تحقیقات پیرامون این پرونده از روز 15 خرداد با کشف جسد سوخته پسری جوان حوالی روستایی در نزدیکی اراک آغاز شد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۸۱۴ مطلب
تحقیقات پیرامون این پرونده از روز 15 خرداد با کشف جسد سوخته پسری جوان حوالی روستایی در نزدیکی اراک آغاز شد.
بعد از مدتی او را به عقد موقت خودم درآوردم و ماهانه مبلغی حدود ۵۰۰ هزار تومان به او میپرداختم، ولی همه ماجرا از آن جا آغاز شد که از حدود ۱۰ روز قبل، آن زن دیگر به تماسهای من پاسخی نمیداد تا این که عصر روز چهارشنبه وقتی از پارک ملت عبور میکردم ناگهان همسرم را دیدم که با دو جوان غریبه روی نیمکت پارک نشسته است.
با توجه به اعترافات متهم به جنایت و اظهارات تنها شاهد حادثه، شهرام در دادگاه به قصاص محکوم شد. از آنجایی که ۸ نفر از بازماندگان مقتول نیز خواهان قصاص بودند، شهرام برای اجرای حکم در زندان رجایی شهر ماند. اما با گذشت زمان و تلاش خانواده شهرام؛ سه نفر از اولیای دم رضایت دادند، اما عامل جنایت همچنان در انتظار اجرای حکم اعدام باقی ماند تا اینکه با گذشت زمان ۵ نفر دیگر از بازماندگان مقتول نیز از قصاص قاتل گذشت کردند و سرانجام شهرام با پرداخت ۶۵ میلیون تومان از اعدام رهایی یافت
مادر یکی از دانشآموزان هم گفته: «گویا آزار و اذیتهای ناظم مدرسه از قبل از عید شروع شده بود اما بچهها از ترس اینکه خانوادههایشان بدرفتاری کنند، چیزی نمیگفتند اما این اواخر یکی از دانشآموزان که شجاعتر بوده، گوشی موبایل به مدرسه میبرد و از وقایع فیلم میگیرد و این فیلم امروز به پلیس امنیت داده شده و مساله در حال پیگیری است.»
مرد جوان به خونخواهی قتل برادرش، با اجیر کردن یک قاتل، جنایتی خونین را رقم زد.
او ساعت ۲:۴۵ دقیقه ظهر دوشنبه ۷ خرداد همسرش را با ضربات چاقو در پارک ارغوان در غرب پایتخت به قتل رسانده و حالا برای تحقیقات به شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شده است.
سرهنگ حمید مکرم در توضیح این پرونده گفت: در چهارم اردیبهشتماه وقوع یک فقره آتشسوزی در خانهای مسکونی در خیابان فلاح به کلانتری ۱۵۱ یافت آباد اعلام شد؛ با حضور مأموران کلانتری در محل مشخص شد مردی ۵۰ ساله به هویت مشخص دچار آتش سوزی شدید از ناحیه صورت و گردن شده که بلافاصله ضمن هماهنگی با اورژانس ، به بیمارستان منتقل شد .
با حضور کارآگاهان در محل و انجام تحقیقات در خصوص نحوه کشف جسد مشخص شد که پس از عدم پاسخگویی مقتول به تماسهای تلفنی اعضای خانواده و درنهایت عدم مراجعه ایشان به خانه، پسر و خواهرزادهاش به دفتر کار وی در طبقه دوم یک ساختمان تجاری که در آن به کار خرید و فروش تلفنی خودرو مشغول به کار بود، رفتند و در آنجا با جسد مقتول، با دست و پا و دهان بسته شده با چسب، مواجه شدند که بلافاصله موضوع را به ١١٠ و اورژانس اطلاع دادند.
باید کرایه ام را می داد چون آدرس را بلد نبود و من در شهر دور زدم یا پدر و مادرش به او کارت بانکی می دادند که کارت هم نداشت.