«گفتم بابا چی دوست داری گفت: جگر... جگر میخورد و جگرم کباب میشد... امشب ابوالفضل گفت: بریم حاج توکل؟ گفتم بریم.. رفتیم و من همونجا نشستم که بابام نشسته بود. پدر بودن سخته ... پسر بودن خیلیییی سخت تر»
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱ مطلب
«گفتم بابا چی دوست داری گفت: جگر... جگر میخورد و جگرم کباب میشد... امشب ابوالفضل گفت: بریم حاج توکل؟ گفتم بریم.. رفتیم و من همونجا نشستم که بابام نشسته بود. پدر بودن سخته ... پسر بودن خیلیییی سخت تر»