود از خانه بیرون آمده و در گردنه لواسان است. بعد گفته بود دیگر این زندگی فایدهای ندارد و میخواهد خودکشی کند. دامادمان سعی کرده بود او را آرام کند و میخواست با او حرف بزند. گفته بود گوشی را به مهین تاج بده. اما همان موقع تلفن را قطع کرده و دیگر نه خودش پاسخ تلفن ما را داد و نه خواهرم.»
متهم به جایگاه رفت و گفت: روز حادثه بعد از اینکه دختر و پسرم به مدرسه رفتند بازهم سر مصرف مواد با همسرم درگیر شدیم. نسترن قصد داشت از خانه خارج شود، اما اسلحهای که به تازگی خریده بودم را نشانش دادم تا بترسد، اما ناخواسته گلولهای شلیک شد و به سرش خورد.
همسر ۵۶ ساله مقتول در بازجوییهای تخصصی در نهایت به قتل همسر سابق خود اعتراف و عنوان کرد وی را با ضربه چاقو و سپس پیچاندن طناب به دور گردنش به قتل رسانده است. زن میانسال انگیزهاش را از این کار اختلافات شدید با همسر سابقش عنوان کرد و اینکه شوهرش قصد داشته پسرش را از او بگیرد و همین موضوع باعث شده به فکر انتقام و قتل بیفتد.
شهلا به من گفت از شوهرش متنفر است و حتی یک بار هم با باز کردن شیر گاز میخواسته او را خفه کند که شوهرش متوجه بوی گاز شده بود. این اواخر شهلا همیشه میگفت دیگر نمیتوانم همسرم را تحمل کنم و از من خواست تا همسرش را از سر راه بردارم تا با من ازدواج کند. طبق نقشهای که باهم کشیده بودیم شهلا با دو فرزندش از خانه خارج شد و من وارد خانه شدم و شهرام را در خواب با دو ضربه چاقو کشتم و به سرعت از آنجا خارج شدم. باور کنید فریب حرفهای شهلا را خوردم و حالا هم پشیمانم.
یک روز تصمیم گرفتم خیلی جدی با او صحبت کنم تا شاید مشکلمان حل شود، اما بازهم به من بیاعتنایی کرد و جواب درستی نداد تا اینکه روز حادثه و زمانی که دختر کوچکمان در اتاق خواب بود با او بحث کردم و در اوج عصبانیت گلویش را فشار دادم تا اینکه خفه شد. بعد از چند دقیقه که به خودم آمدم از ترس تصمیم گرفتم جسد همسرم را تکهتکه کنم بعد با ماشینم به بیابانهای سمنان بردم و همانجا دفن کردم.