ترنج

در مورد

نقاشی

در فرارو بیشتر بخوانید

۳۳۵ مطلب

  • نقاشی‌ها همیشه از داستانی الهام گرفته‌اند که گاهی نقل می‌شود و گاه مسکوت می‌ماند، بااین‌حال همیشه داستانی برای گفتن هست. مشهورترین نقاشی‌های جهان نیز هر یک داستان ناگفته‌ای دارند.

  • حراجی کریستیز لندن این نقاشی سال ۱۹۱۴ میلادی با عنوان «پسر با لباس ملوانی» (Knabe in Matrosenanzug) که بین یک تا ۱.۵ میلیون پوند (۱.۳ تا ۱.۹ میلیون دلار) ارزش‌گذاری شده است را در حراجی پنجم مارس که شامل آثار قرن ۲۰ و ۲۱ است، به فروش خواهد گذاشت.  

  • پرتره مالیخولیایی، ماتئو فرناندز دو سوتو مجسمه‌سازی که دوست پیکاسو را به تصویر می‌کشد. این اثر در پاییز ۱۹۰۱، اندکی پس از اینکه این هنرمند نوزده‌ساله از اسپانیا به پاریس نقل مکان کرد، تکمیل شد.  کارشناسان با استفاده از اشعه ایکس و تصویربرداری مادون قرمز، پرتره زنی را در زیر حجم زیادی از رنگ کشف کردند، که می‌توان مو‌های یک زن به سبک شینیونی که اواخر قرن بیستم در پاریس مد شده بود را دید.  

  • صادق بریرانی، گرافیست پیشکسوت ایرانی در ۱۰۱ سالگی دار فانی را وداع گفت.

  • یک شرکت علوم داده اخیرا چنین مطرح کرده بود که یک تابلو نقاشی که در حراجی خانگی در ایالات متحده آمریکا فروخته شده است، شاهکار اصل «ون‌گوگ» است. با این حال «موزه ون‌گوگ» این ادعا را رد می‌کند.

  • خرید ۵۰ دلاری یک کلکسیونر وسایل عتیقه در یک حراجی ممکن است اثری از ون گوگ به ارزش ۱۵ میلیون دلار باشد.

  • تقریباً دو قرن پس از ایجاد آن، چاپ هوکوسائی محبوب‌تر از همیشه است و طرحش بر روی هر چیزی از لباس تا اسباب بازی دیده می‌شود، اما دلیل جذابیت آن چیست؟

  • یک نقاشی از «جی. ام. دبلیو. ترنر»‌ که به طور اتفاقی کشف شده بود ممکن است که در حراجی به قیمت نیم میلیون دلار فروخته شود.

  • اغلب علاقه‌مندان به هنر، «ون‌گوگ» را به‌واسطه خلق «شب‌های پرستاره» می‌شناسند اما این هنرمند در دوران فعالیت هنری خود آثاری نیز خلق کرد که شباهت چندانی به نقاشی‌های معروف و سبک او نداشتند و شاید به همین دلیل هم به اندازه سایر نقاشی‌هایش محبوب نیستند.

  • «من در معرض اتهامی قرار گرفتم که به نظر خودم فی‌نفسه ضایع بود، یعنی مناسبت نداشت. من آدمی نیستم که چنین پروسه عجیب و غریبی را در زندگی‌ام طی کرده باشم. هرکسی که من را از نزدیک می‌شناخت، محال بود چنین چیزی را باور کند. یک عده‌ای از دوستداران من شروع کردند به پیداکردن سرنخ‌ها و عقب رفتند و بالاخره سعی کردند تصویر نسبتا کاملی بسازند، هرچقدر این تصویر از این طرف قوت گرفت، از آن طرف سست‌تر شد و این شد که گفتم ولش کن.»