در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۵ مطلب
در کوچهپسکوچههای شهرم قدم میزنم و به کرات مخاطب گدایانی قرار میگیرم که نه تنها برای رفع گرسنگی التماس میکنند بلکه برای دارو، یک قرص نان یا یک قرص استامینوفن فرقی نمیکند هر دو نیازی است که در شکلی از تضرع و لابه خواسته میشود. اما همین جامعه با همین میزان از فقر طی یازده دورهی انتخابات اخیر به گفتمانی آری گفته که محوریت اصلیاش توسعهی سیاسی با راهبرد اصلاحات است؛ درست خلاف آن گفتمان دگر که سعی داشت و دارد تا از فقر و معیشت ابزاری بسازد برای بازتولید قدرت در سپهر سیاست.
این روزها وقتی به بسیاری از پرترههای کاندیداهای زن شوراهای شهر نگاه میکنی؛ بیاختیار یاد تصاویری میافتی که از زنانِ مانکن، روی جلد صابونهای معطر خارجی یا بطری شامپوهای قاچاق نقش بسته؛ لیک آنجا در حجاب و اینجا در کف و آب.
جبهه اصلاحات بار دیگر و از دل تاریکی و ممنوعیتها کاندیدی را روانه کارزار انتخابات ریاستجمهوری کرده که در همان مناظره نخست نشان داد که در صداقت و شجاعت در جایگاهی به مراتب بالاتر از رقبای خویش است: اسحاق جهانگیری.
ابد و یک روز فیلم بی همتایی در سینمای ایران و واجد یک خصلت یکه است. اینکه نه ضد قهرمانش که قهرمان اثر یک تریاکی است. در سرتاسر این نوشتار سعی دارم تا چنین ادعای پرچالشی را ثابت کنم یا حداقل به خوبی تبیینش کنم.
احمدینژاد و بقایی برای کاندیداتوری ریاستجمهوری ثبت نام کردند. با اینکه برخی پیشبینی این اتفاق را میکردند اما شوکِ ماجرا خیلی زود همه را خبردار کرد. ترس و نگرانی، طنز و شوخی، تحلیلهای سیاسی و بعضا خوشحالی از واکنشهای مردم به این خبر بود.
منظور از مقاومت در اقتصاد، مقاومت در برابر چیست؟ نیاز به کالبدشکافی و کندوکاو دارد. اگر منظور نوعی مقاومت در برابر نظام اقتصادیِ سرمایهداریِ غرب، حمایت از تولید داخلی و اقشار آسیبپذیر، نیز اخلاقگرایی در اقتصاد است؛ هیچکدام در نظام اقتصادیِ حال حاضر ایران تعبیه نشده و اجرا نیز نمیشود.
فروشنده پارهای از وضعیتهای دشواری را که مردان ایرانی در زندگی روزمرهی خود با آن گرفتار هستند را به تصویر میکشد؛ وضعیتهایی از این دست: