ترنج

در مورد

18 تیر

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۳ مطلب

  • در ابتدای تجمع، شعار‌ها قدری رنگ و بوی تند به خود گرفته بود، اما در ساعات پایانی شب عملا بدون حاشیه و به آرامی پایان یافت، با این حال بامداد روز ۱۸ تیر بود که گروهی از نیرو‌های لباس‌شخصی با همراهی برخی مأموران، ضمن حمله به کوی دانشگاه، دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و عده‌ای را بازداشت کردند.

  • دانشجویان در پاسخ به او گفته بودند: «آقای ربیعی! اگر می‌خواهید با ما صحبت کنید... خب اول آن‌طرفی‌ها را رد کنید، بروند... تا آن‌ها را رد نکنید ما با شما صحبت نمی‌کنیم... ما امنیت نداریم. اگر امشب دوباره به ما حمله کنند، چی؟... شما «انصار» را رد کنید، بروند... ما باید بدانیم چه کسی از انصار حمایت می‌کند. تا نفهمیم آرام نمی‌شویم... مگر شما زورتان به انصار می‌رسد. هیچ‌کس زورش نمی‌رسد، هیچ‌کس... آقای ربیعی! «انصار» گاز اشک‌آور از کجا می‌آورد؟ مگر اینجا جبهه جنگ است؟

  • فرهاد نظری: دولت وقت جریانی تشکیل دادند که پایه و اهداف آن خودشان بودند/ آقای لاری از طریق فرماندهان ارشد من دستور برخورد را صادر کردند/ صادقانه می‌گویم بنده نظامی، پاسدار و سرباز حرفه‌ای هستم/ در تاریخ می‌خواهند ثابت کنند ۱۸ تیر است، اما ۱۸ تیری وجود ندارد/ چرا دوست دارید ۱۸ تیر در تاریخ ثبت شود؟/ حاضرم درباره ماجرای کوی دانشگاه سال ۷۸ در تلویزیون مناظره کنم/ ما به هیچ جهتی وابستگی نداریم بلکه تابع قانون هستیم/حصر غیر نوشته و غیرقانونی به من وارد و مرا خانه‌نشین کردند

  • سردار صفوی: تقریبا پنج یا شش روز بود که از فتنه ۱۸ تیر می‎گذشت و ما در دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی که دکتر حسن روحانی دبیری آن را برعهده داشت اظهار داشتیم که نیروی انتظامی دیگر خسته شده و نمی‎تواند ادامه دهد‏، چون پنج، شش روز است که آن‌ها تهران را به آتش کشیده‎اند و باید دیگر سپاه پاسداران و بسیج وارد عرصه شوند که وزیر کشور وقت مخالفت می‌کرد.

  • سردار طلایی هم اگرچه خیلی از شعار‌های دانشجویان را نمی‌پسندید، اما نگاهش به آنان مانند فرزندان یا خواهران و برداران کوچک‌تر از خود بود که شعاری می‌دهند و باید آن را مدیریت کرد. او به‌جای آنکه احساس کند رسالت دارد دانشجویان را سر جایشان بنشاند، نخستین اقدامی که کرد به جای گسیل یگان ویژه و استفاده از گاز اشک‌آور، چندین دستگاه اتوبوس شرکت واحد را جلوی کوی مستقر کرد و اجازه نداد احدی از لباس‌شخصی‌ها از اتوبوس‌ها بالا بروند و دوباره وارد کوی شوند.

  • طلایی: "فردای آن روز دکتر قالیباف من را خواست و گفت "اجازه ورود به کوی داده شده اما شما تدبیر خودت را عمل کن هرچند ما قصد ورود به کوی نداریم." من هم علی رغم این اجازه از این مصوبه استفاده نکردم و ماندم تا لحظه‌ای که دانشجویان خودشان از پلیس خواستند وارد کوی شود. آنچه به قالیباف نسبت داده شده بود جفا به نیروی انتظامی و کسانی بود که یک ماه شبانه روز در خیابان ها بودند. گازانبری را خود دوستان تصمیم گرفتند."

  • قبل از مراسم رحلت امام بالاخره بعد از پیگیری‌های تلفنی فراوان، قرار ملاقات گذاشت. محل قرار نه منزلش بود و نه محل کارش. داخل ماشین خودش در یکی از میدان‌های مرکزی شهر. از پشت عینک دودی نمی‌شد فهمید چه حسی نسبت به ما دارد اما از صدای آهسته و خسته‌اش می‌شد فهمید حرف‌های زیادی دارد.