اولینبار رامین من را به خانه مادرش دعوت کرد و بهزور به من تعرض کرد، بعد که اعتراض کردم گفت میخواهد با من ازدواج کند. پنج سال با همین وعده با من در ارتباط بود و در نهایت وقتی به او گفتم که چه زمانی به خواستگاری من میآیی؟ گفت قصدی برای ازدواج با من ندارد. از آنجایی که زندگیام تحتتأثیر قرار گرفته بود، اقدام به خودکشی کردم، ولی نجاتم دادند