اجارهنشینی در ایران بیش از یک قرن سابقه دارد. همیشه خوشنشینها مشکل اجارهخانه داشتهاند، اما این مشکل حالا آنقدر بزرگ شده که تحملناپذیر است./فارس
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۰۷ مطلب
اجارهنشینی در ایران بیش از یک قرن سابقه دارد. همیشه خوشنشینها مشکل اجارهخانه داشتهاند، اما این مشکل حالا آنقدر بزرگ شده که تحملناپذیر است./فارس
ملکزاده از میرزا تقی خان دو فرزند دختر به نامهای تاجالملوک و همدمالملوک داشت. تاریخنگاران ایرانی و فرنگی همگی وفاداری و علاقۀ ملکزاده به امیرکبیر را ستودهاند. از جمله گفته شده که او بعد از عزل امیرکبیر از صدارت لحظهای از او جدا نمیشد و از ترس اینکه مبادا شوهرش را مسموم کنند.
غیر از سفرنامهها، تاریخ روشنی از آن دوران وجود ندارد. عمدهترین سفرنامه در این زمینه سفرنامه و خاطرات حاجسیاح محلاتی است که سفری به خارج (اروپا، آمریکا و هند) داشته و دیدههایش مشابه دیگران است، اما پس از بازگشت به کشور، سفری طولانی از بوشهر تا بیشتر شهرهای ایران در غرب و شرق انجام داده و با قلمی شیرین و روان، شرح این سفرها را نوشته است.
میرزاعلی کازرونی که پس از تثبیت نهاد مشروطیت در بوشهر خود یکی از وکلای مردم بوشهر در مجلس ملی بود، همزمان با استبداد صغیر و به توپ بسته شدن مجلس به نمایندگی از سوی آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، علما و خوانین بوشهر را بر ضد معززالدوله، حکمران وقت بوشهر در عصر مظفری متحد و با تصرف ادارات دولتی و تصرف اداره گمرک بوشهر، به منزله نبض اقتصادی بنادر جنوب ایران و دربار قاجار عمل میکرد.
تعدادی از عکسهای رنگیشدۀ مربوط به حرمسرای ناصرالدینشاه قاجار را ملاحظه میکنید. در این عکسها تعدادی از زنان و دختران شاه (از جمله انیسالدوله، تاجالدوله و عصمتالدوله) به همراه خدمۀ حرمسرا و فرزندانشان حضور دارند.
یکی از مشخصههای قصر یاقوت حضور آشپزان بود و ضربالمثل رایج امروز یعنی «بادمجان دور قابچین» از این مکان متولد شد.
برخی از عکاسان خارجی یا ایرانی که در دربار فعالیت میکردند، گاهی در جریان سفرهایشان در نقاط مختلف ایران، عکسهایی از مردم عادی و فعالیتهای روزمرۀ آنان را نیز ثبت میکردند.
در این جا تصاویری از یک سند تاریخی با قدمت حدودا ۱۱۰ ساله را ملاحظه میکنید که میزان حقوق کارمندان وزارت جنگ را در زمان آخرین پادشاه قاجار نشان میدهد.
خانوادههای بازاری بیشتر از همه در برگزاری جشن نیمه شعبان نقش داشتند تا جایی که یکی از بازاریان معروف آن زمان علاوه بر برپایی مجلس و پذیرایی از مردم، شاعران توانمند را از دور و نزدیک دعوت میکرد که چکامههای بلند و پُرشور در مدح صاحب الزمان (عج) بسرایند و سپس شعر آنان توسط خودشان یا دیگران در جشنها خوانده میشد.
اولین بار یکی از زنانهای محله قدیمی دیده بود. باورش نشده و رفته بود از نزدیک زل زده بود به چهره و چشمهای آفاقالدوله و بعد یکباره جا خورده بود. خودش بوده. آفاقالدوله با همان غرور و قر و فری که همیشه داشته و حالا با همان شکل و شمایل همیشگی گوشه خیابان ایستاده و داشته گدایی میکرده و از دیدن زنِ آشنای هممحلهای هم اصلاً نگران نشده و جا نخورده بود.