ترنج

در مورد

تجاوز به دختر جوان

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۵ مطلب

  • من با متهم در خیابان آشنا شدم. او گفت از من خوشش آمده است و می‌خواهد مرا بیشتر بشناسد تا به خواستگاری‌ام بیاید، من هم قبول کردم. روز حادثه وقتی سوار ماشین بودیم و داشتیم در خیابان می‌رفتیم، یکباره وارد پارکینگ یک ساختمان شد و به‌زور من را با خودش بالا برد. وارد یک آپارتمان شدیم. او در را رویم قفل کرد و خواست مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد، من قبول نکردم، او به زور این کار را کرد و بعد هم تا صبح من را در خانه نگه داشت...

  • در پی ادعا‌های این دختر جوان بلافاصله گروه مشترکی از نیرو‌های اطلاعات و تجسس کلانتری در اجرای دستورات ویژه و محرمانه قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) وارد عمل شدند و با هدایت مستقیم سرهنگ محسن باقی زاده حکاک (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) دیگر متهمان این پرونده را به دام انداختند و...

  • دختر شاکی گفت: این مرد زندگی من را نابود کرد. من هر شب کابوس می‌بینم و نمی‌توانم درست بخوابم. وضعیت روانی‌ام هم به‌هم ریخته است. او مرا گول زد، به داخل خانه‌اش کشاند و به من تعرض کرد. من برای او اشد مجازات را درخواست دارم ضمن اینکه مدارک پزشکی قانونی هم تجاوز را نشان می‌دهد.

  • وقتی از پشت مورد حمله قرار گرفتم، از شدت ترس از هوش رفتم و وقتی به‌هوش آمدم مرد جوانی را دیدم که مرا آزار جنسی داد. پس از آن، یک‌بار دیگر از هوش رفتم و وقتی به‌هوش آمدم متوجه شدم او نقشه شوم خود را عملی کرده است. بعد از آن، برای دستگیری او شکایت کردم.

  • پسر جوان در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را رد کرد و گفت: من تجاوز نکردم و هرگز این اتهام را قبول ندارم. این دختر همدست دختر دیگری به نام نگار است. نگار هفت سال قبل با من دوست بود. من عاشقش بودم و خیلی دوستش داشتم و می‌خواستم با او ازدواج کنم، اما مدتی بعد فهمیدم چه اشتباهی کرده‌ام، چون نگار یک اخاذ بود.

  • او به‌ظاهر کمکم کرد تا فرار کنم، اما وقتی به بیرون از پارک رسیدیم، او به‌زور مرا سوار یک خودروی پراید که دو سرنشین داشت، کرد. بعد سه‌نفری من را به اطراف تهران بردند و در آنجا مورد آزار قرار دادند. سپس مرا در منطقه‌ای در جنوب شهر رها کردند

  • شایان ذکر است این پرونده که به خاطر مسائل اجتماعی و اعتماد مردم به برخی از سازمان های عمومی از اهمیت و حساسیت ویژه ای برخوردار بود، توسط قاضی با تجربه دادگاه کیفری ۲ مورد رسیدگی قرار گرفت و متهم روانه زندان شد.

  • ناهید ادامه داد: پس از ورود به منزل دانیال، همه چیز آرام به نظر می‌رسید اما ناگهان پسر جوان من را کتک زد و با تهدید نقشه شومش را به اجرا گذاشت، وقتی به خانه بازگشتم از ترس آبرویم به کسی حرفی نزدم تا اینکه پسر جوان یک فیلم از صحنه‌های شومی که با من داشت را برایم ارسال کرد و تهدید کرد اگر برایش پول تهیه نکنم اقدام به انتشار فیلم در شبکه های مجازی می‌کند.

  • دختر در مسیر بازگشت از مدرسه‌اش در ایالت اوتار پرداش ربوده و مورد حمله جوانان قرار گرفته است. جسد «سووتا یادوا» در حالیکه با روسری اش به درختی حلق آویز شده بود پیدا شد.

  • او همواره به چشم یک مزاحم به من می نگریست و از سوی دیگر نیز من تحت تاثیر حرف های مادرم سعی می کردم به هر طریقی با او لجبازی کنم. به خاطر همین رفتارها بارها کتک خوردم. فضای خانه آن قدر آشفته بود که خیلی احساس تنهایی می کردم و با هیچ کس ارتباطی نداشتم...