ماجرای نیمهشب ۱۸ تیر ۷۸
به گزارش شرق، مجلس پنجم طرح اصلاح قانون مطبوعات را در دستور کار خود قرار داده بود. مطبوعات اصلاحطلب به این اصلاحات معترض بودند و آن را باعث ایجاد محدودیت در بهاری میدانستند که با دوم خرداد فضای مطبوعات کشور را آکنده بود.
اما این آغاز ماجرايی بود که ردِپای خود را حتی در رقابتهای انتخاباتی دهه ٩٠ هم بر جا گذاشت. بهمحض انتشار خبر توقیف سلام، هفدهم تیر سال ٧٨، دانشجویان در کوی دانشگاه تهران دست به اعتراض زدند. اعتراضی که از ساعت ٩ شب شروع شد و تا بامداد همان روز ادامه یافت.
ساعت ٩ شب ابتدا تجمعی در کوی در برابر خوابگاه دانشجویان شکل گرفت. به فاصله یک ساعت، تجمعی دیگر مقابل سینمای کوی برگزار شد و بههمپیوستن این دو تجمع باعث شد جمعیت دانشجویان به بیرون از کوی کشیده شود. نیروی انتظامی، دانشجویانی را که بیرون از کوی آمده بودند، به داخل محوطه هدایت کردند. اتفاقی که راست و چپ سالها بعد آن را اشتباهي تاریخی خواندند.
ماجرا به این سادگی خاتمه نیافت، تا بیستوسوم تیر فضای ملتهب همچنان ادامه داشت. درگیریهای کوی دانشگاه بارها به خیابان کشیده شد. در جریان حمله به کوی، تعدادی از دانشجویان مجروح شدند و مرگ عزت ابراهیمنژاد هم تأیید شد. در سالهای گذشته چهرههایی که هرکدام به نوعی آن پنج حادثه را از نزدیک دیده یا از مقامات مسئول بودند، از دید خود به روایت آن حادثه پرداختهاند.
روایت مصطفی معین
شاید یکی از مهمترین این روایتها، روایت مصطفی معین، وزیر وقت علوم باشد. معین فردای ١٨ تیر استعفا میدهد. استعفایی که پذیرفته نمیشود. او در جلسهای در میان دانشجویان درباره علت این استعفا پرحرفوحدیث میگوید: «علت حادثه روشن است. آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است. فکر نکنید من نمیخواهم بگویم، بلکه منظورم این است که علت حادثه روشن است. دانشجو در خانه خود که کوی دانشگاه است، مورد حمله یک عده بهعنوان گروه فشار قرار میگیرد. من بهعنوان وزیر علوم، آنها را فرزند معنوی خودم میدانستم، باید از آنها دفاع میکردم. تلاش هم کردم بهطور جدی و حتی به میان آنها رفتم. عصر جمعه به میان آنها رفتم.
روایت اللهکرم
مصطفی معین از گروه فشار نام میبرد؛ اما برخی گروههایی که تا پیش از این گمان میرفت وارد کوی شده و آن وقایع را به بار آوردهاند، زیر بار این موضوع نرفتند. حسین اللهکرم، از اعضای سابق انصار حزبالله، در مصاحبهای که با ماهنامه نسیم بیداری داشته، دراینباره گفته است:«در پارادایم شما، اللهکرمها تا زمانی ارزش دارند که آماده باشند روی میدان مین بروند، تا زمانی به آنها علاقه دارید که در جبههها از منافع شما دفاع کنند... شما سؤال کردید آیا اللهکرم جزء گروه فشار حملهکننده به کوی دانشگاه بوده است یا نه، من هم گفتم شورای امنیت آقای خاتمی این مسائل را (از) اللهکرم فاکتور گرفته...».
روایت مسعود دهنمکی
مسعود دهنمکی هم که از اعضای سابق انصار حزبالله به شمار میرود و همان روزها اتفاقا در کوی حاضر بوده، در نشریه معروفش یعنی جبهه درباره ماجرای کوی در مصاحبهای به تفصیل صحبت میکند. دهنمکی در این گفتوگو بارها انگشت اتهام خود را به سمت خود اصلاحطلبان نشانه میگیرد و ١٨ تیر را یک حادثه عمدی معرفی میکند. او همچنین از دخالت هرگونه عنصر حزباللهی در این ماجرا اعلام برائت میکند.
