یک عضو خبرگان رهبری، گفت: امروز جهان تشنه علوم انسانی اسلامی ما است، این علم، علم نوینی است که میتواند زندگی را به جامعه بشر برگرداند و صلح و آرامش ایجاد کند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۶۸ مطلب
یک عضو خبرگان رهبری، گفت: امروز جهان تشنه علوم انسانی اسلامی ما است، این علم، علم نوینی است که میتواند زندگی را به جامعه بشر برگرداند و صلح و آرامش ایجاد کند.
بزرگداشت سومین ارتحال آیتالله مصباح یزدی شامگاه چهارشنبه ۶ دیماه ۱۴۰۲ با حضور مشتاقان این عالم فقید در تالار ابنسینا دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برگزار شد.
اولین بیانیهای که آیتالله مصباح یزدی امضاء کرد، مربوط به بازداشت امام خمینی (ره) در سال ۴۲ بود که در هشتم مهرماه صادر شد.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، گفت: موردی که خودم از مقامات شنیدم این بود که بعد از شهادت مرحوم محلاتی، (اگر اشتباه نکنم) محسن رضایی به همراه چند نفر نزد امام رفتند که محمد عراقی، داماد مصباح را جایگزین مرحوم محلاتی کنند که امام فرمودند در سپاه جای افرادِ مصباح نیست، خود من این را شنیدم و امام حرف محسن رضایی را قبول نکرده بود.
آیتالله مصباح علاوه بر حضور فعالانه در میدان جنگ نرم، از حضور در جنگ سخت نیز غفلت نداشته است.
آیتالله مصباح صبح روز ۱۲ فروردین به اتفاق فرزندش علی آقا در رفراندوم انتخاب نظام سیاسی شرکت کرد.
یک فعال سیاسی اصولگرا در یادداشتی به علت نپیوستن آیت الله مصباح به حزب جمهوری اسلامی، پرداخت.
آیت الله مصباح درباره نپیوستنش به حزب گفت: در همان اوایل انقلاب که شهید بهشتی همراه دوستانش حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دادند، چون تعهد حزبی را مغایر با ارزشها و باورهای دینی میدانستم، به عضویت آن در نیامدم.
روزنامه کیهان به نقل قول از حجت الاسلام و المسلمین فلاحزاده، از طلاب مدرسه حقانی شهید بهشتی نوشته است: با اینکه طرفداری شریعتی مینمود معذالک در جلسهای این مطلب را یادآور شدند که شریعتی اشتباهاتی دارد. چنانکه آیت الله مشکینی در یک جلسه تفسیر ضمن تعریف از او فرموده بودند: شریعتی اشتباهات بزرگی دارد، آدم بزرگ اشتباهاتش هم بزرگ است. »
روزنامه کیهان به بیان خاطراتی از مرحوم آیت الله مصباح یزدی پرداخت و نوشت: مرحوم آقای طباطبائی گفتند: «ایشان (شریعتی) دست از حرفهایش برنخواهد داشت». گفتم: «آقا! اگر طوری باشد که اقلاً مفاسدش کمتر شود». بالأخره ما اصرارکردیم که آقا استخاره کنید. بنده خودم قرآن را به دستشان دادم که اگر خوب آمد، ایشان را بپذیرند. ایشان هم با بزرگواری قرآن را گرفتند و آیهای نزدیک به مضمون نفرین قوم ثمود آمد! ما دیگر جوابی نداشتیم.