ترنج

در مورد

اغفال دختران

در فرارو بیشتر بخوانید

۲۰ مطلب

  • متهم پس از انتقال به اداره چهارم پلیس آگاهی در جریان تحقیقات ابتدایی ضمن ابراز ندامت و پشیمانی به جرم خود مبنی بر اغفال دختر جوان در فضای مجازی با شگرد وعده‌های پوشالی و آزار و اذیت وی در مخفیگاهش اعتراف کرد.

  • سرنوشت دختر درس‌خوان و ساده خانواده تغییر کرده بود و مهشید دیگر نمی‌توانست درس بخواند و صبح و شب به اشتباهی که انجام داده بود فکر می‌کرد و کابوس‌های شبانه دیگر امانش را بریده بود و نمی‌دانست چه سرنوشتی در انتظارش است و اگر یک روز پدرش به اشتباهاتی که دخترش کرده آگاه شود چه اتفاقی رخ می‌دهد.

  • با دستگیری زنی که سرکرده اغفال زنان و دختران در مشهد بود، راز باند کثیف شیطان لو رفت و تعداد زیادی از اعضا و افراد مرتبط با این باند در حالی دستگیر شدند که هنوز هم تحقیقات گسترده پلیس با دستورات ویژه قضایی در این باره ادامه دارد.

  • دختر جوان گفت: مجید کارت ملی و شناسنامه مرا گرفت و گفت که آن‌ها را به محضر ثبت ازدواج می‌برد تا قبل از ازدواج رسمی صیغه محرمیت بین ما جاری شود و زمانی که کنار یکدیگر هستیم مشکلی برای ما به وجود نیاید. این درحالی بود که من هیچ اطلاعی نداشتم محضر‌های ثبت ازدواج به هیچ وجه دختری را بدون اجازه پدرش به عقد موقت کسی درنمی آورند!

  • رئیس پلیس تهران درباره جزئیات پرونده قتل دختر جوان گفت: خواهر و برادری را دستگیر کردیم که اقدام به اغفال دختران میکردند. خواهر، دختر را اغفال و برادر پس از تجاوز مال و اموال او را به سرقت میبردند، در یک مورد دختری را به قتل رسانده بودند.

  • یک روز به‌طور اتفاقی شماره‌ای را گرفتم و از صدا و لهجه آن سوی خط فهمیدم که با یک دختربچه ساده شهرستانی سر و کار دارم. همان لحظه فکری شیطانی به سرم زد و نقشه اغفال دختر ۱۳ ساله را کشیدم.

  • پسر جوان در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام تجاوز به عنف و سرقت پای میز محاکمه ایستاد، اما اتهام‌هایش را انکار کرد و مدعی شد به خواست دختر جوان با او رابطه برقرار کرده و از او سرقت نکرده است.

  • این فرد در بازجویی‌های انجام شده صراحتا اعلام کرد که عنوان مامور پلیس را برای جلب اعتماد جعل کرده و پلیس نیست. همچنین به پنج فقره کلاهبرداری و اخاذی از دختران دیگر به شیوه مشابه و نیز چهار مورد کلاهبرداری با دادن وعده استخدام به آقایان در پوشش مامور پلیس اعتراف کرد که تا کنون شش تن از شاکیان وی شناسایی شده اند.

  • دیگر به دختری آزاد تبدیل شده بودم و در پارتی‌های شبانه شرکت می‌کردم. ارتباط با جنس مخالف برایم عادی بود و با پسر‌های زیادی ارتباط داشتم تا این که روزی وقتی به همراه نوشین به یک کافی شاپ دعوت شده بودیم، با «مازیار» آشنا شدم. این آشنایی خیلی زود به یک ارتباط عاشقانه انجامید. تا جایی که تصمیم به ازدواج گرفتیم. در همین مدت کوتاه خیلی به مازیار وابسته شدم. پدرم نیز فقط به کارت بانکی ام پول می‌ریخت تا سراغ مادرم نروم.

  • چند روزی از بستری او نگذشته بود که خبر رسید زیبا به کمک آریا از بیمارستان فرار کرده است. مأموران‌بار دیگر دختر جوان و پسر را شناسایی و بازداشت کردند. آریا که متهم است دختر را ربوده و از خانه‌اش سرقت کرده است، گفت: من نمی‌دانستم او بیمار است به من گفت پدرش او را به‌زور در بیمارستان بستری کرده است.