مایفت به دلیل اختلافات خانوادگی از سوی همسرش «جعفر. خ» به قتل رسید و جنازه این زن روز جمعه تحویل خانوادهاش داده شد تا به خاک سپرده شود.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۲۰۹ مطلب
مایفت به دلیل اختلافات خانوادگی از سوی همسرش «جعفر. خ» به قتل رسید و جنازه این زن روز جمعه تحویل خانوادهاش داده شد تا به خاک سپرده شود.
مادر المیرا اظهار کرد: در نهایت فهمیدیم که حامد عکسهای خصوصی المیرا را نه تنها برای بهزاد بلکه برای فامیل و دوست و آشنایان ارسال کرده است. دخترم وقتی از این ماجرا باخبر شد از شدت ناراحتی تا صبح نخوابید. صبح روز بعد هم با ناراحتی به محل کارش رفت، اما چند ساعت بعد به ما خبر دادند که او فوت کرده است. ما حامد را در مرگ دخترم مقصر میدانیم و از او شکایت داریم.
رمال گفت: همسر مقتول از اقوام دور ما بود یک روز برای حل مشکلش به خانه ما آمد و گفت که با شوهرش اختلاف دارد از من خواست کمکش کنم.
عصر دوم تیر گذشته، مرد ۴۰ سالهای وارد کلانتری شفای مشهد شد و با خونسردی به نیروهای انتظامی گفت: چند ساعت قبل همسرم را در منزل مسکونیام به قتل رساندم! این اظهارات تکاندهنده در حالی با طمأنینه بر زبان مرد جوان جاری میشد که در پاسخ به سوالات پلیس ادامه داد: او را با ضربات چاقو کشتم، چون با هم اختلاف داشتیم!
فیلم دوربین مداربسته خانه کتایون، تصویر قاتل را بهوضوح ثبت و ضبط کرده است. در دقایق ابتدایی که قاتل به صحنهجرم میرسد، یکچاقو به وسط پارکینگ پرتاب میشود. قاتل، اما دوچاقوی دیگر هم در دست داشته است. آنطور که روانشناسان خانواده تخمین زدند و به اقوام کتایون توضیح دادند، قاتل با سهچاقو که نماد خودش و دوفرزندش بوده، راهی محلجرم شده و به نیت ۱۷سالی که با مقتول زندگی کرده، ۱۷بار به او ضربه میزند، آن هم درست در روزی که سالگرد عقدشان بوده است.
یکی از اقوام مقتول در باره این جنایت گفت: مقتول سال ۸۲ زمانی که دانشجو و در شهرستان بود با همسرش که در یک بیمارستان کار میکرد آشنا شد و پاییز سال ۸۲ ازدواج کرد، اما از همان ابتدا باهم اختلاف داشتند. شوهرش مرد بد اخلاقی بود و همین مسأله باعث درگیری بین آنها شده بود. زندگی آنها با اختلافهایشان ادامه داشت و آنها صاحب یک پسر که الان ۱۶ سال دارد و دختری که ۸ ساله است شدند. اما اختلافهای آنها از سال ۹۸ پررنگتر شد بهطوری که شوهرش او را مدام کتک میزد و چندین شکایت و پرونده نیز در این مورد…
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت پی بردند که فرنوش، همسر مقتول، با دو مرد ناشناس مدام در تماس بوده و شب جنایت نیز تماسهایی با آنها داشته است. از سوی دیگر مشخص شد مقتول مدتی قبل بیمه عمر شده بود و مبلغ یک میلیارد و نیم هزینه بیمه عمر بعد از مرگ به همسرش میرسید. این در حالی بود که فرنوش با همسرش اختلاف زیادی داشت و در تحقیق از همسایهها آنها این موضوع را تأیید کرده بودند.
متهم گفت: من عاشق کار کردن بودم و پس از مدتی با سختی توانستم مغازهای اجاره کنم و به کار فروش لباس مشغول بودم، اما شهرام مدام ساز مخالف میزد و میگفت که نباید کار کنم. بعضی اوقات او آنقدر عصبیام میکرد که میخواستم دیگر زنده نباشد به همین خاطر چندبار تصمیم گرفتم او را از سر راهم بردارم.
مردادماه سال ۹۲ مردی در تماس با پلیس مدعی شد از خانه برادرش در منطقه اندیشه بوی تعفن به مشام میرسد. پس از حضور مأموران در محل، وقتی آنان با مجوز قضایی وارد خانه شدند در بررسیهای اولیه جسد مرد میانسالی به نام محمود را که با ضربات چاقو کشته شده و زیر پتو بود، کشف کردند.
فتانه ۳۶ساله به ماموران پلیس گفت: من و دخترم تارا در خانه بودیم که شوهرم از محل کار به خانه آمد و شام خورد. او کنار سفره شام دراز کشید و خوابش برد. چند ساعت بعد وقتی متوجه شدم پتو از روی شوهرم کنار رفته بالای سر او رفتم و متوجه شدم از دهانش کف خارج شده و نفس نمیکشد. فهمیدم سعید جان سپرده است.