روایت متفاوت زاکانی
علیرضا زاکانی که در آن مقطع در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران فعال بوده، نگاه دیگری به ماجرا دارد؛ نگاهی که حضور بخشی از نیروهای رسمی در ماجرای کوی را تأیید میکند. او در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم میگوید: «یادم است یکی از دوستان خیلی انقلابی داشت از این نردهها بالا میرفت، من گرفتم و و او را پایین کشیدم و گفتم کجا میروی؟ برگشت و نگاهی به من کرد و گفت تو زاکانی زمان جنگ نیستی؛ تو استحاله شدی و میترسی؛ گفتم من نمیترسم و البته روش تو را نیز نادرست میدانم. این روش کمکی به حل موضوع نمیکند؛ شما دارید آتش را روشن میکنید.
او در همین مصاحبه بیآنکه نامی از تاجزاده بیاورد، معاونت سیاسی وزارت کشور را متهم به کمک به آشوب میکند.
اتهامات علیه تاجزاده
مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزیر کشور وقت، از جمله چهرههایی است که جریان راست او را موتور محرکه اعتراض دانشجویان در آن زمان میداند. از تاجزاده معروفترین تصویری که وجود دارد بلندگوبهدست در حلقه دانشجویان در حیاط ساختمان وزارت کشور در میدان فاطمی است.
سیداحسان قاضیزادههاشمی عضو شورای مرکزی و دبیرکل وقت جامعه اسلامی دانشجویان هم در گفتوگویی دراینباره ادعا کرده است: «ما با این دانشجویانی که برای تسخیر وزارت کشور به سمت خیابان فاطمی رفته بودند به سمت فاطمی رفتیم و من مشاهده کردم که این افراد درِ بزرگ آهنی وزارت کشور را از جا کندند که آقای تاجزاده آمد در وسط حیاط وزارت کشور، تاجزاده به این جماعت که حدودا ٥٠٠ تا ٦٠٠ نفری میشدند گفت:
پاسخ تاجزاده
تاجزاده اما به تازگی در مصاحبهای که با حسین دهباشی انجام داده، دراینباره گفته است: «درباره ۱۸ تیر سه دروغ مشخص گفته شده است: اول همین مطلب بوده که من به دانشجویان گفتهام چرا اینجا آمدید اینجا خانه خودتان است؛ اما قسمت آخر آن دروغ است. من اساسا معتقدم بزرگترین اشتباه دانشجویان خروجشان از کوی دانشگاه بود».
روایت حجاریان از خط قرمز جمهوری
حجاریان که در آن مقطع زمانی، عضو شورای شهر بود به روایتی اشاره میکند که دهباشی از تاجزاده سؤال کرده بود. او در مصاحبه با فارس میگوید: «...ببینید من یک خاطره برای شما بگویم. وقتی دانشجوها از کوی دانشگاه بیرون آمدند، بین میدان ولیعصر بودند تا حرکت کنند به سوی خیابان آذربایجان، من در آن هنگام دفتر آقای خاتمی بودم. آن زمان من عضو شورای شهر تهران بودم. اعضای شورای شهر را برده بودم به کوی دانشگاه تا خرابیها را ببینند و برای بازسازی و اختصاص بودجه اقدام کنیم.
روایت رحیمصفوی از مصوبه شورای امنیت
سردار رحیمصفوی، فرمانده وقت کل سپاه پاسداران خود اشاره مستقیمی به این ماجرا نکرده اما درباره نقش سپاه و بسیج درباره ختم ماجرای ١٨ تیر در گفتوگویی که خبرآنلاین بازنشر داده، اینچنین گفته است: «فتنهای که در سال ١٣٧٨ رقم خورد، محصول تفکری بود که آن سالها در بعضی از دستگاههای ما ریشه داشت. میخواستند نهادهای امنیتی و انتظامی ما را فلج و در نتیجه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را تضعیف کنند.
روایت فیروزآبادی
سال گذشته سردار فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح، در مصاحبهای با خبرگزاری فارس، گفته بود که دستور ورود سپاه و بسیج را خاتمی صادر کرده است. او گفته بود: «این تصمیم شورایعالی امنیت ملی و تأیید رئیسجمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع اینگونه و جمعبندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید، از این به بعد هم همینطور خواهد بود».
این درحالی است که خبرگزاری «فارس»، در گزارشی که تیرماه سال گذشته به مناسبت سالگرد وقایع کوی دانشگاه منتشر کرد، نوشت: «گفته میشود در جلسات پیشین شورای امنیت ملی به دلیل حضورنیافتن روحانی، خاتمی این جلسات را اداره میکرده و با ورود سپاه به ماجرای تأمین امنیت تهران مخالفت میکرده؛ اما روحانی پس از بازگشت از سفر فرانسه در جلسهای که تشکیل میدهد با اعطای مجوز به سپاه و بسیج موافقت میکند».
