انتشار فیلمی در فضای مجازی در خصوص حمله مسلحانه به یک کلوب بازیهای کامپیوتری در شهر چابهار خبر ساز شده است. دو نفر سارق مسلح با نقاب و چهره پوشیده به ویدئو کلوپ بارسلونا در بلوار قدس چابهار جنب مسجد خاتم الانبیاء یورش بردند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۲۴۹ مطلب
انتشار فیلمی در فضای مجازی در خصوص حمله مسلحانه به یک کلوب بازیهای کامپیوتری در شهر چابهار خبر ساز شده است. دو نفر سارق مسلح با نقاب و چهره پوشیده به ویدئو کلوپ بارسلونا در بلوار قدس چابهار جنب مسجد خاتم الانبیاء یورش بردند.
ویدئویی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که در دو سارق مسلح به یک سوپر مارکت رفته و بدون اعمال خشونت یک کیسه برنج و مقداری مواد غذایی را سرقت می کنند. گفته می شود این اتفاق نیمه شب در میدان کوثر کرمان رخداده است. سه نفر حاضر در سوپر مارکت نیز شاهد ماجرا هستند. صحت و سقم این ویدئو قابل تائید نیست و تاکنون هیچ توضیحی درباره آن ارائه نشده است.
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: با اعتراف کامران، همدست او و دو مالخر در شهرک خلیج فارس شناسایی و دستگیر شدند. در بازرسی از مخفیگاه متهمان تعداد ۱۰ قبضه انواع سلاح ساچمه زنی (کمری و لوله بلند)، چندین تیغه قمه و قداره و اسپری اشک آور کشف شد.
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان سیرجان با اشاره به اینکه یکی از مصدومین بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داده است گفت: حال عمومی مابقی افراد زخمی شده خوب است.
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان سیرجان با اشاره به اینکه یکی از مصدومین بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داده است تصریح کرد: حال عمومی مابقی افراد زخمی شده خوب است.
یک سارق مسلح در منطقه جوادیه که با کلت کمری وارد یک طلافروشی شده بود حین سرقت ناکام ماند و پس از درگیری با صاحبان طلافروشی به دام و افتاد و بازداشت شد.
در این ویدیو تصاویری بسیار پرالتهاب از زنی را میبینید که جلوی چند سارق مسلح را گرفت.
سارقان با مشاهده گشت انتظامی قصد فرار از محل را داشتند، دستور توقف و ایست صادر شد و یکی از سارقان که خود را در حلقه محاصره ماموران دید با استفاده از سلاح گرم به سمت ماموران یک تیر شلیک کرد که ماموران گشت کلانتری موفق شدند در یک عملیات پلیسی متهمان را خلع سلاح کنند.
ساعت از ۲ بامداد گذشته و آقای روزنامهنگار در خواب بود که صدای نگهبان را شنید. او از حکمت میخواست در را باز کند. سابقه نداشت که چنین وقتی کارگر که در اتاقش بود به خانه حکمت که در گوشهای از مزرعه قرار داشت بیاید. او نگران شد و در را باز کرد، اما ناگهان چند نفر که چهرههایشان را پوشانده و چاقو، قمه و کلت کمری داشتند وارد شدند.
نگار خودش از اعضای باند است. او فکر نمیکرد پلیس دنبال ما باشد به همین دلیل شکایت کرد. او واسطه میشد تا اجناسی که سرقت شده بودند، بفروشیم. این اواخر پولی دستش داشتم که به من پس نداده بود. او زنی بود که پول اعضای باند را نمیداد و خیلیها از او شاکی بودند؛ به همین دلیل من او را تهدید کردم و گفتم بدبختش میکنم، اما قصدی برای اسیدپاشی نداشتم.