استون با اشاره کوتاهی از زندگی ناخوشایند خود در دوران کودکی و نوجوانی گفت: من پدر سختگیری داشتم که البته همیشه به من پول خوبی می داد و من با آن پول کتاب های مصور می خریدم. در ۱۸ سالگی به دلیل مشکلاتی که با والدینم داشتم خانه را ترک کردم. پس از آن وارد یک دوران گیج کننده و دردناک شدم و چندین شغل عوض کردم و حتی به عنوان معلم به ویتنام رفتم.