روایت ناطقنوری
ناطقنوری که در آن هنگام رئیس مجلس پنجم بود، در کتاب خاطرات خود درباره ١٨ تیر مینویسد: «...بالاخره در مقطعی، دستور صادر شد که سپاه وارد عمل بشود و در دو ساعت اغتشاشی که از میدان بخارایی تا شهرری کشیده شده بود، پایان یافت.
بیانات مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری دو بار دراینباره موضع میگیرند. اول سخنرانی ٢١ تیر، دیگری نمازجمعه هشتم مرداد. ایشان در سخنرانی ٢١ تیر درباره حوادثی که پیش آمده میگویند: «...حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود.
حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعی - بهخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت - به هیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست... اینکه صد نفر یا ٢٠٠نفر از کوی دانشگاه خارج شدند و حرفهایی زدند و شعارهایی دادند، بهانه و مجوزی نمیشود برای اینکه کسانی، در هر لباسي و با هر نامی، وارد آن محیط شوند و کارهای ناروایی انجام دهند؛ بهخصوص وقتی که نام مقدس نیروی انتظامی در میان میآید، عملی که موجب شود نیروی انتظامی بدنام گردد، قضیه را سختتر میکند. مگر من بارها نگفتهام در اجتماعات کسانی که مخالفاند، هیچکس نباید رفتار خشونتآمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال میکند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمیکنند؟!
روحانی چه گفت
روز بیستوسوم تیر ٧٨ راهپیماییای در تهران انجام میگیرد که حسن روحانی سخنران این رهپیمایی در دانشگاه تهران است. روحانی دبیر شورای امنیت ملی در سخنرانی خود درباره ١٨ تیر گفته بود: «...دشمنان به کمین نشسته، دشمنان فرصتطلب که نه ربطی به دانشگاه دارند و نه ارتباطی به دانشجویان عزیز دارند، در کنار حرکت دانشجویی، میخواستند سوءاستفاده کنند و متأسفانه موفق به سوءاستفاده هم شدند.
از سوی مجلس پنجم کمیتهای برای پیگیری ماجرای کوی تشکیل شده بود که گویا به نتیجه روشنی دراینباره نرسیده است. رسیدگی به اتهامات مطروحه درجریان ١٨ تیر، ١٦ جلسه به درازا کشید. در نهایت فرهاد نظری فرمانده وقت نیروی انتظامی از اتهامات وارده تبرئه شد. فرهاد نظری بعدها از سیدمحمد خاتمی شکایت کرد. شکایتی که در کمیسیون اصل نود مجلس هفتم در دست بررسی بود و نظری خواستار اعاده حیثیت شده بود. از او در تمام این سالها یک گفت و گو دیده شده که با خبرگزاری مهر در حین پیگیری همان شکایت صورت گرفته است.
روایت نظری
نظری در آن گفتوگو میگوید: «این نکته قابل تأمل است که برخی مسئولان در گذشته بنده را در حوادث کوی دانشگاه قربانی این قضایا کردند. به اعتراف صریح خود آنها باید توجه کرد. بهخصوص نامه ٩/١١/٨٠ سیدمحمدعلی ابطحی معاون وقت حقوقی و پارلمانی رئیسجمهور که خطاب به آقای خاتمی نوشته است «سردار فرهاد نظری فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ بهعنوان متهم اول مطرح شد و... در نتیجه به دستور جنابعالی توبیخ و عزل گردید» و سپس در سطر دیگر نامه ادامه داده است «...در جریان کوی دانشگاه ٥ نفر افسر ارشد دیگر از نیروی انتظامی در محل حاضر بودند که به دلایلی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی وارد آن حوزه نشدند؛ لذا در حق وی (فرهاد نظری) ظلم شده است».
دادگاه «سلام»
برای روزنامه سلام دادگاهی تشکیل شد که یکی از شاکیان آن حمیدرضا ترقی بود نمایندگی از جمعی از نمایندگان مجلس و محمود احمدینژاد استاندار وقت اردبیل در قالب شاکی خصوصی. سلام توقیف و موسویخوئینیها محکوم شد. حمیدرضا ترقی دراینباره بعدها به فارس گفت: «محکومیت رهبر و محوریت پشت پرده اصلاحات به پنج سال عدم فعالیت سیاسی و مطبوعاتی، جریان اصلاحات را خلع سلاح کرد و تمام نقشههایی را که برای او و جریان اصلاحات طراحی کرده بودند نقش بر آب ساخت».