ترنج

در مورد

نظم جهانی

در فرارو بیشتر بخوانید

۳۸ مطلب

  • حامیان ترامپ او را منجی آمریکا می‌دانند، اما سیاست‌های او، از ملی‌گرایی پوپولیستی تا حمایت از اکثریت سفیدپوست، بر تشدید شکاف‌های داخلی و تضعیف جایگاه جهانی آمریکا دامن زده است. درحالی‌که چین نفوذ اقتصادی و نظامی خود را گسترش می‌دهد، ترامپ با کاهش تعهدات بین‌المللی، متحدان را به سوی قدرت‌های نوظهور سوق داده است. این قمار، نه‌تنها نظم جهانی را تضعیف می‌کند، بلکه در بلندمدت به زیان خود آمریکا تمام خواهد شد.

  • سیاست‌های ترامپ پراکنده، غیرمنسجم و تحت تأثیر منافع شخصی‌اش است. از تعرفه‌های تجاری و روابط خارجی تا سیاست‌های داخلی، همه چیز بر محور وفاداری به او می‌چرخد، نه اصول اقتصادی یا امنیت ملی. او ساختارهای سنتی نظم جهانی را تخریب کرده و با بی‌ثباتی، رکود تورمی و بحران اقتصادی، ایالات متحده را به دشمن بالقوه متحدانش بدل ساخته است. برخلاف کندی، ترامپ سودجویی شخصی را جایگزین رهبری جهانی کرده و آمریکا را از یک قدرت پایدار به یک «دزد ژئوپلیتیکی» تنزل داده است.

  • حمله روسیه به اوکراین، ژئوپلیتیک جهانی را به رقابت قدرت‌محور بازگردانده و حوزه‌های نفوذ را احیا کرده است. ایالات متحده، چین و روسیه به دنبال تثبیت موقعیت خود هستند، درحالی‌که اروپا و متحدان آسیایی آمریکا با نااطمینانی‌های راهبردی مواجه‌اند. بازگشت به سیاست قدرت، نظام بین‌المللی مبتنی بر قوانین را تضعیف کرده و خطر بی‌ثباتی را افزایش داده است. جهان میان چندقطبی شدن، تقابل بلوکی و امکان بازگشت به چندجانبه‌گرایی در نوسان است.

  • سیاست‌های ترامپ نظم جهانی را متزلزل کرده و جایگاه آمریکا را به عنوان یک قدرت باثبات به خطر انداخته است. از توقف کمک به اوکراین و اعمال تعرفه بر متحدان تا تمایل به روسیه و ادعا‌های توسعه‌طلبانه، ترامپ رویکردی بی‌سابقه اتخاذ کرده است. اروپا در حال تجدیدنظر در امنیت خود است و سیاست‌های نئو-مرکانتیلیستی و امپریالیستی او، جهان را به سمت بی‌ثباتی و احتمالاً یک بحران بین‌المللی جدید سوق می‌دهد.

  • سیاست‌های ترامپ، نظم جهانی را به چالش کشیده و اعتماد متحدان آمریکا را تضعیف کرده است. اروپا به دنبال استقلال نظامی و کاهش وابستگی به چتر امنیتی و اقتصادی آمریکا است. آلمان خواهان گسترش چتر هسته‌ای فرانسه و بریتانیا شده و برخی کشورها احتمال تسلیح هسته‌ای را بررسی می‌کنند. خروج آمریکا از تعهدات بین‌المللی، دلار را در معرض خطر قرار داده و رقابت اقتصادی با چین و روسیه را تشدید کرده است.

  • سوال اصلی این است که آیا ما به یک دور جدید از افول موقعیت آمریکا وارد می‌شویم یا حملات دولت دومِ ترامپ به اتحاد‌ها و نهاد‌های "قرن آمریکایی"، نمود‌های عینی یک گذار جدید در عرصه بین المللی را نمایندگی می‌کنند. ما احتمالا پاسخ این پرسش را تا سال ۲۰۲۹ نخواهیم دانست.

  • سوال اصلی این است که آیا ما به یک دور جدید از افول موقعیت آمریکا وارد می‌شویم یا حملات دولت دومِ ترامپ به اتحاد‌ها و نهاد‌های "قرن آمریکایی"، نمود‌های عینی یک گذار جدید در عرصه بین المللی را نمایندگی می‌کنند. ما احتمالا پاسخ این پرسش را تا سال ۲۰۲۹ نخواهیم دانست.

  • ترامپ با تضعیف دموکراسی‌های سنتی و نزدیکی به مستبدان، آمریکا را از اتحاد‌های باثبات و ارزشمند اروپایی و آسیایی دور کرده است. این سیاست کوتاه‌بینانه، روابط با همسایگان شمالی و جنوبی را به خطر می‌اندازد و منافع درازمدت کشور را قربانی منافع آنی و غیرشفاف می‌کند. برخلاف نظام‌های دموکراتیک که با اعتماد، شفافیت و همکاری پایدار همراه هستند، تعامل با مستبدان نه تنها پرهزینه و نامطمئن است، بلکه نظم جهانی را شکننده‌تر و غیرقابل پیش‌بینی‌تر می‌سازد.

  • با آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، دکترینی تازه مطرح شده که نظم بین‌المللی را به چالش می‌کشد. ترامپ این نظم را برای آمریکا ناعادلانه می‌داند و با اتخاذ رویکردی معامله‌محور و ملی‌گرایانه، در تلاش است قواعد موجود را بازنگری کند. این نگرش او، ضمن فرسایش اتحاد‌های سنتی، منجر به تغییرات ژرف در سیاست خارجی آمریکا شده است.

  • نظم جهانی پس از ۱۹۴۵ دچار تغییرات عمیقی شده است. ترامپ با رویکردی معامله‌محور، تلاش دارد تا نقش ایالات متحده را بازتعریف کند، اما این رویکرد به‌جای ایجاد صلح، ناامنی و کاهش قدرت چانه‌زنی آمریکا را به همراه داشته است. در این میان، قدرت‌های نوظهور نظیر چین و روسیه، به دنبال تثبیت جایگاه خود هستند و نظم نوین جهانی به سمت توافقات قدرت‌محور پیش می‌رود. در نتیجه، آمریکا با تهدید‌های تازه و چالش‌های استراتژیک رو‌به‌رو است.