ترنج

در مورد

کم آبی

در فرارو بیشتر بخوانید

۲۱۴ مطلب

  • امروز بعد از نیم‌قرن اجرای طرح‌های عظیم آب و خاک در استان خوزستان، لازم است ارزیابی تأثیر اجتماعی بعد از اجرای این طرح‌ها اجرا شود؛ یعنی حداقل پس از اجرا مشخص شود که طرح‌های اجراشده در خوزستان چه پیامد‌های اجتماعی- اقتصادی در توسعه رفاه مردم به همراه داشته است.

  • تقریباً هیچ منطقه‌ای در ایران چه استان‌های خشکی، چون خراسان جنوبی، یزد، سمنان و اصفهان و چه استان‌های پرآبی، چون گیلان، چهارمحال و بختیاری، مازندران و خوزستان از کمبود آب شرب رها نیستند!

  • مردم پرو برای غلبه بر بحران کم آبی به شکار مه روی آورده اند.

  • مطالعات اجتماعی آب امر مهمی است که توجه کافی به آن نشده است. تا آنجا که به سیاست‌مداران مربوط است، تلاش می‌کنند الگوی فنی و تکنیکی و روش‌های جدید ساخت سد‌ها به کار گرفته شود، اما لازم است تصمیم‌گیران به ملاحظات و پیچیدگی‌های اجتماعی آب توجه بیشتری کنند.

  • تغییر الگوی کشت و انتخاب محصولات مناسب با اقلیم خوزستان تنها یکی از راه‌حل‌های مدیریت بحران آب است. بر اساس گزارش‌ها حدود ۲۹ درصد منابع آبی در خوزستان در فرایند انتقال آب و طی مسیر از کانال‌ها به مقصد اصلی یعنی مزارع به صورت‌های مختلف تلف می‌شوند.

  • ما برای رودخانه‌های خوزستان کلی تقاضا ایجاد کردیم، هم داخل خوزستان و هم خارج از خوزستان؛ مثلا استان‌های بالادست کرخه و مارون مصارفشان را افزایش داده‌اند یا دز و کارون و حتی زهره کلی پروژه‌های توسعه و انتقال آب از سرشاخه‌ها اجرا شده و در‌حال اجرا هم هست.

  • هم‌اکنون کل کشور در تنش آبی و خطر خشکسالی قرار دارد و نقطه‌ای در کشور نیست که از خطر خشکسالی به دور باشد. شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین نقطه در همین شرایط قرار دارد.

  • کولبری آب با آنچه تصویر شما از کولبری کالاست، فرقی از زمین تا آسمان دارد. اینجا نه از امرار معاش خبری است و نه از قاچاق کالا. نه از دستان پینه‌بسته مردان کولبر و نه از قاچاقچیان بزرگ که سود حاصل از کولبری کالا را به جیب می‌زنند.

  • ما در ایران به تحلیل و شناخت دقیق نهاد‌های موثر بر آب سخت نیازمندیم. از این جهت است که خطر تقلیل‌گرایی منجر به بروز وضع فعلی را بسیار جدی می‌بینم و بیم دارم که همه این پیچیدگی‌ها در چند نسخه فناورانه، دستور برای تخصیص مالی بیشتر، جابه‌جایی چند مدیر یا برخورد سیاسی با مساله خلاصه شود.

  • حالش خوب نیست. تالاب از زخم‌هایی که هر بار بر تنش نشسته به خود می‌پیچد. خطوط لوله‌های درهم‌تنیده نفت. کم‌آبی و عدم تعیین حقابه آن. آتش‌سوزی‌هایی که هرازگاهی خبرساز می‌شوند. کانون‌های ریزگرد کناری آن. انباشت لجن و توسعه لجنزارها. کوچ اجباری و شکار بی‌رویه حیوانات بومی. همه و همه جان هورالعظیم را رنجور کرده‌اند.