قضات شعبه دوازدهم دادگاه کیفری استان تهران صبح دیروز به دو پرونده تعرض در این شعبه رسیدگی کردند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۰۳ مطلب
قضات شعبه دوازدهم دادگاه کیفری استان تهران صبح دیروز به دو پرونده تعرض در این شعبه رسیدگی کردند.
مبینا 14 ساله که دانشآموز کلاس هشتم است به مشاور پلیس گفت: من و مادرم با هم دریک خانه کوچک واستیجاری در یکی از شهرستانهای نزدیک تهران زندگی سختی داشتیم. پدرم زندانی بود و بهخاطر همین موضوع و زندگی نابسامانی که داشتیم رغبت زیادی به درس خواندن نداشتم. یک روز در پارک با پسر 17 سالهای آشنا شدم و با هم دوست شدیم.
متهم: من خواستگاری را به هم نزدم بلکه پدر این خانم مانع ازدواج ما شد. من و خانوادهام از عهده این شروط برنمیآمدیم. بعد از این ماجرا هرکدام از ما دنبال زندگی خودمان رفتیم؛ من هم ازدواج کردم و دیگر ارتباطی با خانواده این خانم نداشتم. من و همسرم صاحب فرزند شدیم و شرایط اقتصادی خیلی خوبی هم برایم درست شد و مرد ثروتمندی شدم. حالا بعد از ۲۰ سال این زن چنین ادعایی کرده است در حالی که من به او تجاوز نکردم.
این کارگردان لهستانی-فرانسوی در سال ۲۰۱۰ نیز در مظان اتهام یک زن انگلیسی به نام «شالوت لوئیس» قرار گرفت که مدعی بود در سال ۱۹۸۳ مورد تجاوز قرار گرفته است و در سال ۲۰۱۷ نیز فرد دیگری به نام «روبین» وی را به تجاوز در سال ۱۹۷۲ متهم کرد، با این وجود وکیل «پولانسکی» همه این اتهامات را بیاساس خوانده است.
داستان دادسرای سقز گفت: فردی که متهم به اغفال یک نفر و تجاوز به وی بود توسط ماموران فرماندهی انتظامی شهرستان دستگیر شد.
چند شب همسرم نیمهشب هذیان میگفت. او خیلی عصبی بود، گریه میکرد و میگفت: شهاب خجالت بکش. شهاب میکشمت. یکبار زیبا را بیدار کردم، اما هرچه پیگیر شدم چیزی نگفت. هربار شهاب به خانه ما میآمد، همسرم از منزل بیرون میرفت. بالاخره از همسرم پرسیدم شهاب به تو تعرض کرده؟ انکار کرد. گفتم من شهاب را میکشم. وقتی این حرف را زدم، زنم گفت: من بارها به تو گفتم که شهاب آدم درستی نیست. با این کارها پای من را وسط نکش. همین چیزها هم باعث شد زنم از من جدا شود.
پلیس نیجریه موفق شد از داخل ساختمانی در شهر کادونا در شمال این کشور ۳۰۰ نفر را که محبوس شده و شکنجه شده بودند، نجات دهد. به گفته پلیس همه آزادشدگان مرد و پسر هستند. به گفته رئیس پلیس این ساختمان یک "خانه شکنجه" بوده و در آن بردهداری صورت میگرفته است. کسانی که در این خانه بودهاند همگی اهل نیجریه نیستند و تحت شکنجه جسمی و آزار جنسی قرار داشته و گرسنگی میکشیدند و برخی از آنها سالها امکان ترک خانه را نداشتند. هنوز مشخص نشده که چطور این افراد سر از این خانه درآوردهاند. برخی از بچهها…
با جاماندن کارت ویزیت در خانه باغی که محل جنایت سیاه پنج مرد افغانستانی بود سرنخ مهمی برای دستگیری متهمان به دست پلیس افتاد.
وقتی از پشت مورد حمله قرار گرفتم، از شدت ترس از هوش رفتم و وقتی بههوش آمدم مرد جوانی را دیدم که مرا آزار جنسی داد. پس از آن، یکبار دیگر از هوش رفتم و وقتی بههوش آمدم متوجه شدم او نقشه شوم خود را عملی کرده است. بعد از آن، برای دستگیری او شکایت کردم.
من از سالها پیش با مهسا دوست بودم و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. اما او با رفتارهایش باعث شد بین من و شوهرم اختلاف پیش بیاید. اختلافهای من و شوهرم شدت گرفته و زندگی ام در آستانه فروپاشی بود. به همین دلیل از پیام خواستم تا برایش مزاحمت ایجاد کند، ولی هرگز به او نگفته بودم تا او را آزار بدهد.