مرد زندانی در حالی برای دومین بار توسط قضات دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد که همچنان مدعی است به همسرش شک داشته و او را مهدورالدم دانسته است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۵۱ مطلب
مرد زندانی در حالی برای دومین بار توسط قضات دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد که همچنان مدعی است به همسرش شک داشته و او را مهدورالدم دانسته است.
دیماه سال گذشته کارگران رستورانی در فشم به پلیس گزارش دادند که گونی خونآلودی در کنار رودخانه دیدهاند. وقتی ماموران به محل رفتند جسد مثلهشدهای را پیدا کردند که معلوم بود جای دیگری به قتل رسیده و جسد به محل منتقل شده است.
تیر سال ۱۳۹۷ زن جوانی به نام مریم، پیکر نیمه جان دختر ۱۳ سالهاش به نام مهسا را با علائم مسمومیت شدید به بیمارستانی در شرق تهران منتقل کرد.
متهم گفت: من وقتی ۱۱ ساله بودم با شوهرم ازدواج کردم. او پسرعموی من بود و ما با تصمیم خانواده با هم ازدواج کردیم. یکی، دو سالی از زندگی ما گذشته بود که متوجه شدم شوهرم اعتیاد دارد. بسیار بدرفتار بود. خیلی من را کتک میزد. با این حال، چون بچه بودم و وحشت شدیدی داشتم چیزی به خانوادهام نمیگفتم.
من سه بار ازدواج کردهام و مهشید همسر سومم بود. روز حادثه به خانه دخترم که از ازدواج دومم بود رفتم. مهشید از این کار من عصبانی شد و وقتی به خانه برگشتم با من دعوا کرد و گفت میان او و دخترم باید یک نفر را انتخاب کنم. اینطور بود که جر و بحث بین ما شروع شد و دقایقی ادامه داشت، اما چون نمیخواستم دعوا طولانی شود، در نهایت عذرخواهی کردم تا همهچیز تمام شود، اما مهشید نهتنها سکوت نکرد...
من و مینا بعد از مدتی دوباره با هم دچار اختلاف شدیم. زنم میگفت، چون خانوادهاش ساکن شمال کشور هستند، ما هم باید به آنجا برویم، ولی من مخالف بودم. اختلافات ما ادامه داشت تا اینکه پدرزنم فوت کرد. بعد از آن مادرزنم به تهران نقلمکان کرد و...
من و همسرم از هم جدا شده بودیم. او به من خیانت کرد و بعد هم گفت: قصد ازدواج با فرد دیگری را دارد همین باعث شد عصبانی شوم و او را به قتل برسانم.
من و آزاده با هم اختلاف داشتیم. آخرین بار وقتی درگیری میان ما بالا گرفت در اوج خشم او را با ضربههای چاقو کشتم و سرش را از بدنش جدا کردم.
متهم گفت که روز حادثه شیشه مصرف کرده بوده و با نیرنگ همدستش این دختر جوان را مورد آزار و اذیت شیطانی قرار دادهاند. سپس ناصر با اظهار پشیمانی از دختر جوان خواست که او را ببخشد. پس از پایان محاکمه قضات شعبه پنجم وارد شور شدند و مرد جوان را به اعدام و ۹۹ ضربه شلاق محکوم کردند
متهم به قتل درباره روز حادثه گفت: اسلحه مال شوهرم بود، اما دست من بود. از خانه پدرم بیرون آمدم و قرار بود با آن شرکت روغن نباتی قرار ملاقات بگذاریم تا کارهای نمایندگی در عراق را انجام دهیم که موسی به دنبالم آمد. باز اختلافاتمان شروع شد. از موسی خواستم آرام باشد که تهدیدم کرد که اینبار به عراق میرود و بچههایم را از من میگیرد و نمیگذارد آنها را ببینم. از ماشین پیاده شدیم و چندقدمی با موسی راه رفتم که نمیدانم چه شد اسلحه را از کیفم بیرون کشیدم و به سمت موسی که جلوتر از من راه میرفت، شلیک …