دیوید لمی در سخنانی مدعی شد در موضوع برنامه هستهای توپ در زمین ایران است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۲۸ مطلب
دیوید لمی در سخنانی مدعی شد در موضوع برنامه هستهای توپ در زمین ایران است.
حمله هوایی ۲۰۲۵ آمریکا به تأسیسات هستهای ایران، که با ادعای مهار تهدید انجام شد، نهتنها ثبات نیاورد بلکه تنشها و بیاعتمادی را تشدید کرد. این اقدام، دیپلماسی را به حاشیه راند، گروههای مقاومت را تقویت کرد و رقابت تسلیحاتی را برانگیخت. منتقدان آن را بخشی از الگوی «صلح از مسیر جنگ» میدانند که به سود صنایع نظامی و به زیان صلح پایدار است. تداوم این رویکرد، ریسک تشدید درگیری و فرسایش نظم جهانی را افزایش میدهد.
اسماعیل بقائی ضمن اشاره به ملاقاتهای مقامهای روسیه و آمریکا در آلاسکا، گفت: ما متمرکز بر پیگیری و منافع مصالح و منطقه خود هستیم.
در پی بحران انرژی و اوجگیری نفوذ اقتصادی، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با مدیریت هوشمندانه روابط جهانی و منطقهای، نقش مهمی در تحولات خاورمیانه ایفا کردند. اما جنگ دوازدهروزه ایران و اسرائیل، آسیبپذیریهای امنیتی و محدودیت نفوذ آنها بر سیاست آمریکا را آشکار ساخت.
مکانیسم اسنپبک به محور اصلی تقابل دیپلماتیک میان ایران و اروپا تبدیل شده است؛ با نزدیک شدن به موعد رفع تحریمهای شورای امنیت، اروپا تلاش میکند با پیشنهاد تمدید زمان اسنپبک و جلب مشارکت چین و روسیه، از شعلهور شدن بحران و تضعیف دیپلماسی جلوگیری کند. فعالسازی اسنپبک یا پایان آن، هر دو تبعات جدی برای آینده مذاکرات و برنامه هستهای ایران دارد و راهکار تمدید، آخرین امید برای احیای گفتوگو و مهار تنش است.
اسرائیل با حمله نظامی به سایتهای هستهای ایران، همزمان با مذاکرات هستهای، بیاعتمادی تاریخی تهران به غرب را تشدید کرد. تجربههای مکرر خیانت و فشار، رهبران ایران را به این باور رسانده که تنها باید به خود متکی باشند و نمیتوانند به وعدهها و توافقات غرب اعتماد کنند. تا زمانی که غرب تضمین واقعی و پایدار ارائه ندهد، تهران راهبرد مقاومت و احتیاط را ادامه خواهد داد.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: «ما محدودیتهایی را در زمینه فعالیتهای صلحآمیز هستهای صرفاً به این دلیل پذیرفتیم که از تحریمهای بینالمللی جلوگیری شود. حال اگر کشورهای اروپایی بخواهند اشتباه بزرگی مرتکب شوند و بهسمت بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل حرکت کنند، دیگر دلیلی برای ادامه پایبندی ایران به این محدودیتها باقی نمیماند.»
«تجربه جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل نشان داد که حتی یک برنامه کاملاً قانونی، شفاف، و صلحآمیز چرخه سوخت هستهای که تحت نظارت منظم آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم میباشد از حملات نظامی قدرتهای متخاصم مصون نیست و سازوکارهای بینالمللی نیز هیچ حمایتی برای حفاظت از چنین تاسیساتی حتی در حد محکوم کردن لفظی متجاوزان ارائه نمیکنند. در چنین فضای بینالمللی فقط یک قدرت نظامی بازدارنده میتواند از حملات نظامی پیشگیرانه به مراکز هستهای کشور و هر دارایی مهم و حیاتی دیگر آن جلوگیری کند.»
پس از حملات گسترده آمریکا و اسرائیل به مراکز هستهای ایران، سرنوشت اورانیوم غنیشده این کشور همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. اگرچه مقامات آمریکایی و اسرائیلی مدعی نابودی کامل این ذخایر شدهاند، منابع اروپایی و کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأکید دارند که بخش قابل توجهی از اورانیوم غنیشده همچنان در اعماق تأسیسات زیرزمینی ایران باقی مانده است.
حملات نظامی اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هستهای ایران نهتنها در مهار اشاعه هستهای مؤثر نبود، بلکه موجب تضعیف اعتماد به معاهده ان.پی.تی و از میان رفتن شفافیت هستهای در ایران شد. در چنین شرایطی، مدل نظارتی مشترک برزیل-آرژانتین به عنوان الگویی عملی و قابل پیادهسازی برای بازسازی اعتماد و نظارت منطقهای مطرح میشود. نویسنده معتقد است تنها راه واقعی خروج از بحران کنونی، اتخاذ رویکردی دیپلماتیک و ایجاد سازوکارهای نظارت جمعی و منطقهای است؛ راهکاری که میتواند مسیر ثبات و امنیت پایدار را هموار سازد…