پدر سنگدل مرندی که پس از ضرب و جرح فرزند خردسالش و انتشار تصاویر وی در فضای مجازی، متواری شده بود، در مخفیگاهش در تهران دستگیر شد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۳۰۶ مطلب
پدر سنگدل مرندی که پس از ضرب و جرح فرزند خردسالش و انتشار تصاویر وی در فضای مجازی، متواری شده بود، در مخفیگاهش در تهران دستگیر شد.
فردی که برای پدرش مواد مخدر میخرد، چند بار او را مورد تجاوز قرار داده و حتی کتکش هم زده است. این موضوع با پدر لیدا در میان گذاشته شد. او به طور کامل اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: از وقتی مادر لیدا از من جدا شد، لیدا با من زندگی میکند؛ من ساعتهای طولانی در خانه نیستم، اما مدام با دخترم در ارتباط هستم؛ شخصی که لیدا درباره او گفته است سیامک نام دارد و از آنجا که من به مواد اعتیاد دارم برایم مواد تهیه میکند و به خانه من رفتوآمد دارد.
برای خرید ترقه سوار مترو شدم. تعدادی ترقه خریدم و دوباره سوار مترو شدم تا به خانه برگردم. در راه بازگشت دو نفر از دستفروشان مترو به من گفتند که میتوانند انواع و اقسام ترقه را با قیمتهای ارزان به من بدهند. من هم گولشان را خوردم و همراهشان رفتم، اما آنها مرا به خانهای برده و مورد آزار و اذیت قرار دادند.
حوادث دلخراش اخیر نه تنها روح جامعه ایرانی را خدشه دار کرد بلکه این خطر جدی را به دنبال دارد که احساس امنیت و اعتماد عمومی را به عنوان یکی از مهمترین مولفههای «سرمایه اجتماعی» تضعیف کند.
این حادثه در یکی از شالیزارهای شهرستان خمام استان گیلان اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که پس از جدایی والدین این کودک، سرپرستی وی به پدرش رسید اما مرد سنگدل پسر کوچولو را با خود به زمینهای شالیزار اطراف روستا برد و در یک چادر بدون هیچ امکاناتی نگهداری کرد.
پیدایش شفافیت و گفتگو در مورد مسائل مرتبط با تجاوز به کودکان، دانشاموزان، تجاوز به همجنس و... موجب بازبینی افراد روی رفتار جنسی میشود. مجموعه این بازبینیها در کل جامعه ممکن است به شکل گیری فرهنگی که در غرب از آن به عنوان "انقلاب جنسیتی" یاد میشود کمک کند. البته تاثیر آن بسیار کوچک و تدریجی خواهدبود.
تمام نوجوانانی که در این پرونده در موردشان ادعایی شده بود و اولیای آنها نیز داوطلب بودند به پزشکی قانونی معرفی شدند، پزشکی قانونی آنها را معاینه کرد و در تمام گزارش پزشکی به آن معنا تجاوز جنسی که در اخبار اولیه آمده بود به معنای جرایم خاص جنسی دیده نشد، ولی تعرضات جنسی گزارش شد و متهم هم پذیرفته است.
آمارها نشان میدهد که به دلیل برخی مشکلات از جمله مشکلات مالی، رها کردن فرزندان یا حتی فروختن آنها در مشهد گسترش یافته است؛ موضوع کودکان سرراهی حکایتی تلخ است که در همه دوره ها وجود داشته، گاه کم شده و گاهی نیز افزایش پیدا کرده، اما هیچ وقت از بین نرفته است. آن طور که معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان میگوید «در شهر مشهد روزانه یک کودک در خیابان ها و اماکنی مثل حرم مطهر رضوی به حال خود رها میشوند.»