ترنج

در مورد

شاهنامه

در فرارو بیشتر بخوانید

۳۷ مطلب

  • خواب و رویا در شاهنامه دست‌مایه خوبی برای شعر سرودن توسط فردوسی بود که البته ناشی از باور و اعتقاد مردم ایران باستان بوده است. آنان اعتقاد داشتند که عناصر طبیعی و غیرطبیعی در زمان خواب به سراغشان آمده و در تعیین سرنوشتشان موثر بوده و باعث به‌وجودآمدن حوادث می‌شود.

  • یکی از سنت‌های دیرین و پسندیده شب یلدا شاهنامه خوانی بوده است. از این رو برای یلدای ۱۴۰۳ داستان همای چهرزاد را بازگو کرده‌ایم.

  • ابوالقاسم فردوسی از شاعران بزرگ حماسه‌سرای ایرانی است که شهرت جهانی دارد و اثر جاودان او با نام شاهنامه به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده است.

  • یکی از قهرمانان این حماسه شخصی به نام آبتین از خاندان جمشید است که در دوره‌ای از زندگی خود، برای فرار از دست سپاه ضحاک به چین و از آنجا به «بسیلا» یا «سیلا» می‌رود. سیلا نام یکی از سه پادشاهی باستانی کره است که در کنار گوگوریو و باکجه در سرزمین امروزی کره حکومت می‌کردند.

  • میرجلال‌الدین کزازی از دیدگاهش به اهدای شاهنامه به خانواده‌های تاجیک گفت و به ارزیابی جایگاه شاهنامه در میان ایرانیان پرداخت.

  • فرمانده سپاه: قبلاً دانش آموزان شاهنامه می‌خواندند، امروز هر شهید ما یک شاهنامه است/ فرماندهان، خاطرات‌شان را بنویسند تا جوانان ما در تاریخ تحقیر نشوند

  • مسعود فراستی به دلیل خواندن بخشی از شاهنامه در برنامه «کتاب باز» که همراه با انواع اشتباهات ادبی بود از مخاطبان عذرخواهی کرد.

  • هزار و ده سال پیش، فردوسی پس از سی سال رنج سرایش شصت هزار بیت را به پایان رساند.

  • در تطور مفهومی مدنظر هگل، ایران به مثابه یک «روح» پدیدار می‌شود و باید هم بر اساس متد‌های فنومنولوژیک، مورد بررسی قرار بگیرد. در پدیدار‌شناسی روح، روح یک مفهوم بزرگ است که هم خودآغازی دارد و هم خودآگاهی! و علم نیز یک روح محسوب می‌شود؛ به این معنا که روح باید در دو حرکت طولی و دایره‌ای، هم به جلو حرکت کند و هم به عقب بازگردد و نسبت به خود و آنچه که بوده، خودآگاهی یابد. این خودآگاهی نسبتی با آنچه که در روانشناسی مطرح می‌شود، ندارد. به این ترتیب، ایرانیان به عنوان ساکنان یک کشور تاریخی و کهن،…

  • بهرام با شنیدن این سخن آزرده گشت، همان لحظه فرمانی صادر کرد تا همه کسانی که صاحب خرد و اندیشه هستند، از نوشیدن دست بشویند و شراب را بر همگان حرام کرد و خود دیگر ننوشید. رخ شهریار جهان زرد شد / ز. تیمار کبروی پردرد شد/ همان‌گه برآمد ز. درگه خروش/ که‌ای نامداران با فرّ و هوش/ حرام است می‌در جهان سر به سر/ اگر زیردست است، اگر نامور و ایران یک سال تمام را در تحریم نوشیدن گذراند و آن‌گاه حادثه‌ای خواندنی رخ داد که خواندن آن لب را به خنده می‌گشاید و آن قصه بماند تا فصلی دیگر.